خدا را شکر میکنم که این توفیق را مجدد دریافت کردم که در مورد وادی ششم مشارکت کنم. از نظر من وادی ششم یکی از کلیدیترین وادیها در مسیر درمان و حتی در زندگی روزمره است: «حکم عقل را در قالب فرمانده، کاملا اجرا نماییم.» وقتی این جمله را برای اولین بار شنیدم به این فکر کردم که من سالها اصلا به این فرمانروا توجهی نکردهام. عقل همیشه در وجودم بوده؛ اما من بیشتر گوش به فرمان خواستههای نفس بودم. عقل میگفت این کار برایت مناسب نیست؛ اما صدای دیگری صدایی که خیلی هم بلند و وسوسهکننده بود میگفت: یک بار دیگر انجام بده عیبی ندارد و این یک بارها هزار بار تکرار شد. نتیجه آن به تخریب، ناامیدی، بیاعتمادی به خود و اطرافیان و دور شدن از آرامش رسید. من فرمان را به کسی سپرده بودم که فقط به لذتهای کوتاه مدت فکر میکرد بیآنکه توجهی به پیامدهای بلند مدت داشته باشد.
در کنگره۶۰ یاد گرفتم که عقل نه دشمن شادی است و نه محدودکننده آزادی؛ بلکه عقل همان دوست دلسوزی است که راه را میشناسد و چراغ را در دست دارد. مشکل اینجاست که ما سالها این چراغ را خاموش کردهایم و در تاریکی قدم زدهایم. اجرای حکم عقل؛ یعنی قبل از تصمیمگیری مکث کردن؛ یعنی از خود پرسیدن که آیا این انتخاب، من را به آرامش میرساند یا به درد؟ این یعنی استفاده از تجربههای گذشته، بهرهگیری از آموزشها و پایبندی به اصولی که ما را از مسیر درست خارج نمیکنند.
برای من این وادی فقط یک مفهوم فلسفی نیست؛ بلکه یک ابزار عملی است. وقتی وسوسهای به سراغم میآید یا تصمیم مهمی پیش رو دارم سعی میکنم تصویر فرمانروای بزرگ را در ذهنم بیاورم. فرمانروایی که به نفع من و سرزمین وجودم تصمیم میگیرد و پیامدی مثبت را به ارمغان می آورد. عقل زمانی میتواند فرمانروایی کند که من به آن اختیار بدهم. اختیار؛ یعنی آگاهانه انتخاب کنم که به حرفش گوش بدهم؛ حتی اگر در لحظه سخت باشد. در درمان اعتیاد این سختی گاهی مثل گذر از یک پل باریک است؛ اما آن طرف پل سرزمین آزادی و آرامش قرار دارد. در این مسیر یکی از بزرگترین دستاوردهای من این بوده که یاد گرفتهام لذت واقعی در ماندگاری است نه در هیجانهای زودگذر. عقل کمک میکند تا من به جای فریب خوردن از لذت کوتاهمدت در پی آرامش پایدار باشم.
امروز اجرای حکم عقل برای من؛ یعنی پایبندی به حرمتهای کنگره، احترام به قوانین زندگی و استفاده از آموزشهایی که هر هفته در لژیون و جلسات میگیرم. این یعنی انتخاب درست؛ حتی وقتی راحتترین انتخاب، انتخاب غلط است. من فهمیدهام که اگر در زندگی فرمانروایم عقل باشد هر تصمیم کوچک و بزرگی در مسیر سازندگی قرار میگیرد. این مسیر نهتنها مرا از تاریکی دور میکند؛ بلکه باعث میشود در خانواده، کار و روابط اجتماعی فردی مفید و مورد اعتماد باشم.
در پایان میخواهم بگویم که عقل مثل یک فرمانده ارتش است. اگر به او اعتماد کنیم ما را به پیروزی میرساند؛ اما اگر او را کنار بگذاریم و میدان را به دشمن بسپاریم شکست حتمی است. بیاییم با هم عهد ببندیم که فرمان این ارتش را دوباره به دست فرمانروای واقعیاش بسپاریم و امیدوارم باریتعالی مطابق دعای کنگره به همه ما کمک کند تا بدانیم آنچه نمیدانیم از هستی و نیستی و بعد از طی کردن تاریکیها ما را با روشناییها آشنا گرداند تا به فرمان عقل نزدیک شویم و به مکانی برسیم که از آنجا انشعاب یافتهایم.
نویسنده: راهنما همسفر سوگل (لژیون چهارم)
ویرایش: همسفر سوده رهجوی راهنما همسفر عذری (لژیون دهم)
ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون پانزدهم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی صالحی
- تعداد بازدید از این مطلب :
146