جلسه اول از دوره هشتم جلسات لژیون سردار نمایندگی شفا مشهد، با استادی دنور مسافر اصغر، نگهبانی مسافر جواد و دبیری مسافر رضا با دستور جلسه "وادی ششم و تاثیر آن روی من" یکشنبه 26 مردادماه ۱۴۰۴، ساعت ۱۵:۳۰ برگزار شد.
خلاصه سخنان استاد:
ابتدا از نگهبان لژیون سردار و گروه مرزبانی تشکر میکنم که به من فرصت خدمت و آموزش در این جایگاه را دادند. موضوع جلسه، وادی ششم است: «حکم عقل را در قالب فرمانروای بزرگ کاملاً اجرا نماییم». به نظر من، اگر هر فردی بتواند این وادی را در زندگیاش اجرا کند، به رستگاری میرسد و گویی وارد بهشت شده است.
بر اساس توضیحات آقای مهندس در وادی ششم، وقتی انسان حکم عقل را در شهر وجودی خود بهعنوان فرمانروای بزرگ بهطور کامل اجرا کند، دیگر مرتکب اشتباه نمیشود. اما چرا نمیتوانیم این حکم عقل را اجرا کنیم؟ آقای مهندس در سیدی اول، بدن انسان را به یک شهر وجودی تشبیه میکنند. در این شهر، هر فرد اطلاعاتی دارد که همواره ثبت و ماندگار میشود و با مرگ از بین نمیرود.
این موضوع در لژیون سردار بسیار زیباست؛ اطلاعاتی که از ما ثبت میشود، هیچگاه نابود نمیشود. هر کاری که انجام میدهیم، چه خوب و چه بد، بین زمین و آسمان در تبادل است و روزی به ما بازمیگردد. این بازگشت ممکن است دیر یا زود باشد، اما قطعی است. به همین دلیل، باید تمام تلاشمان را بکنیم تا در این دنیا به دیگران کمک کنیم و کارهای ارزشی انجام دهیم. یکی از این کارهای ارزشی برای ما در کنگره، مشارکت در لژیون سردار است.
مشارکت در لژیون سردار شاید در لحظه نتیجهای ملموس نداشته باشد. راهنمای تازه واردین مسافر علیرضا قبل از تعهدم جملهای زیبا گفتند: «با این تعهد قرار نیست اتفاق خاصی برایت بیفتد.» واقعاً همینطور است. نباید انتظار داشته باشیم که اگر امروز هزار تومان بدهیم، فردا بیست هزار تومان دریافت کنیم. حتی ممکن است پس از تعهد، مشکلات مالی پیش بیاید، اما این امیدواری وجود دارد که کارهای خوب ثبت میشوند و گم نمیشوند. شاید امروز نتیجهاش را نبینیم، اما دیر یا زود، به شکلی، چه مالی، چه جانی یا معنوی، به ما بازمیگردد.

در وادی ششم، آقای مهندس توضیح میدهند که چرا برخی نمیتوانند در لژیون سردار شرکت کنند یا تعهداتشان را انجام دهند. حرکت به سمت ضد ارزشها و نیروهای منفی باعث میشود فرماندهی عقل از کار بیفتد. وقتی به سمت منیت، جهالت یا اعتیاد میرویم، عقل کار درست را نشان میدهد، اما نیروهای منفی با قدرت گرفتن، عقل را از جایگاه فرماندهی پایین میکشند و نفس جای آن را میگیرد.
بدن ما مانند شهری است که هم نیروهای مثبت و هم منفی، هم آدمهای خوب و هم بد، و هم کارهای ارزشی و ضد ارزشی در آن وجود دارد. اعتیاد دروازه ورود به تمام ضد ارزشهاست؛ منیت، جهالت و دیگر پلیدیها. وقتی در این مسیر قرار میگیریم، نیروهای منفی غالب میشوند و نفس به پایینترین مرحله، یعنی نفس اماره، میرسد. نفس اماره مرحلهای مشترک بین انسان و حیوان است؛ پایینترین سطح نفس انسانی. بسیاری از ما، از جمله خودم، پیش از ورود به کنگره در این مرحله بودیم. در آن زمان، به درست یا غلط بودن کارها فکر نمیکردم، فقط انجامشان میدادم. این مرحله انسان را تا حد حیوان پایین میآورد.
این وضعیت باعث میشود وقتی کسی پیشنهاد میدهد وارد لژیون سردار شوم، با تمسخر بگویم: «این چه مسخرهبازی است؟ پول بدهم که چه شود؟» اما اگر عقل را به کار بیندازم، میفهمم که کنگره هزینه دارد و افراد زیادی برای آن زحمت میکشند. هیچکس به زور از من پول نمیگیرد، اما اگر حکم عقل را اجرا کنم، درک میکنم که گسترش کنگره به مشارکت من در لژیون سردار وابسته است.
اگر این را درک کنم و حتی با کوچکترین مبلغ در لژیون سردار یا هر کار ارزشی دیگر مشارکت کنم، میتوانم از نفس اماره خارج شده و به مرحلهی نفس لوامه، یعنی نفس سرزنشکننده، برسم. در این مرحله، اگر کار اشتباهی انجام دهم، دیگر به آن افتخار نمیکنم و وجدانم مرا سرزنش میکند. این تلنگر وجدان، راه را برای حرکت به سمت ارزشها هموار میکند.
مهمترین کار ارزشی برای ما در کنگره، مشارکت در لژیون سردار است. این کار ما را از تاریکیها خارج میکند و به مسیر درست هدایت میکند. با این کار، شهر وجودیمان را از سلطهی نفس اماره آزاد میکنیم و عقل را دوباره به جایگاه فرماندهی میرسانیم. همانطور که در ابتدا گفتم، وقتی عقل فرمانده شود، به رستگاری میرسیم، زیرا عقل هرگز اشتباه نمیکند. اگر خطایی کردهایم، به این دلیل است که عقل را از جایگاهش پایین کشیدهایم. با تثبیت عقل در جایگاه فرماندهی، از ضد ارزشها دوری میکنیم و به آرامش و آسایش میرسیم.
از توجه شما متشکرم.
مرزبان خبری: مسافر علیاصغر
تایپ:مسافر مهراد ل11
عکاس: مجتبی ل16
ارسال خبر: مسافر ابراهیم ل19
- تعداد بازدید از این مطلب :
163