در مورد وادی ششم و تأثیر آن روی من. در ۱۴ وادی عشق، از همان وادی اول که از تفکر شروع میشود، بهصورت زنجیروار به هم مرتبط هستند تا این وادی که وادی ششم است. در مورد فرمانروای بزرگ عقل است که پیام وادی خود بهتنهایی گویای خیلی از مسائل است؛ حکم عقل را در قالب فرمانده کاملاً اجرا نماییم. اینکه ما چطور و چگونه زندگی کنیم و باتوجهبه آگاهی که در مسیر آموزش پیدا میکنیم، به فرمان عقل نزدیک و نزدیکتر بشویم و با حرکتکردن در مسیر ارزشها و دوری از ضدارزشها به صلح و آرامش خواهیم رسید، و آن نور، عشق و ایمان که پس از گذشت در این راه صراط مستقیم نصیب زندگیمان خواهد شد، همه در زیر سایه آن آموزشی است که در کنگره خواهیم گرفت.
بیاموزیم که چطور بتوانیم جلوی نفس امرکننده خود را بگیریم و وارد بازی خواستههای نامعقول نشویم. عقل کل مانند خورشیدی است که هر روز به ما میتابد و این ما هستیم که باید پذیرای وجود آن گرما و انرژی باشیم که با ورودی مثبت و عالی او را هدایت کنیم. هرچه حال دلمان خوب باشد، مسلماً بازدهی خوبی خواهیم داشت. خدا را شکر که من یاد گرفتم ناامیدی یک ضدارزش است و هیچوقت اجازه نخواهم داد که در وجودم برای یکلحظه رخنه کند، و از این بابت مدیون کنگره هستم. شاید برای بعضیها که ناامید هستند یک چیز پیشپاافتاده باشد و به آن فکر نکنند، ولی من بابت این موضوع اذیت میشدم و الان به خودم میبالم که ضدارزشها را آموختم و توانستم آرامآرام خودم را کنترل کنم.
هیچوقت یادم نمیرود که وقتی با مسافرم وارد کنگره شدیم، مسافرم در سفر اول عضو لژیون سردار شد، در سفر دومش دنور، و من آن زمان از ماشینی که زیر پایمان بود ناراحت بودم و شاید ناامید. ولی یک روز که مسافرم آمد گفت: باورت نمیشود بگویم؛ وقتی تعهد دنوریم را یکجا پرداخت کردم، آن ماشینی که میخواستم بخرم، خود راننده به من زنگ زد و گفت بیا ماشین را ببر و این خیلی برای من و مسافرم باورنکردنی بود. من تا قبل از این موضوع متوجه نبودم تا اینکه رفتهرفته خودم هم به معجزه و آن حال خوبی که مسافرم دست پیدا کرده بود رسیدم و عضو لژیون سردار شدم. یادم نمیرود اولش یک ترس کوچک داشتم که نکند نتوانم به تعهدی که دادم پایبند باشم. واقعاً سپاسگزار کنگره هستم.
چرا که کاری که کنگره در حق زندگی من کرد ارزشش بیشتر از این ها اس، که من با یک مبلغ جزئی بتوانم خدمتی انجام بدهم و این افتخار را داشته باشم که جزو لژیون سردار باشم. تنها ربطی که میتوانم به وادی ششم با این موضوع بدهم این است که من با آگاهی که گرفتم این را درک کردم که در این راه و برای انجام این عمل عظیم توانستم یک جزء کوچکی باشم و با خواست خداوند زمانی به شو شود دست پیدا کنم.
نویسنده: همسفر خدیجه رهجوی راهنما همسفر کبری (لژیون سردار)
ویراستاری: همسفر فرشته رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون یازدهم)
رابط خبری: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر فریبا (لژیون اول)
ارسال: همسفر مونا نگهبان سایت
همسفران نمایندگی البرز کرج
- تعداد بازدید از این مطلب :
143