راهنما همسفر افسانه به همراه مسافران خود، مسافر علیرضا و مسافر امیررضا با ۸ و ۶ سال تخریب وارد کنگره۶۰ شدند. آخرین آنتیایکس مصرفی متادون، شیشه، گل و مشروبات الکلی به مدت ۱۲ماه با راهنمایی مسافر مصطفی توانگر و راهنما مسافر علیاکبر اصغری با شربت شفا بخشOT سفر کردند. اکنون به مدت ۴ماه است که با دستان پر عشق آقای مهندس آزاد و رها هستند. همچنین راهنما همسفر افسانه با راهنمایی، راهنما همسفر سمن در قسمت سایت نمایندگی ابوریحان و ورزشبان تنیس پارک طالقانی خدمت کردند و هم اکنون در جایگاه راهنمایی در حال خدمتکردن هستند.
اکنون توجه شما را به خواندن این مصاحبه جلب میکنم.

راهنما همسفر افسانه:
زمانی که متوجه مصرفکننده بودن فرزندانتان شدید چه احساسی داشتید و چه عکسالعملی نشان دادید؟
جای بسی شکر دارد که من زمانی متوجه اعتیاد فرزندانم شدم که وارد کنگره۶۰ شدند. واقعیت این است که آنقدر سرگرم اعتیاد همسرم بودم که از فرزندانم غافل شده بودم. وقتی علیرضا بعد از یکبار سفر برگشت خورد، حس ترس از دست دادن فرزندم من را یک لحظه هم رها نمیکرد و این برای یک مادر بدترین حس دنیا است.
به عنوان یک مادر چه تلاشهایی برای نجات فرزندانتان از تاریکی اعتیاد کردید؟
من بیشتر با آنها صحبت میکردم و تشویق میکردم که به کنگره۶۰ بیایند، علیرضا را یک بار به کمپ بردیم البته به پیشنهاد پدرش بود و خود او پذیرفت ولی وقتی آمد فکر کنم به ۲۴ ساعت هم نرسید که سر پله اول برگشت.
لطفا برای ما توضیح دهید به عنوان یک راهنما چگونه میتوان در جایگاه خدمتی کمک راهنمایی موفق بود؟
باید ببینیم منظور شما از موفق بودن چیست؟ آیا پرورش راهنما است یا رساندن افراد به حال خوش. ولی واقعیت این است که یک راهنما باید به این درک برسد که اولین کسی که در لژیون نیاز به این آموزشها دارد خود او است. من تا زمانی که فکر میکردم برای کمک به رهجوها به کنگره میآیم هیچ دستاوردی از کنگره نداشتم. من باید به فکر درست کردن حس خودم باشم و این یعنی موفقیت.
لطفا یکی از تجربیات ارزشمندی را که در طی این سالها کسب کردید در اختیار ما قرار بدهید؟
تجربه ارزشمندی که در کنگره به دست آوردم و بابت آن بهای زیادی هم دادم این بود که انسان نمیتواند از راه ضدارزشها به ارزشها برسد. اگر میخواهی به آرامش برسی باید در صراط مستقیم و خط و خطوط الهی باشی. ما گاهی سراب را با آب اشتباه میگیریم.
به عنوان کلام آخر چه توصیهای برای خوانندگان ما دارید؟
به کنگره آمدن، سیدی نوشتن، آزمون دادن و خدمت کردن سهم ما است ولی اینکه چه موقع اینها تأثیر واقعی خود را روی من بگذارد، بخش اعظم آن فرمان الهی است که باید صادر شود. وقتی فرمان الهی صادر شود ناممکنها ممکن میشود. درنهایت خیلی ممنونم از شما بابت فرصت خدمتی که به من دادید. از خداوند برای آقای مهندس و خانواده ایشان خیر، برکت و نور طلب میکنم. ممنونم و تشکر میکنم از همه کسانی که در رهایی همسرم و هر دو پسرانم نقش داشتند از خداوند برایشان بهترینها را خواستارم.

به نظر شما خانواده، دوستان و اطرافیان چه نقشی در مصرفکننده شدن یا نشدن یک شخص میتواند داشته باشد؟
مسافرعلیرضا:
من همیشه میگفتم دلیل مصرفکننده شدن من پدرم است که مصرفکننده بود و ما را اذیت میکرد یا محل سکونت ما بود چون محله ما همه قاچاقچی و مواد فروش بودند اما اکنون که دیدم وسیعتر شده است، میبینم افراد زیادی حتی با شرایط بدتر از من توانستند به جایگاههای بالایی برسند. الان میفهمم هیچکس جز خود من و بیوشیمی ناقصم دلیل اعتیاد من نبوده است.
مسافرامیررضا:
بله واقعاً خانواده بسیار مهم است و تأثیر مستقیم دارد اگر خانه جای امنی نباشد و محبت وجود نداشته باشد فرد ناخودآگاه به بیرون خانه کشیده میشود.
آیا ورزش و تفریحهای سالم میتواند از مصرفکننده شدن یک شخص جلوگیری کند؟
مسافرعلیرضا:
به نظر من ربطی ندارد، خیلیها اعتیاد را از باشگاههای ورزشی شروع کردند.
مسافرامیررضا:
تا حدودی ورزش مؤثر است، چون من دروازهبان حرفهای لیگ برتر بودم و متأسفانه به سمت اعتیاد رفتم. به نظرم مهمترین عامل برای نرفتن به سمت اعتیاد جهانبینی است و ورزش زمانی تأثیرگذار است که همراه با جهانبینی باشد.

زمانی که وارد تاریکیهای اعتیاد شده بودید آیا امیدی به رهایی از آن را داشتید؟
مسافرعلیرضا:
من هیچ امیدی به رهایی نداشتم و در ناامیدی کامل زندگی میکردم. شبانهروز از خداوند میخواستم که فقط بمیرم حتی چند بار از روی جهل دست به خودکشی زدم. زمانی که راهنمایم مسافر مصطفی توانگر گفتند که جمعه رهایی شما است آماده باش، فکر میکردم که یک اتفاقی میافتد و من رهاییم را نمیتوانم بگیرم. همچنان ناامید بودم با اینکه به زیباترین شکل سفر کرده بودم ولی زمانی که رها شدم و فرمان قطع OT صادر شد دنیایی از امید شدم، میل به زندگی در من زنده شد، رنگها تغییر کرد و جان دوباره گرفتم.
مسافرامیررضا:
بله چون کنگره۶۰ را میشناختم و میدانستم تنها امید و راه درمان کنگره۶۰ است.
گوش به فرمانِ راهنما بودن چقدر به روند درمان اعتیاد کمک میکند؟
مسافرعلیرضا:
چیزی که من تجربه کردم این بود که درمان فقط با فرمانبرداری انجام میشود. من اولین بار که سفر کردم اصلاً فرمانبردار نبودم و چوبش را هم خوردم و آن هم ۵ سال تاریکی مطلق بود ولی در سفر مجدد فرمانبردار مطلق شدم و خدا را شکر به تمام فرامین عمل کردم و اکنون بیوشیمی من خوب کار میکند.
مسافرامیررضا:
راهنما نشاندهنده راه است. قطعاً خیلی مهم است که گوش به فرمان باشیم. اگر فرمانبردار نباشیم و بخواهیم با سر خودمان جلو برویم نتیجه مثبتی نخواهیم گرفت.
نقش مادرتان چقدر در سفر شما تأثیرگذار بود؟
مسافرعلیرضا:
مادر من خیلی کمکم کرد و بسیار استوار قدم برداشت و وجود او پای من را دوباره به کنگره باز کرد و از آنجایی که مادرم در جایگاه راهنمایی خدمت میکند، خیلی وقتها که گیر میافتادم از ایشان کمک میگرفتم، مرا به آرامش دعوت میکردند و به من راهکار میدادند تا از آن مسئله عبور کنم.
مسافرامیررضا:
مسلماً وجود ایشان خیلی تأثیرگذار بود. حضور دائمی و خدمت ایشان در کنگره باعث میشد من احساس شرم کنم از اینکه در مسیر نباشم.
از احساسی که زمان دریافت گل رهایی از جناب آقای مهندس داشتید برای ما بفرمایید؟
مسافرعلیرضا:
جواب شیرین همه دردهایم بود. بسیار حس خوب، احساس عجیب و نابی بود مثل بوی گل میماند باید تجربه شود و غیر قابل وصف است.
مسافرامیررضا:
بسیار حس قشنگی بود و حس و حال خیلی خوبی داشت. انشاءالله خداوند حافظ جان ایشان باشد.
آیا توصیهای برای مسافرانی که در حال درمان هستند و مسافران آیندهای که در راه هستند دارید؟
مسافرعلیرضا:
قفل اعتیاد در کنگره۶۰ باز میشود. کنگره۶۰ پایان ناامیدی است. استوار قدم بردارید که پاداشی نیکو دریافت خواهید کرد.
مسافرامیررضا:
گوش به فرمان بودن، به حرف راهنما گوشکردن، حفظ قوانین کنگره۶۰ و شربت OT را سر وقت و به اندازه خوردن و بعد از خوردن شربت نخوابیدن مخصوصاً صبحها بسیار در روند درمان تأثیرگذار است؛ همچنین سیدی نوشتن میتواند انسان را به تعادل برساند.

کلام آخر...
مسافرعلیرضا:
در آخر از خانواده محترم آقای مهندس دژاکام و تمامی خدمتگزاران کنگره۶۰ سپاسگزارم همچنین از مادر عزیزم ممنون هستم که همیشه یار و یاور من بودند. از راهنمای سفر اولم آقای ولیالله دریانورد تشکر میکنم که با عشق بلاعوض و محبت خیلی چیزها را به من آموختند، سپاسگزار و قدردان زحماتشان هستم. از راهنمای عزیزم آقای مصطفی توانگر تشکر میکنم که من را با روشنایی آشنا کردند، انشاءالله همیشه سالم و سلامت باشند و بتوانم باعث سرافرازی راهنمای عزیزم باشم.
مسافرامیررضا:
راه نمایان شده است، انشاءالله همه مصرفکنندگان مواد مخدر بتوانند این راه قشنگ را پیدا کنند و درمان شوند.
از اینکه وقت باارزش خود را در اختیار ما قرار دادید سپاسگزاریم.
طراح سوالات و مصاحبه کننده: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر الهه (لژیون دهم)
عکاس: مرزبان خبری همسفر رقیه
ویراستار و ارسال: همسفر مرضیه رهجوی راهنما همسفر بهاره (لژیون دوازدهم)
همسفران نمایندگی ایمان
- تعداد بازدید از این مطلب :
336