فلسفه و علوم انسانی، انسان را به جسم و روح تقسیم میکند. برخی تنها انسان را جسم میدانند و بر این عقیدهاند که با مرگ زندگی انسان به پایان میرسد؛ اما کنگره انسان را دارای صور آشکار و پنهان میداند. صور آشکار انسان شامل مغز، قلب، چشم و هر آنچه با چشم قابل رویت است و صور پنهان شامل عقل، روح، نفس، آرشیو و غیره است. در این وادی عقل به عنوان مهمترین و اساسیترین مولفه صور پنهان شناخته میشود. نفس نیز یکی از اجزای صور پنهان است که در انسان دارای مراتب میباشد و این مراتب در جایگاه فرمانروایی عقل نقش مؤثری دارند.
نکتهای که وجود دارد این است که عقل حتی در پایینترین درجه از نفس نیز وجود دارد؛ اما قادر به تصمیمگیری نیست و قدرت از عقل گرفته شده است. تفکر و اندیشهای که در جهت انجام کارها و موضوعات مختلف انجام میدهیم، تعقل نام دارد. اگر این تعقل در جهت مثبت باشد، تفکر معقول و اگر در جهت منفی باشد، تفکر نامعقول نام دارد و تشخیص این مسئله توسط عقل صورت میگیرد. واژه عقال به طنابی اطلاق میشود که در پره بینی شتر بسته میشود و برای هدایت حیوان استفاده میشود؛ بنابراین لغت عقل نیز از این مفهوم گرفته شده است و عقل هدایتکننده است.
عقل نیازمند اطلاعات و آگاهی است تا بتواند تصمیم بگیرد. عقل همانند یک کامپیوتر غولآسا، به جمعآوری اطلاعات نیاز دارد و علاوه بر آن باید سیستم پردازندهای داشته باشد تا بتواند به کمک آن تصمیمگیری و حکم صادر کند. این فرآیند مشابه کار یک قاضی است که از نظرات دو طرف دعوا آگاه میشود، قضاوت میکند و در نهایت حکم صادر میکند. ابتدای وادی آمده است که عقل مانند ماشین تابع خود است و روح با لطافت منحصر به خود با فرمان عقل هدایت میشود. تفسیر این مسئله در کتاب ادموند و هلیا آمده است که عقل فرامین روح را صادر میکند و عقل مرکز نفس است.
انسان دارای مراتب مختلف نفس است و حس، اولین نیروی بهکار اندازی عقل بهحساب میآید؛ به این معنا که حس اطلاعات را از جهان فیزیکی و حتی بعدهای دیگر جمعآوری میکند. عقل با توجه به نیاز و جایگاه نفس، تصمیمگیری کرده و حکم صادر میکند. در مرتبه نفس اماره که پایینترین درجه نفس است، حسها یا بسته هستند یا امواج کوتاه و مخرب را دریافت میکنند. در نتیجه، عقل قادر به صدور حکم معقولی نخواهد بود. هرچه نفس به سمت رشد حرکت کند و دانایی افزایش یابد، گیرندههای حس نیز امواج بهتری را دریافت میکنند و تصمیمات عقل منطقیتر و معقولتر خواهند شد.
در سیدی پرده آقای مهندس میفرمایند: «برای بیدار کردن نیروهای خفته باید بها داده شود و ممکن است با سختیهای بسیاری روبهرو شویم». حرکت از نفس اماره به سمت نفس مطمئنه، نوعی بیدار کردن نیروی خفته است؛ زیرا هرچه به سمت درجه بالاتری از نفس دست پیدا کنیم، حسها بازتر میشوند، طیف وسیعتری از اطلاعات را دریافت میکنند و به فرمان عقل نزدیکتر میشویم. در وادی ششم توضیح داده شده است که عقل تصمیم اشتباه نمیگیرد؛ اما چرا میگوییم در نفس اماره کارها نامعقول است؟
در اینجا باید بگوییم که هیچ ضدارزشی صورت نمیگیرد مگر اینکه لباس تقوا به آن بپوشانیم. حسهای منفی با پوشاندن لباس تقوا، ابتدا نگهبانان قلعه عقل را فریب میدهند و وارد دژ محکم عقل میشوند، سپس در فرمان عقل اختلال ایجاد میکنند و باعث صدور حکم اشتباه میشوند. مثالی که میتوانیم بگوییم، بحث غیبت کردن است که با جملاتی مانند خیرخواهی یا صلاحش را میخواهیم، عقل را فریب میدهیم.
همانطور که بارها در کنگره۶۰ شنیدهایم، تاریکی مانند چاهی است که ما در آن فرورفتهایم و برای خروج از آن نمیتوانیم یک مرتبه خارج شویم؛ بلکه باید پلهپله مسیر را برگردیم تا به سمت روشنایی برسیم و از ضدارزشها فاصله بگیریم. برای رسیدن به فرمان عقل، لازم نیست کارهای بزرگ و دشواری انجام دهیم. کافی است از کارهای کوچک شروع کنیم؛ بهعنوان مثال هنگامی که قرار است ظرفها را بشوییم یا آشپزی کنیم، بهتر است در همان لحظه اقدام کنیم و به بعد موکول نکنیم.
منبع: سیدی و کتاب وادی ششم
نویسنده: همسفر فروغ رهجوی راهنما همسفر محدثه (لژیون پنجم)
عکاس: همسفر سمانه رهجوی راهنما همسفر مرضیه (لژیون اول)
ویرایش: همسفر شیوا رهجوی راهنما همسفر کبری (لژیون دوم) دبیر سایت
ارسال:همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر کبری(لژیون دوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی چرمهین
- تعداد بازدید از این مطلب :
61