English Version
This Site Is Available In English

فرمان برداری از عقل در نبرد با نفس

فرمان برداری از عقل در نبرد با نفس

سیزدهمین جلسه از دوره چهل و چهارم کارگاه‌های آموزش عمومی کنگره۶۰، با استادی راهنما مسافر کاوه، نگهبانی مسافر ادیب و دبیری مسافر امیر با دستور جلسه «وادی ششم و تاثیر آن روی من» شنبه 25 مردادماه ۱۴۰۴ راس ساعت ۱۷:۰۰ برگزار شد.

خلاصه سخنان استاد:

خدا را شکر می‌کنم که امروز هم در کنار شما هستم. از نگهبان، ایجنت محترم و همه‌ی خدمتگزاران تشکر می‌کنم که این فرصت را در اختیارم گذاشتند تا خدمت کنم و آموزش بگیرم. باز هم خدا را شکر می‌کنم که پناهگاهی به این ارزشمندی، به نام کنگره، دارم؛ جایی که همیشه آغوشش به روی من باز است و در این دنیای پر هرج‌ومرج، مکانی است که می‌توانم بیایم و آموزش بگیرم.

وادی ششم: حکم عقل را در قالب فرمانده اجرا کنیم.
وادی ششم شاید در ظاهر صحبت کردن درباره‌اش آسان باشد، اما عمل کردن به آن بسیار دشوار است؛ زیرا در لحظه‌لحظه‌ی زندگی من نبردی درونی میان عقل و نفس امّاره جریان دارد. از همان لحظه‌ای که صبح چشمانم را باز می‌کنم، این کشمکش آغاز می‌شود؛ عقل فرمانی می‌دهد و نفس امّاره خلاف آن را می‌خواهد.

نظام هستی به گونه‌ای است که همه‌ی ما، حتی یک کودک کوچک و آموزش‌ندیده، به‌طور فطری خوب و بد را تشخیص می‌دهیم. کودک کاری انجام می‌دهد و ناخودآگاه حالش بد می‌شود و گریه می‌کند، بی‌آنکه کسی به او آموزش داده باشد. گاهی هم پیش می‌آید که کودکی دیگری را می‌زند و خودش هم گریه می‌کند. این نشان می‌دهد که مفاهیم خوب و بد در ذات ما جاری و نهادینه است.

تقریباً همه‌ی ما می‌دانیم چه باید انجام دهیم و چه نباید انجام دهیم. در کتاب، مثالی زیبا درباره‌ی وادی ششم آمده است: عقل همچون خورشیدی است که به همه‌جا می‌تابد. خانه‌هایی که روزنه دارند، نور خورشید از روزنه‌ها وارد آن‌ها می‌شود. هرچه بیشتر به فرمان عقل گوش بدهم، روزنه‌ها گشوده‌تر می‌شوند و نور بیشتری بر دل من می‌تابد و روشنایی بیشتری نصیبم می‌شود. اما هرچه بیشتر به نفس امّاره میدان بدهم، دلم تاریک‌تر و از نور محروم‌تر می‌شود.

این، قانونی روشن و کلیدی اساسی است. همه‌ی ما رؤیاها و اهدافی داریم و برای رسیدن به آن‌ها باید از جزئی‌ترین مسائل زندگی، فرمان عقل را اطاعت کنیم تا در نهایت به مقصد برسیم.

بسیاری از ما آرزوهای بزرگی داریم؛ مثلاً رهایی. روزی به کنگره می‌آیم و سفر اول را آغاز می‌کنم. به من گفته می‌شود: صبح زود برخیز، سی‌دی بنویس، پیراهن سفید بپوش، به‌موقع در کنگره حاضر شو.

در ابتدا شاید نفهمم این کارها چه ارتباطی با رهایی دارد. اما در حقیقت همین‌ها آموزش‌های فرمانروای عقل است؛ جزئیاتی که مرا آماده می‌سازد تا به هدف بزرگ‌تر، یعنی رهایی، برسم.

در زندگی هم همین‌گونه است. اگر بخواهم کاری را آغاز کنم؛ چه راه‌اندازی کارخانه یا کارگاه، باید صبح زود بیدار شوم، منظم و مرتب باشم، خوش‌قولی را رعایت کنم و کارها را به‌موقع انجام دهم. این همان پیروی از عقل است. نبرد عقل و نفس، بیست‌وچهار ساعته ادامه دارد. هر طرفی که خوراک بیشتری بگیرد، قوی‌تر می‌شود. هرچه به فرمان عقل قدرت دهم، به اهدافم نزدیک‌تر می‌شوم و هرچه به نفس امّاره میدان دهم، زندگی برایم سخت‌تر می‌شود.

این نبرد هیچ‌گاه تعطیل نمی‌شود و همچون مسابقه‌ی طناب‌کشی است؛ هر طرف زور بیشتری داشته باشد، کارش آسان‌تر پیش می‌رود، چه در مسیر ارزش‌ها و چه در مسیر ضد ارزش‌ها. برای من این مسیر بسیار دشوار است؛ گفتنش آسان است اما عمل کردنش سخت. و نمی‌دانم آیا روزی می‌توانم کاملاً به فرمان عقل برسم یا دست‌کم به آن نزدیک شوم.

امیدوارم بتوانم با فرمان‌برداری از این فرمانروا، آرامش و نور بیشتری را در زندگی‌ام تجربه کنم.

از اینکه به صحبت‌های من توجه کردید، سپاسگزارم.
 

ضبط و تایپ: مسافر بهنام (لژیون۱۶)
عکس: مسافر مسلم
ارسال: مسافر حمید
ویرایش: مسافر حسام(گروه سایت نمایندگی لویی پاستور)

 

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .