بسم الله الرحمن الرحیم
دستور جلسه هفته: وادی ششم و تأثیر آن روی من
حکم عقل را در قالب فرمانده، کاملاً اجرا نماییم.
هدف اصلی کنگره ۶۰، تحقیقات علمی و کاربردی بهمنظور شناخت انسان و مواد مخدر و ارائه طریق به مصرف کنندگان مواد مخدر و خانوادههای آنها برای رهایی از اعتیاد میباشد. کنگره ۶۰ معتقد است اعتیاد فرزند انسان و مواد مخدر است. بهعبارتدیگر، از کنار هم قرار گرفتن انسان و مواد مخدر، پدیدهای به نام اعتیاد متولد میشود؛ بنابراین برای شناخت اعتیاد بایستی عوامل و ترکیبات به وجود آورنده آن را بشناسیم.
تا زمانی که این شناخت و آگاهی وجود نداشته باشد، حرکت مؤثری در درمان بیماری اعتیاد نخواهیم داشت. شناخت و آگاهی نسبت به هر مسئلهای که میخواهیم در مورد آن فعالیتی انجام دهیم از ارزش و جایگاه بسیار مهمی برخوردار است و حرکتهایی که مبتنی بر شناخت و آگاهی نباشد، بینتیجه و روبهزوال خواهند رفت.
در مقوله شناخت مواد مخدر و یا آنتی ایکسهای مختلف و تأثیرات آنها، کنگره ۶۰ در طول سالها فعالیت به نتایج بسیار ارزشمندی رسیده است که کمابیش در جریان آن هستید. در مقوله شناخت انسان نیز کنگره ۶۰ آموزشهایی را در نظر گرفته است و افرادی که برای درمان اعتیاد خود به کنگره ۶۰ مراجعه میکنند با شروع درمان و سفر اول، با این مقوله آشنا میشوند و آموزشهای خود را برای رسیدن به درمان قطعی اعتیاد و رسیدن به یک زندگی سالم، ادامه میدهند. بخش عمدهای از این آموزشها در درون وادیها و بخشی دیگر در آموزشهای جهانبینی و دیگر متون مربوط به آن میباشد.
همانگونه که میدانیم برای رسیدن به درمان کامل و قطعی اعتیاد بایستی سه ضلع مثلث درمان اعتیاد، یعنی جسم، روان و جهانبینی به تعادل برسند. مقوله جهانبینی، دیدگاه و نگرش، احساس، ادراک و برداشت ما را نسبت به خودمان، محیط پیرامون و جهان هستی تغیر میدهد. وقتی صحبت از تغیر نگرش نسبت به خودمان میکنیم، یعنی باید نسبت به احوال و حالات خودمان به شناخت و آگاهی برسیم و تا زمانی که این اتفاق روی ندهد، مطمئن باشیم کسی نمیتواند حریف اعتیاد بشود.
بیماری اعتیاد هرچند بیماری جسمی، روانی و جهانبینی است، اما از زاویهای دیگر، تسلط شیطان بر شهر وجودی انسان است و درمان اعتیاد یعنی روبرو شدن با شیطان و به مبارزه طلبیدن نیروی منفی. این مبارزه بدون شناخت و آگاهی هرگز به پیروزی نمیرسد.
وادیهای کنگره ۶۰ نقش بسیار مهم و حیاتی در شناخت ما نسبت به خودمان به عهده دارند. وقتی به وادیهای کنگره ۶۰ نگاه میکنیم، میبینیم که تمام آنها روی مقوله انسان فرود میآیند و قوانین مربوط به زندگی انسان بهدوراز ضد ارزشها، تعامل ما با عوامل محیطی، زندگی، دیگران و خود و هستی را بیان میکنند. دایره وسیع وادیهای کنگره ۶۰ از موضوع تفکر آغاز میشود و درنهایت به موضوع محبت میرسد و دوباره از محبت به تفکر.
تاکنون پنج وادی را در دستور جلسات سالانه پشت سر گذاشتهایم و اکنون نوبت به وادی ششم رسیده است.
حکم عقل را در قالب فرمانروای بزرگ، کاملاً اجرا نماییم.
در این وادی ما با دو پارامتر اساسی از صور پنهان انسان روبهرو میشویم. عقل و نفس. کنگره ۶۰ برای شناخت هرچه بهتر ما از خودمان و در مقوله شناخت انسان، شهر وجودی انسان را به دو بخش تقسیم کرده است. صور آشکار و صور پنهان. صور آشکار؛ اجزایی از انسان هستند که با چشم فیزیکی قابلرؤیت هستند، مثل دست، پا، سر، قلب، کلیه ... و صور پنهان اجزایی هستند که با چشم فیزیکی قابلرؤیت و دیدن نیستند مثل: روح، نفس، عقل، حس، ذهن و ... .
عقل یکی از اجزا و پارامترهای اساسی صور پنهان است که نمیدانیم جنس آن از چیست، قدر مسلم از موادی که میشناسیم نیست، فقط میدانیم که هست، حتی نمیدانیم که در کجا قرار دارد، شاید تصور شود که جایگاه آن در مغز است، اما باید بگوییم که مغز ابزاری است در دست عقل و مترجم یا اپراتوری است که رابطه عقل را از صور پنهان با صور آشکار برقرار میکند.
عقل نیرویی است که فر ایزدی دارد؛ یعنی شکوه الهی دارد، قدرت آن برگرفته از قدرت الهی است. هرقدر ما بیشتر در صراط مستقیم باشیم و به نیروی الهی نزدیکتر شویم، قوه تعقل ما نیرومندتر، فعالتر و حضورش پررنگتر میشود و هرقدر از صراط مستقیم دور شویم، نیروی عقل، کمتر و قوه تشخیص آن ضعیفتر میشود.
کار عقل سنجش و ارزیابی است؛ عقل میزان است و ترازو؛ برای اینکه به ما بگوید که خواستههای ما درست است یا نه. خواستههایی که توسط عقل تائید میشود را میگوییم خواستههای معقول؛ یعنی خواستهای که مهر تائید عقل را دارند و خواستههایی که عقل آنها را تائید نمیکند را میگوییم، خواستههای نامعقول.
انسان دو راهنما دارد؛ راهنمای بیرونی که همان پیامبران و اولیای الهی هستند و راهنماي درون که عقل است. عقل بههیچوجه اشتباه نمیکند مگر آنکه که اطلاعات غلط به آن برسد. اکثر ما زمانی که مواد مخدر مصرف میکردیم و با کنگره ۶۰ آشنا نشده بودیم، اطلاعاتی که در مورد اعتیاد و درمان آن داشتیم اغلب اشتباه بود و به همین دلیل عقل ما هم دستورات اشتباه صادر میکرد و میگفت اگر سه روز مواد مصرف نکنی کار تمام است و ترک کردهای. روش قطع ناگهانی مصرف برای درمان اعتیاد را عقل تائید میکرد چون اطلاعات اشتباه به آن رسیده بود.
انسان موجودی است که به او اختیار کامل تفویض شده است و ما در زندگی روزمره مرتباً بر سر دوراهی و چندراهیهای متعدد قرار میگیریم. برویم یا نرویم، بگیریم یا نگیریم، بگوییم یا نگوییم، انجام بدهیم یا انجام ندهیم و خلاصه اینکه، بایستی دائماً تصمیم بگیریم و راه خود را تشخیص بدهیم. به دنبال تفویض قدرت عظیم اختیار به انسان از سوی قدرت مطلق، قدرت تشخیص و قضاوت قدرتمندی نیز به انسان داده شد تا از عهده اختیار برآید و به بیراهه نرود و آن قدرت درونی، عقل است. جایگاه عقل بهقدری بلندمرتبه است که در وادی ششم گفتهشده روح بالطافت منحصربهفرد خود، تحت اراده عقل راهبری میشود.
و اما نفس؛ نفس اصلیترین و اساسیترین پارامتر شهر وجودی انسان و اجزای صور پنهان است که در کلامالله شریف نیز بهکرات از آن یاد میشود. ممکن است تاکنون از نفس بسیار شنیده باشیم مثل نفس اماره، نفس لوامه، نفس مطمئنه، نفس ملهمه و غیره. اما در مورد خود نفس و اینکه خود نفس چیست؟ شاید اطلاعات چندانی نداشته باشیم. کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر، از نفس تعریف جالبی را ارائه میکند که میتواند بسیار به ما کمک کند.
ممکن است سؤال شود که این موضوعات مثل صور پنهان، عقل و نفس چه ارتباطی به درمان اعتیاد دارد؟ ما میخواهیم اعتیادمان را درمان کنیم و مواد مخدر مصرف نکنیم، این مسائل چه ربطی به این کار دارد؟
در جواب باید بگوییم که خیلی ربط دارد. همان مقوله شناخت که در ابتدای بحث مطرح شد؛ اگر نباشد، در درمان اعتیاد موفق نخواهیم بود. باید بدانیم در درون ما چه اتفاقی روی میدهد و چه نیروهایی مقابل هم قرار دارند، کیست که در وجود ما میگوید: بیخیال بابا، دنیا دوروزه، برو مصرف کن، خوش باش و کیست که در درون ما میگوید: نه، اعتیاد نه، اینهمه رنج و بدبختی و فلاکت و حقارت که کشیدی بس نیست!؟ اینهمه مصرف کردی چه شد؟ به کجا رسیدی؟ تا کی؟ آخر به چه قیمتی؟
بله، اینها صدای نیروهای درونی ما هستند، صدای نفس است، صدای عقل است. برای درمان اعتیاد باید آنها را بشناسیم و هرقدر روی این موضوعات کارکنیم بازهم کم است.
کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر (خودآموز و راهنمای درمان اعتیاد) به ما میگوید نفس آن چیزی است که تعیین موجودیت میکند، در ظاهر و در باطن. به این دلیل گفتهشده چیز، چون نمیدانیم که جنس آن از چیست، قطعاً از ماده و موادی که ما میشناسیم مثل گوشت، پوست، استخوان نیست، ما انسانها و به شکل کلی تمام موجودات و مخلوقات دارای یک موجودیت هستیم و بهواسطه همین موجودیت است که گفته میشود، هستیم.
بهعنوانمثال ببینیم موجودیت یک انسان با چه چیزهایی تعیین میشود. بدن و هیکل فیزیکی، اولین چیزی است که ما از یک انسان میبینیم و از روی آن میفهمیم که این موجود انسان است، آدم است. پس چیزی که موجودیت انسان را در ظاهر تعیین و مشخص میکند، فیزیک بدن اوست که او را از بقیه موجودات متمایز میکند. اینکه ما در قالب و شکل انسانی هستیم، از درجات نفس ماست. پس موجودیت ما در ظاهر، یعنی چیزی که از انسان با چشم قابلرؤیت است را نفس تعیین میکند.
تعیین موجودیت در باطن به این مفهوم است که موجودیت ما و کیفیت حضور ما در دنیای تفکرات، ذهنیات و خواستههای عمیق درونی که کسی از آنها خبر ندارد و موجودیت و کیفیت حضور ما در دنیای خواب و رؤیاها و دنیای پس از مرگ نیز برگرفته از درجه تعالی نفس ماست. بهعنوانمثال اینکه ما در عالم خواب چهکارهایی انجام میدهیم، دقیقاً نشاندهنده درجه آموزش نفس ماست؛ زیرا در خواب، شخصیت حقیقی و بدون نقاب ما به نمایش گذاشته میشود. ممکن است ما کارهایی را دوست داشته باشیم انجام دهیم، اما به خاطر خیلی از مسائل انجام ندهیم؛ اما در عالم خواب هر کاری که دوست داشته و بخواهیم، بدون خجالت انجام میدهیم؛ بنابراین کیفیت و چگونگی اعمال ما در دنیای درون و خواب نشاندهنده عمق خواستههای ماست.
کل خواستههای ما چه در ظاهر و چه در باطن، مربوط به نفس است. تصور نشود که وقتی از نفس و خواستههای نفس صحبت میکنیم، فقط منظور از خواستههای بد و منفی است، نه، خواستههای خوب، منطقی و درست نیز از نفس ماست. نفس آن چیزی است که در زمان مرگ، فرشتگان الهی آن را تحویل میگیرند.
جسم ما در این دنیا میماند و نابود میشود، اما نفس و کلیه اجزای دیگر صور پنهان که روی آن سوار شده است، توسط فرشتگان به دنیای دیگر منتقل میشود. نویسنده کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر، به نقل از استاد شهید مرتضی مطهری این موضوع را مطرح میکند که مرگ یعنی توفی، یعنی تحویل داده شدن نفس با تمام خصوصیات خود، هر خصوصیتی که در این دنیا داشته باشیم حتی اعتیاد، در آنسو نیز با ماست.
در سیر مراحل تعالی و تکامل نفس در انسان، به سه مرحله برخورد میکنیم: نفس اماره، نفس لوامه و نفس مطمئنه.
نفس اماره:
نفس اماره یعنی نفس امر کننده که پایینترین مرحله نفس در انسان است. در این مرحله نفس هر چیزی را که میخواهد فقط امر میکند و دستور میدهد و به خوب و بد آن کاری ندارد، فقط میخواهد. در این مرحله عقل بسیار ضعیف و کمرنگ است. انگار حضور ندارد. آن مقداری هم که هست به دلیل نداشتن اطلاعات و دانایی، در خدمت نفس اماره است و خواستههای آن را تائید میکند.
در این مرحله، شخص کارهای ضد ارزش انجام میدهد و نهتنها ناراحت نمیشود، بلکه خوشحال هم هست. مثل اوایل زمان مصرف و اعتیاد که شخص مواد مصرف میکند و نهتنها از مصرف مواد ناراحت نمیشود، بلکه خوشحال هم هست و فکر میکند انسانهایی که مواد مخدر مصرف نمیکنند، چیزی از زندگیشان نمیفهمند.
یک مثال دیگر: تصور کنیم یک الاغ از جلوی یک سبزی فروشی رد شود، او وقتی سبزی و میوه رامیبیند، میخواهد، فقط میخواهد و خیلی راحت شروع به خوردن میکند، دیگر فکر نمیکند که اینها صاحب دارند باید پول داد، باید خرید. او نمیفهمد، خوب و بد بودن آن اصلاً برای او مفهومی ندارد. بعضی انسانها نیز مانند حیوانات، در بعضی خواستهها در مرحله نفس اماره هستند، هر چیزی را که دلشان بخواهد، میخواهند به دست آورند به خوب یا بد بودن آن توجهی ندارند و برای به دست آوردن خواستههایشان دست به هر اقدامی میزنند، به هر قیمتی که شده. از کارهای نامعقول ناراحت نمیشوند و تازه فکر میکنند که خیلی زرنگ هستند و دیگرانی که این کارها را انجام نمیدهند بیعرضه میدانند.
نفس لوامه:
در کلامالله شریف به این موضوع اشارهشده است.
(وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا)
هنگامیکه نفس به مرحله میانه میرسد به او الهام میشود، فجور و تقوا. در مرحله نفس لوامه، ما با دو نوع الهام و القا روبهرو میشویم. هم انجام افعال ضد ارزش و منفی از سوی نیروی منفی به ما القا میشود و هم انجام افعال مثبت و ارزشی از سوی نیروی الهی به ما القا میشود و این وسط، ما هستیم که باید تشخیص بدهیم به کدام سو برویم. در مرحله اماره اگر نگوییم تمام بخش عمده القائات منفی است، اما در مرحله میانه یا لوامه از هر دو نوع وجود دارد.
باگذشت زمان و رشد مثلث دانایی (آموزش، تجربه و تفکر) قوه تعقل رشد میکند و آرامآرام عقل خودش را نشان میدهد و در مقابل نفس اماره میایستد و اعتراض میکند. در این مرحله، انسان گاهی خوب است، گاهی بد. اگر کار بدی انجام دهد پشیمان و ناراحت میشود. هم خواستههای منفی وجود دارد و هم خواستههای مثبت. تفاوت این مرحله با نفس اماره در این است که در مرحله قبل از افعال منفی ناراحت نمیشد، اما در این مرحله یعنی لوامه، از افعال ضد ارزشی ناراحت میشود و دوست دارد که انجام ندهد، اما حریف قدرت خواستههای نامعقول و القائات منفی و شیطانی نمیشود. گاهی خوب سفر میکند و خیلی منظم پلههایش را تیپر میکند و مصرفش کاهش مییابد، اما گاهی نیز تاب مقاومت در مقابل خواسته نامعقول نفس را از دست میدهد و حماقت میکند و بعد هم بهشدت پشیمان میشود.
اکثر مصرفکنندگان مواد مخدر که برای درمان اعتیاد خود اقدام میکنند، در این مرحله هستند. از مصرف مواد مخدر ناراحت و پشیمان هستند و دوست دارند که مصرف نکنند و رها شوند، اما حریف قدرت اعتیاد نمیشوند، تا زمانی که دانایی آنها افزایش یابد و بر خود مسلط شوند.
نفس مطمئنه:
نفس مطمئنه؛ یعنی مرحلهای که انسان با اطمینان کامل نسبت به خوب بودن و یا منفی بودن افعال و خواستهها، مطلع و واقف است. با اطمینان انجام نمیدهد و یا با اطمینان انجام میدهد. شک و تردیدی در او نیست. قوه تعقل او به قدرت بالایی رسیده و مثلث دانایی او رشد زیادی داشته است. با اطمینان کامل، مواد مخدر مصرف نمیکند. متزلزل نیست. وسوسهای در او نیست. میلی نیست که با خود درگیر شود که مصرف بکند یا نکند؛ نه، او به اطمینان رسیده است و دیگر حتی وسوسهای هم به سراغ او نمیآید.
مصرفکنندگان مواد مخدر که با استفاده از روش DST کنگره ۶۰ به درمان و رهایی میرسند، ازنقطهنظر مصرف مواد مخدر، به نفس مطمئنه میرسند. جسم، روان و جهانبینی آنها به تعادل میرسد و به درمان کامل و قطعی و بدون برگشت میرسند.
ورود به مرحله نفس مطمئنه به این مفهوم نیست که بهیکباره در مورد کل موضوعات و خواستهها به نفس مطمئنه برسیم خیر، ممکن است در مورد مصرف مواد مخدر به اطمینان کامل رسیده باشد، اما در خصوص موضوعات دیگر، هنوز در مرحله نفس لوامه باشد.
در مرحله نفس مطمئنه خواستههای عقل، خواستههای نفس است و خواستههای نفس، خواستههای عقل است؛ بهعبارتدیگر عقل و نفس مثل دو دوست در کنار هم، یکدیگر را تائید میکنند و خواستههایشان یکی میشود.
سیر تعالی و تکامل نفس، از اسفلالسافلین تا اعلی علیین و از اماره تا مطمئنه، فقط در رهن و درگرو تزکیه و تصفیه است. درگرو رشد مثلث دانایی است. درگرو حذف ناخالصیها است و درگرو افزایش قدرت عقل و اجرای احکام این حاکم الهی است. این مهم به دست نمیآید مگر با سعی، تلاش، آموزش، صبر و استقامت و بودن در صراط مستقیم. در هر مرحلهای که باشیم، درجه تزکیه و تصفیه و پیشروی ما در صراط مستقیم، جایگاه ما را تعیین میکند؛ جایگاه ما در ظاهر و در باطن. اگر جایگاه ما، جایگاه یک مصرفکننده مواد مخدر است، اگر جایگاه خوبی نیست، اگر جایگاه بدی است، باید بدانیم که میتوانیم آن را تغییر دهیم و به جایگاههای بسیار ارزشمند برسیم. البته اگر بخواهیم و اگر حرکت کنیم.
در این وادی ما یاد میگیریم که صدا و ندای درونی عقل را بشنویم و توجه کنیم. به دستورات او عمل کنیم و به او به چشم یک فرمانروای عادل و صالح نگاه کنیم. با درمان اعتیاد خود و پشت سر گذاشتن آموزشها و رسیدن به دانایی، قوه تعقل خود را افزایش دهیم و در فرایند تزکیه، خواستههای نامعقول را باگذشت زمان حذف کنیم و بهفرمان عقل نزديك شويم.
همانگونه كه در دعاي كنگره ۶۰ از خداوند میخواهیم تا بهفرمان عقل نزديك شويم. نزديك شدن بهفرمان عقل چيز پیچیدهای نيست، از انجام دادن كارهاي خيلي ساده و پیشپاافتاده شروع میشود. اگر به خودمان میگوییم فردا صبح ساعت ۶ از خواب بيدار میشویم، آيا بيدار میشویم؟ اگر شديم يعني قدري بهفرمان عقل نزديك شدهایم. اگر جايي قولي میدهیم يا قراري میگذاریم، آيا سر ساعت سر قرار هستيم؟ آيا به قول خود عمل میکنیم؟ اگر كرديم، يعني قدري بهفرمان عقل نزديك شدهایم. فرمان عقل يعني شو، شود. يعني كاري كه به خودمان میگوییم و به قولي كه به خودمان میدهیم، پايبند هستيم و انجام میدهیم و در موعد مقرر به خواستههای خود میرسیم. اینها نشانههای نزديك شدن بهفرمان عقل است.
وادی ششم و پرداختن به آن، کار سادهای نیست. به شما عزیزان توصیه میکنیم، برای درک کامل موضوع به رفرنسهای وادی ششم، شامل کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر، متن کامل وادی ششم، جزوه جهانبینی کاربردی، نوشته امین دژاکام و مدل قلعه عقل که مثال بسیار زیبایی در همان جزوه است و همینطور سیدیهای مربوط به وادی ششم را تهیه، مطالعه و گوش فرا دهید.
با احترام، مسافر علی خدامی
- تعداد بازدید از این مطلب :
57