سلام دوستان اکرم هستم همسفر
دستور جلسه:(وادی ششم و تاثیر آن روی من)
بنیان کنگره۶۰، جناب مهندس دژاکام ، برای رهایی انسانهای در بند مواد و انسانهای در بند جهل، نادانی و ناآگاهی، ۱۴ وادی در نظر گرفتهاند، که در همه این ۱۴ وادی انسان از طرف ضد ارزشها به طرف ارزشها و درستیها دعوت میشود. جناب مهندس در همه این سیدیها و کتابها در نظر دارد راه درست زندگی کردن را به من همسفر و مسافرم آموزش دهد و اکنون وادی ششم و تاثیر آن روی من، که از ما میخواهد؛ حکم عقل را در قالب فرمانده اجرا نمائیم، یعنی در زندگی اجازه دهیم، عقل فرماندهی کند و تصمیم نهایی بر عهده عقل باشد. من فکر میکنم هدف جناب مهندس، از انتشار کتابها و سیدیها این بوده است که انسان آنقدر باید تزکیه و پالایش شود تا به فرماندهی عقل برسد، و اجازه دهد عقل فرمان آخر را اجرا کند، در وادی ۱۴، جناب مهندس از عشق صحبت میکنند؛ توضیح میدهند که انسان عاشق جز خوبی چیزی نمیبیند، یعنی انسان باید به مرحلهای از رشد و تکامل برسد که نسبت به همه آدمهای اطراف خود، جز با خوبی و محبت، رفتار نکند. انسان عاشق در برابر معشوق، جز خوبی به چیز دیگری توجّه نمیکند، تا بتواند راحتتر زندگی کند و اجازه دهد دیگران هم در کنار او با آرامش زندگی کنند، این یعنی عقل سالم در بدن سالم؛ من به فرمان عقل برسم تا خود و اطرافیانم در آرامش زندگی کنیم. عقل در شهر وجودی انسان، مانند قاضی عمل میکند، حرف آخر را عقل بیان میکند و همیشه انسان را به درستترین راه دعوت میکند، مغز با عقل یکی نیست، بلکه مغز جایگاه یا مترجم عقل به حساب میآید و با مرگ از بین نمیرود.
سلام دوستان فاطمه هستم همسفر
دستور جلسه: وادی ششم و تاثیر آن روی من
وادیهای کنگره۶۰ نقش بسیار مهم و حیاتی در شناخت ما نسبت به خودمان دارند، وقتی به وادیها توجّه میکنیم میفهمیم که تمام آنها روی مقوله انسان و انسانیت فرود میآیند قوانین مربوط به زندگی انسان، دور از ضد ارزشها است و تعادل بین ما با عوامل محیطی، دیگران و هستی را بیان میکند. دایره وسیع وادیهای کنگره۶۰ از موضوع تفکّر آغاز میشود و در نهایت به موضوع محبت میرسد و دوباره از محبّت به تفکّر، و اکنون پنج وادی را در دستور جلسات سالانه پشت سر گذاشتیم و اکنون نوبت به وادی ششم رسیده است، حکم عقل را در قالب فرمانده کاملا اجرا نماییم، در این وادی با دو پارامتر اساسی از صور پنهان انسان دور میشویم، عقل و نَفس کنگره را برای شناخت هر چه بهتر ما از خودمان در معقولهی شناخت انسان، شهر وجودی را به دو بخش تقسیم کرده است، صور آشکار و صور پنهان. صور پنهان، اجزائی از انسان هستند که با چشم فیزیکی قابل رویت نیستند مثل روح، نفس، عقل، حس و ذهن و...
عقل نیرویی است؛ که فَرایزدی دارد یعنی شکوه الهی داشته و قدرت آن برگرفته از قدرت الهی است هر قدر ما بیشتر در صراط مستقیم باشیم و به نیروی الهی نزدیک شویم، نیروی عقل کمتر و قوهی تشخیص آن ضعیفتر میشود کار عقل سنجش و ارزیابی میباشد، عقل ترازویی است که به ما بگوید خواستههای ما درست است یا نه، خواستههایی که توسط عقل تأیید میشوند خواسته های معقول میگوییم، یعنی خواسته هایی که مُهر تایید عقل را دارند و خواسته هایی که عقل آن را تایید نمیکند را خواسته های نامعقول میگوییم.
سلام دوستان طاهره هستم همسفر
دستور جلسه: وادی ششم و تاثیر آن روی من. افراد با ورود به کنگره شروع به تغییر می کنند، به شرط آنکه گوش به فرمان راهنما باشند زمانی که ما وارد کنگره میشویم هرچه هستیم برای خودمان هستیم همه ما در اینجا مسافر یا همسفر هستیم و کاری نداریم خارج از اینجا چه جایگاهی ویا منصبی داریم، این یک گذرگاه سخت است و اگر توجّه کنیم، وقتی از پنج وادی عبور میکنیم و به وادی ششم میرسیم که در واقع میخواهد به ما بگوید؛ از این وادی به بعد شروع به عمل کردن نماییم دانستن خوب است اما وقتی نتوانی از آن استفاده کنی هیچ ارزشی ندارد. و امّا فرمان عقل از یک سری چیزهای کوچک شروع میشود و هر چه انسان بیشتر تلاش کند به فرمان عقل نزدیکتر خواهد شد و انسان به آرامش و آسایش بیشتری نزدیک میشود، امّا اگر انسان از فرمان عقل دور شود عذاب زیادی را متحمّل خواهد شود، نکته مهمتر اجرای فرمان عقل است گاهی فرد میداند انجام کاری برایش مفید است مثل مسواک زدن، تصمیم به این کار دارد اما نمیتواند آن را اجرا کند، پس فرمان عقل برای ما چیز پیچیدهای نیست، فرمان عقل در مسایل جزئی هم وجود دارد و لذا از همانجا شروع به رشد میکند و در کنگره سفر اولی، موفق کسی است که برای رسیدن به فرمان عقل مواد مصرف نکند.
سلام دوستان نرگس هستم همسفر
ما در وادی ششم در نظر داریم، فرماندهی عقل را به رسمیت بشناسیم و به جایی برسیم که هر چه را که عقل فرمان می دهد انجام دهیم. تمامی مشکلات انسان به خاطر پیروی از نفس امّاره است وه باعث میشور انسان به صدای عقل خود گوش ندهد. اگر بخواهیم به فرمان عقل برسیم، باید آرامآرام از ضد ارزشها دوری کنیم، به عنوان مثال شخص مصرف کننده مواد مخدر، بعد از جند استفاده مواد، متوجّه میشود که مصرف مواد تمام زندگی او را تباه کرده است، در این نقطه از زندگی سعی میکند خود را درمان کند، یعنی اوّلین قدم برای رسیدن به فرمان عقل که همان داشتن جسم سالم است. نفس امّاره همیشه در مقابل فرمانروای بزرگ که همان عقل است قرار میگیرد و با اِلقاء افکار منفی سعی میکند انسان را ناامید کند تا باعث شود که به خواسته خود نرسد، در این حالت، بهترین راه این است که پیرو خواستههای نفس امّاره نباشیم و آنچه را که عقل فرمان میدهد انجام دهیم، مثل دخالت نکردن در کار دیگران، غیبت نکردن و.... انسان اگر در شهر وجودی خود به عقل قدرت ندهد و فرمانبردا عقل نباشد، هرگز به فرماندهای لایق تبدیل نمیشود. عقل پاکترین و با ایمانترین مسئلهای است که در شهر وجودی انسان است. همیشه عقل سالم در بدن سالم خواهد بود. اگر ما اطلاعات درست به عقل بدهیم عقل کارش را درست و به خوبی انجام خواهد داد. این وادی به ما آموزش میدهد که صدای درونی عقل را بشنویم و به دستورات او عمل کنیم و او را به چشم یک فرمانروای عادل ببینیم.
سلام دوستان معصومه هستم همسفر
در وادی ششم، عدالت به عنوان اساس تعادل در شهر وجودی انسان مطرح میشود. این وادی تأکید دارد که حکم عقل باید مانند فرماندهی عادل و صالح در تمام تصمیمات زندگی اجرا شود. عدالت واقعی زمانی محقق میشود که هر چیز در جایگاه خود قرار گیرد، و این جایگاه تنها با شناخت عقل و دوری از خواستههای نامعقول نَفس قابل تشخیص است. عدالت بدون هدایت عقل ممکن نیست، زیرا عقل به عنوان ترازوی سنجش خواستههای معقول و نامعقول عمل میکند، مثلا شهر وجودی انسان نشان میدهد که عقل، فرمانروای این شهر است و عدالت زمانی برقرار میشود که فرمانهای عقل (نه نفس امّاره) اجرا شوند، تا زمانی که انسان در درون خود به تعادل نرسد (با کنترل نفس و تقویت عقل)، نمیتواند در روابط بیرونی عادل باشد. همانطور که میدانیم، مصرف مواد مخدر، عدالت درونی را مختل میکند و با روش (DST)، فرد به تدریج به فرمان عقل و عدالت نزدیک میشود. اجرای فرمانهای کوچک روزمره (مثل نظم در کارها) تمرینی برای تقویت فرمانبرداری از عقل و رسیدن به عدالت است. همانطور که در مشارکتها مشاهده نمودهایم، عدالت یعنی پذیرش تفاوت جایگاهها، بر اساس میزان تلاش و خواست افراد، نه برابری ظاهری. وادی ششم به من آموخت که عدالت حقیقی با پیروی از عقل، نه ترس یا تظاهر محقق میشود. این مسیر نیازمند تزکیه نفس، آموزش مداوم و عمل به دستورات عقل است تا بتوانیم در شهر وجودی خود و در روابط اجتماعی، انسانی عادل باشیم.
سلام دوستان مریم هستم همسفر
وادی ششم و تاثیر آن روی من(حکم عقل را در قالب فرمانده کاملا اجرا کنیم)
عقل یکی از صور پنهان انسان است که آغاز و پایان مشخصی ندارد که ما باید در مسیر تکامل خود به فرمان عقل برسیم. عقل مانند خورشید است که به تمام هستی به طور یکسان میتابد و ما انسانها مانند خانههای هستیم که یک روزنه نور خورشید وارد آن خانه میشود، هر چه ما بیشتر به طرف ارزشها حرکت کنیم آن روزنه بزرگتر میشود و هر چه، بیشتر به طرف ضد ارزشها حرکت کنیم آن روزنه تنگتر میشود. انسان قبل از هر کاری باید خوب فکر کند و از قوه عقل خود استفاده کند، عقل مانند یک ترازو عمل میکند که به ما میگوید؛ آیا خواسته ما درست است یا نه؟ اگر از نیروی عقل استفاده کنیم به صراط مستقیم و آرامش میرسیم و اگر استفاده نکنیم اسیر خواستههای نفسانی میشویم ما در زندگی، باید به صدای عقل گوش کنیم. در این وادی ما یاد میگیریم که فقط دستورات عقل را اجرا کنیم به یک فرمانروای عادل و صالح نگاه کنیم و تنها راهی که ما میتوانیم در پی خواستههای نفس نباشیم اینکه هر چه عقل میگوید انجام بدیم حتی اگر فرمان ساده باشد مثل دخالت نکردن در کار دیگران یا پسانداز کردن یا گذاشتن زبالهها و تا زمانی که فرمانبردار عقل نباشیم هرگز به فرمانده لایق نمیشویم و آقای مهندس میگویند که برای اینکه به فرمان عقل برسیم و در جادهای که قرار گرفتی به بیراهه نروی از کارهای کوچیک شروع کن و به حرف عقلت گوش بده تا از مسیر خارج نشوی یک جمله دیگر که آقای مهندس فرمودند؛ این بود که عقل که نیست جان در عذاب است این ما خیلی میشنیدیم مثلا وقتی یک حرف میزنیند که عقلانی نیست و بدون فکره این جمله را میگویند. واقعا خدا را شکر میگویم که تنوانستم با کنگره آشنا شوم و این همه آموزش بگیرم و زندگی با تفکر و منظم داشته باشم.
سلام دوستان زینب هستم همسفر
دستور جلسه: وادی ششم و تاثیر آن روی من؛
کلمه عقل یک واژه عربی، به معنی هدایت کننده است، روح از عقل پیروی میکند، ولی عقل تابع خودش میباشد. عقل جزء صُور پنهان انسان است که انسان باید در تمام مسیر تکاملی خود به فرمان عقل برسد. فرمان عقل یکی از مهمترین و سرنوشت سازترین مسائل حیاتی زندگی است و هر چه انسان بیشتر، حساب شده و درست به آن عمل کند، در صلح و آرامش بهتری قرار میگیرد، و هر چه نقش عملکرد عقل در انجام کارها کمرنگتر باشد شخص در بدبختی و بیچارگی بیشتری فرو میرود. تمام موجودات هستی دارای تفکّر هستند، حتّی اَتم که کوچکترین ذرّه ماده است دارای تفکّر و عقل است، میزان عقل در موجودات متفاوت است، درختی که خودش را متمایل به طرف نور خورشید میکند تا از آن استفاده کند دارای تفکّر و اندیشه است چون میداند عامل حیات او نور خورشید است. اکثر انسانها میدانند کدام کار خوب و کدام کار بد است ولی اصل مسأله، قدرت به اجرا درآوردن فرمان عقل است و اگر بتوانیم آن را به اجرایی کنیم به فرمان عقل رسیدهایم و عقل فرمانروای شهر وجودی ما میشود. این نکته را باید مَد نظر داشت که عقل میداند کدام کار درست و یا غلط است چون فَرایزدی؛ یعنی ( شکوه الهی ) دارد و ما را به طرف کارهای مثبت و ثواب هدایت میکند و همه برای رسیدن به فرمان عقل است. فرمان عقل از موارد کوچک زندگی شروع میشود؛ مانند مسواک زدن، به موقع خوابیدن، ورزش کردن و...همه موجودات دارای عقل جزئی هستند و باید سعی کرد با آموزش صحیح و بالا بردن سطح دانایی، به عقل کل نزدیک شویم. درجه والای انسانی، همان صلح و آرامش است که تنها با عمل کردن به فرمان عقل ممکن میشود که میشود و مفهوم شو شَود حاصل شود. و در زمان دُرست خواستههای معقول خود را انجام دهیم. عقل و نَفس همیشه در مقابل یکدیگر قرار دارند و آن صدایی که در درون میگوید؛ امیدوار باش، به خدا توکّل داشته باش، صبر و تلاش کن، این همان صدای عقل است و صدای دیگری که کارش مَلامت کردن، وسوسه کردن و حتّی در بعضی مواقع فرمان خودکشی میدهد، صدای نفس امّاره است که تا مرحله نابودی کامل انسان پیش میرود. بنابراین افکار و اندیشه و فرامین عقل و نَفس خیلی ارزشمند و سازنده میباشد.
منبع: سایت کنگره۶۰
ویرایش و ارسال: همسفر اکرم رهجوی راهنما همسفر معصومه(لژیون دوم)نگهبان سایت
همسفران نمایندگی بردسکن
- تعداد بازدید از این مطلب :
30