English Version
This Site Is Available In English

با خدمت کردن به فرمان عقل نزدیک می‌شویم

با خدمت کردن به فرمان عقل نزدیک می‌شویم

جلسه پنجم از دوره سیزدهم سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره۶۰، در نمایندگی شهباز، با استادی مسافر مصطفی، نگهبانی مسافر محمد و دبیری مسافر علی با دستور جلسه: وادی ششم؛ (حکم عقل را در قالب فرمانده کاملا اجرا نماییم) و تأثیر آن روی من، روز یکشنبه در تاریخ ۱۴۰۴/۰۵/۲۶ ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد

سلام دوستان مصطفی هستم یک مسافر
تشکر می‌کنم از مسافر پهلوان، علی آقا، که اجازه دادند من یک بار دیگر این جایگاه را تجربه کنم. همچنین از راهنمای عزیزم، آقا مهدی، بابت این جایگاهی که دارم و بابت این حال خوبی که دارم سپاسگزارم. من خودم را تا آخر عمر مدیون ایشان می‌دانم.

یک تبریک هم می‌گویم به آقا مهدی بابت شال تازه‌واردینی که گرفته‌اند. مبارکش باشد و مبارک خودمان باشد. ان‌شاءالله که این قبولیا ادامه‌دار باشد.

امیدوارم یکی از ایشالاها را ببینم و ان‌شاءالله که تو فکرم کاشتم و شال را بگیرم.

اما در مورد دستور جلسه وادی ششم، می‌گوید: "حکم عقل را در قالب فرمانده کاملاً اجرا نمایید."

یک سوالی برای من پیش آمده بود. در چند وقتی که به کنگره آمدم، خیلی سوال برایم پیش می‌آمد. یکی از آن‌ها همین بود که "به فرمان عقل نزدیک می‌شویم" یعنی چی؟ سعی می‌کردم جوابش را خودم پیدا کنم. اگر جوابش را نمی‌توانستم پیدا کنم، به راهنمایم مراجعه می‌کردم.

این وادی امروز باعث شد که من به جواب این سوال برسم. وقتی در صراط مستقیم قرار بگیری، هر چه راه درست و بهتر بروی، به فرمان عقل نزدیک می‌شوی.

قبل از اینکه بخواهم صحبتم را دوباره شروع کنم، این فرمان عقل در همه آدم‌ها یک‌جورایی عقلشان کامل است. منتهی گوش دادن به فرمان عقل خیلی مهم است. ما زمانی که درگیر مواد شدیم، واقعاً گوش نمی‌دادیم به عقل. دیگر به فرمان عقل گوش ندادم و حال روزم شد که رفتم تا ته تاریکی‌ها.

خوشبختانه وقتی وارد کنگره شدم و یواش‌یواش یاد گرفتم، به نظر من به فرمان عقل نزدیک شدن هم سخته و هم راحته. اگر بخواهی گوش بدهی و عمل کنی، راحت است، ولی اگر بخواهی گوش بدهی و عمل نکنی، سخت است.

برای تازه‌واردی، اگر گوش به فرمان عقل بدهد، مطمئناً به آن رهایی می‌رسد. مثلاً می‌گوید: "قبل از پنج، بیا دارو را سر ساعت بخور، تو ورزش شرکت کن." این می‌شود فرمان عقل. مطمئناً به آن رهایی می‌رسد.

در سفر دوم هم، شخصی که وارد سفر دوم می‌شود، هزار بار راهنما می‌گویند که باید یک خدمتی بگیری و شروع کنی به خدمت کردن. اگر می‌خواهی به آن فرمان عقل نزدیک بشوی، در سفر دوم به نظر من همان خدمت کردن است. حالا قسمتش دبیری است، نگهبانی است، مرزبان شدن است.

یکی دیگر به نظر من، وارد لژیون سردار شدن است. به قولی، علی آقا، لژیون سردار مال آدم‌های پولدار نیست، مال آدم‌های بی‌پوله. در لژیون سردار هم بخشندگی را یاد می‌گیری و هم راه درآوردن پول را یاد می‌گیری. واقعاً من خیلی چیزها را در لژیون سردار یاد گرفتم.

بخشش را در لژیون سردار یاد گرفتم و این چیزهایی که من گفتم، یک دفعه اتفاق نمی‌افتد که وارد لژیون سردار بشوی و پولدار بشوی یا مثلاً یک مبلغی می‌دهی و سریع بهت برگردد. این‌طوری نیست.

همان‌طور که ذره‌ذره شدیم یک مصرف‌کننده، همان‌طور که ذره‌ذره زندگی و خانواده و همه را نابود کردیم، باید برعکس، ذره‌ذره دوباره برگردیم. چه آن راه‌هایی که رفتیم، چه آن خسارت‌هایی که به خودمان رساندیم، ذره‌ذره برمی‌گردد.

یک دفعه و  مرتب برنمی‌گردد  آخرش به قول راهنمای عزیزم می‌گوید: شاید خیلی از کارهایی که ما اینجا انجام می‌دهیم، این‌هایی که بیرون از کنگره‌اند، ما را مسخره کنند، ولی من با داخل کنگره کار دارم. به قول آقا مهدی می‌گوید:ما هر راه درستی می‌خواهیم برویم، دروازه‌اش داخل کنگره است." می‌خواهم یک زندگی خوبی داشته باشیم. دروازه‌اش از داخل کنگره شروع می‌شود.

می‌خواهم دیگر دروغ نگوییم و همدیگر را قضاوت نکنیم. دروازه‌اش داخل کنگره است. می‌خواهم یک درآمد خوب داشته باشیم و یک زندگی خوب و راحتی داشته باشیم. دروازه‌اش داخل کنگره است.
واقعاً من به خیلی از این‌ها رسیدم.
از اینکه به صحبت‌های من گوش دادید سپاسگزارم.

تایپ: لژیون سردار
تهیه و تنظیم: کاربر سایت مسافر محسن

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .