هر فردی در زندگی هدفی دارد که برای رسیدن به آن بایستی از مسیر مشخصی حرکت کند و برای حرکت در این مسیر بایستی قوانین آن را بپذیرد و فرمانبردار باشد. از طرف دیگر انسان موجودی است که اختیار کامل به او تفویض شده و ما در زندگی مرتباً بر سر دوراهی و چند راهیهای متعددی قرار میگیریم و در کنار این قدرت اختیار، قدرت درونی به نام عقل به ما داده شده تا به بیراهه نرویم.
استاد سردار میفرمایند: (در حیات مادی همه چیز ظاهراً خیلی به کندی صورت میپذیرد و آنچه مهم است آموزش و کامل نمودن عقل و گسترش دادن آن در حیات مادی است و هرچه محکم و استوار باشد در جهانهای بعدی آسانتر میشود.) به دیگر سخن در حیاتهای بعدی هر چه عقل ما کاملتر باشد کار ما آسانتر خواهد بود؛ چراکه در آن بعد از حیات هر آنچه را که عقل فرمان دهد به وقوع میپیوندد که همان شو، شود است؛ پس مهم است که بدانیم عقل چیست؟
انسان از اجزائی تشکیل شده که بعضی از آنها جزو صور آشکار او هستند؛ مثل دست، پا، سر، مغز و ... و بعضی از دیگر جزو صور پنهان او میباشند؛ مانند نفس، حس، عقل و... . عقل که جزو صور پنهان انسان محسوب میشود از موادی تشکیل شده که ما ماهیت آن را نمیدانیم و حتی نمیدانیم در کجا قرار دارد. عقل فر ایزدی دارد؛ یعنی قدرت آن برگرفته از قدرت خداوند است؛ بنابراین هر چقدر ما در صراط مستقیم باشیم و به نیروی الهی نزدیک شویم، قوه تعقل ما نیرومندتر میشود و هر چقدر از صراط مستقیم دور شویم نیروی عقل کمتر و قوه تشخیص آن ضعیفتر میشود.
کار عقل سنجش و ارزیابی است و بسان میزان و ترازو میباشد. نفس انسان خواستههای معقول و غیرمعقولی دارد که ما خواستههایی که توسط عقل تأیید میشود را معقول و خواستههایی که عقل آنها را تأیید نمیکند نامعقول مینامیم. عقل هیچگاه اشتباه حکم نمیکند مگر اطلاعات غلط به آن برسد یا نفس بر آن غلبه نماید. یکی از منابعی که اطلاعات را به عقل میرساند حس است و هر چه حس ضعیفتر باشد حوزه عملکرد عقل کمتر میشود؛ پس ما میتوانیم توسط حس خود و دادن اطلاعات به عقل طریقه استفاده از آن را یاد بگیریم و این یک اصل در خلقت انسان است.

با توجه به اینکه در درون ما همیشه نبرد بین عقل و نفس اماره وجود دارد، هر چقدر فرمان عقل را اجرا کنیم باعث میشود که قدرت عقل افزایش یابد و برای این کار لازم نیست دست به حرکتهای بزرگ بزنیم و یا کارهای شگفتانگیز انجام بدهیم؛ بلکه میتوانیم از عملی کردن کارهایی هرچند کوچک در زندگی روزمره خودمان شروع کنیم. این درست است که گاهی تشخیص خواستههای نامعقول برای انسان مشکل میباشد؛ چراکه خواستههای نامعقول با لباسی مبدل یا ظاهری زیبا به پیشگاه عقل میروند تا عقل حکم اشتباه صادر کند؛ اما در اینجا دانایی میتواند تشخیص بدهد که این خواسته نامعقول است.
همه ما برای انجام کارهایمان صدای عقل را میشنویم و باید به مرحلهای برسیم که بتوانیم صدای فرمان عقل را عملی کنیم. استاد عشق میفرمایند: آخرین مراحل آرایش جسم، فرمان فکر و عقل است. به بیانی دیگر، آخرین مرحلهای که انسان به قله کمال انسانی میرسد فرمان فکر و عقل است؛ یعنی هر چه عقل دستور دهد آن را اجرا میکند و لازمه رسیدن به چنین کمالی گذر از مرحله اطاعت است.
بنابراین میتوان این نتیجه را گرفت که همه انسانها حتی انسانهای مصرفکننده هم از عقل برخوردار هستند و دانستن این موضوع به هر شخص کمک زیادی میکند؛ زیرا در تصمیمات غلطی که میگیرد دیگر این حس قربانی شدن که دوستم یا اطرافیان فریبم دادند از بین میرود و سبب میشود در تمامی مسائل آگاهانه قدم بردارد؛ همچنین میآموزد برای اینکه فرمانده شهر وجودی خود باشد بایستی فرمانبردار ربهای خویش و قوانین هستی باشد تا بتواند به فرماندهی برسد.
منابع: کتاب عشق، چهارده وادی برای رسیدن به خود، کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر
نویسنده و رابط خبری: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون چهاردهم)
عکاس: همسفر نرگس رهجوی راهنما همسفر الهه (لژیون یازدهم)
ارسال: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر امیره (لژیون هفتم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی دکتر علیرضا
- تعداد بازدید از این مطلب :
1870