English Version
This Site Is Available In English

عقل با مرگ از بین نمی‌رود

عقل با مرگ از بین نمی‌رود

وادی ششم می‌گوید: «حکم عقل را در قالب فرمانده، کاملاً اجرا نماییم.» عقل در تکامل مانند ماشین تابع خود می‌باشد؛ در حالی که روح با لطافت منحصر به فرد خود با اراده عقل راهبری می‌شود. در این وادی به یکی از اساسی‌ترین مؤلفه‌های صور پنهان انسان یعنی عقل توجه می‌شود و انسان بایستی در تمام مسیر تکاملی خود به فرمان آن یعنی فرمان عقل برسد. عقل از موادی تشكيل شده كه هنوز بشر ذره‌ای از آن را لمس نكرده‌ است و عقل هر چه باشد از گوشت، پوست و استخوان نيست و برای همين موضوع است كه فناناپذير است؛ زیرا با مرگ از بين نمی‌رود.

عقل در كيهان يا كشور وجودی يا جسم و روان در حكم يک فرمانروای عادل و بزرگ است كه نشان از قدرت مافوق دارد يا به ديگر سخن فر ايزدی دارد. اجرای كليه فرامين اين فرمانروای بزرگ (عقل) انسان را به راه مستقيـم و رسيدن به هدف والای انسانـی و جايگاه تعيين شده هدايت می‌نمايد تا به جایی برسد كه بگوید شو شود، به‌ عبارتی هر چه فرمان بدهد همان اجرا شود؛ وقتی به فرمان عقل برسد آنچه از او بیرون می‌آید حس خوب و سالمی خواهد بود و می‌تواند به عقل و پیشبرد عقل کمک کند و چرخه صور پنهان طوری است که با کاربردی کردن آن بهتر پیش می‌رود؛ پس انسان باید آن کند که فرمان است.

انسان چیزی به جز سعی و تلاش خودش نیست. عقل کل مانند خورشیدی است که به تمام هستی و نیستی می‌تابد و انسان و همه موجودات به‌سان خانه‌هایی هستند که از یک روزنه، نور وارد آن می‌شود؛ البته این روزنه به صورت خودکار عمل می‌کند، به عبارتی هر چه فرد به طرف ارزش‌ها یا روشنایی‌ها حرکت کند، این روزنه بزرگ‌تر می‌شود و در نتیجه نور بیشتری وارد خانه‌اش می‌شود و هر چه به طرف ضد‌ ارزش‌ها یا تاریکی‌ها حرکت کند این روزنه تنگ‌تر می‌شود.

تناقضی که فرد درگیر آن است این است که خیال می‌کند عقل در مغز است. همه افراد به بزرگان ادیان یا رفتگان اقتدا می‌کنند، از آن‌ها کمک می‌خواهند و اگر عقل در مغز باشد با مرگ، مغز از بین می‌رود؛ پس عقل هم از بین می‌رود، در این صورت بزرگان ادیان و همه‌ رفتگان فاقد عقل هستند؛ پس از کسی که فاقد عقل و حافظه است انتظار داشتن، یک کار غلط است؛ در صورتی که این چنین نیست، عقل با مرگ از بین نمی‌رود و حتی خاطرات و حافظه با مرگ از بین نمی‌رود. هر چه عقل حساب شده‌ و برنامه‌ریزی شده‌ باشد، انسان در صلح، آسایش و آرامش است و هر چه عقل کم باشد انسان در بدبختی و بیچارگی است. در انسان بالاترین مقام عقل است؛ زیرا این مقام علمش از همه بالاتر است.

عقل فرامین را برای روح صادر می‌کند، با توجه به این موضوع که روح جایگاه بسیار بالایی دارد و قطره‌ای از مخزن الهی است؛ اما عقل به روح حکم می‌کند. عقل به معنای دانایی است، هر چه انسان به فرمان عقل نزدیک‌تر شود در حقیقت به دانایی و دانایی مؤثر رسیده است. عقل به معنای قدرت تشخیص است که در انسان‌ها متفاوت است، به همان نسبتی که درجه تکامل در انسان‌ها متفاوت است. عقل همانند فرماندهی است که با درایت فرماندهی می‌کند، هرگاه این فرمانده آسیب ببیند تمام امور مربوط به او از تعادل خارج می‌شود. عقل سالم مانند فرمانده مدبر و با تدبیری است که به موقع حمله و به موقع عقب‌نشینی می‌کند. اولین نیروی به کارگیری قوه عقل حس است؛ حس یک گیرنده است.

اگر حس نبود هیچ حرکت و ارتباطی بین موجودات برقرار نمی‌شد و پیام صوت و تصویر منتشر نمی‌گردید؛ پس ابزاری برای برقرار کردن ارتباط بین انسان و سایر موجودات با کل هستی است. همه موجودات به نسبت جایگاهشان عقل دارند و این که گفته می‌شود مصرف‌کنندگان موادمخدر عقل ندارند کاملاً اشتباه است، زیرا مصرف موادمخدر باعث شده که ساختار فکری و جسمی آن‌ها در هم ریخته و از تعادل خارج شده‌اند و این افراد پس از رسیدن به درمان و سلامت جسم، روان و رسیدن به دانایی، عقل آن‌ها به کار افتاده و دیگر اشتباهات گذشته را مخصوصاً در مورد مصرف موادمخدر تکرار نخواهند کرد.

از این موضوع نتیجه گرفته می‌شود که حس سالم، اطلاعات سالم را به عقل می‌رساند، عقل سالم فرمان‌های سالم و معقول را صادر می‌کند که نتیجه آن رسیدن به آرامش است. در کنگره۶۰ اعتقاد بر این است که با مرگ، مغز انسان که جزء صور آشکار اوست از بین می‌رود؛ ولی عقل فناشدنی نیست؛ حتی خاطرات و حافظه از بین نمی‌رود و کما این‌که زمانی که انسان خواب می‌بیند، اطلاعات بیداری در او وجود دارد؛ ولی دسترسی به آن‌ها فعلاً ممکن نیست. کلمه عقل یک واژه عربی است که به معنی هدایت‌کننده است و از کلمه عقال گرفته شده است.

عقل جزء صور پنهان است و انسان باید در تمام مسیر تکاملی خود به فرمان عقل برسد. همه موجودات دارای عقل جزئی هستند و باید سعی کرد با آموزش صحیح و انجام دادن آن به عقل کل نزدیک شد. اطلاعات کل هستی بدین‌گونه است که رفت و برگشت اطلاعات بین زمین و آسمان دائماً در حال انجام است. عقل و نفس همیشه در مقابل یکدیگر قرار دارند و آن صدایی که در درون می‌گوید ناامید نشو، به خدا توکل کن، صبر و تلاش کن، صدای عقل است و صدای دیگری که کارش ملامت کردن، وسوسه کردن و حتی در مواقعی فرمان خودکشی می‌دهد، صدای نفس اماره است و تا مرحله انهدام کامل انسان پیش می‌رود؛ بنابراین افکار، اندیشه، فرامین عقل و نفس خیلی ارزشمند و سازنده است.

اولین فرمان که به انسان می‌رسد فرمان عقل است که آن را نادیده می‌گیرد و اکثر مواقع ضرر آن را هم می‌بیند. عقل برای تکامل و رشد خود دائماً با خود درگیر است؛ ولی روح جنسی از علم دارد و با اراده عقل راهبری می‌شود. در سی‌دی عقل و ایمان بیان می‌شود که ایمان کلمه‌ای است که به خداوند اطلاق می‌گردد، یعنی اعتقاد داشتن به خداوند اگر شخصی به خداوند اعتقاد ندارد به انسانیت که اعتقاد دارد، به خانواده، به انسان بودن و به شرف خود که اعتقاد دارد؛ باید به سیستم و روشی که می‌خواهد درمان شود و راهنمای خود و تمام مسائلی که انجام می‌دهد ایمان داشته باشد تا در ادامه با عقل و رعایت اصول و قوانین و با شهامتی که در پرتو آن‌ها تحقق می‌یابد از درختی فرسوده تبدیل به درختی استوار و نیرومند گردد.

فرق انسان با سایر حیوانات به تعقل و درک کلیات است. مسئله‌ای که وجود دارد تعقل کردن است؛ در صورتی که حیوانات هم تعقل دارند، مثل این‌که یک موش، گربه را می‌شناسد یا بره، گرگ را، آن‌ها قوه تعقل و تشخیص را در سطح پایین‌تری دارند. بزرگان معقولات را به دو بخش تقسیم کرده‌اند: ۱- معقولات نخستین ۲- معقولات دومین؛ معقولات نخستین کارهای عقلانی است که انسان آن‌ها را فطرتاً انجام می‌دهد، مثلاً نوزاد بعد از متولد شدن بلافاصله از سینه‌های مادرش شیر می‌خورد که هر انسانی این‌ را به طور فطری می‌داند. معقولات دومین همان چیزهایی است که انسان به صورت اکتسابی کسب می‌کند و با استفاده از آموزش دادن آن‌ها را یاد می‌گیرد.

سه عامل باعث بروز بیماری در بدن انسان می‌شود: ۱- عدم تحرک: عدم تحرک باعث می‌شود آنچه که فرد می‌خورد، جذب نشده و در نتیجه در بدن ذخیره شود. ۲- بلد نبودن چگونگی غذا خوردن ۳- استرس، استرس به دلیل ناامیدی، افکار منفی و ... است. جسم انسان به یک شهر تشبیه شده است، برای اداره این شهر قوانینی لازم است، رئیس این شهر عقل و شورای شهر اهالی آن شهر هستند. اگر عناصر منفی زیاد شوند، قدرت در اختیار آن‌ها قرار می‌گیرد و فساد و تباهی خودش را نشان می‌دهد. انسان باید به فرمان عقل توجه کند و به این نکته توجه داشته باشد که نمی‌خواهد کارهای بزرگ انجام دهد یا به رازهای پنهان پی‌ ببرد. اولین کار این است که به فرمان‌های کوچک عقل گوش دهد تا به آرامی بتواند فرمان‌های بزرگ را اجرا نماید. اگر نتواند به فرمان عقل گوش بدهد هرگز نمی‌تواند به یک فرمانده لایق تبدیل شود.

منابع: سی‌دی‌های وادی ششم بخش اول و دوم، سی‌دی عقل و ایمان، سی‌دی مقدمه عقل، صحبت‌های دیده‌بان محترم همسفر علی، صحبت‌های آقای مهندس
نویسنده: همسفر سارا رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون دوم)
رابط‌ خبری: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون دوم)
ارسال: همسفر مهدیه رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون دوم)
همسفران نمایندگی کریمان کرمان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .