عنوان وادی با این جمله آغاز میشود که: حکم عقل را در قالب فرمانده کاملاً اجرا نمائیم. همانطور که در عنوان وادی مشخص است، عقل باید در قالب فرمانده باشد. یعنی در وجودمان فرمانروای عادل و بزرگ که فر ایزدی دارد، همان عقل ما است. اما چیزهایی باعث میشود که بخش عظیمی از این فرمانروایی در دست نفس اماره ما قرار گیرد؛ یعنی به جای اینکه عقل ما در جایگاه فرمانده، حکم صادر کند و حکم عقل اجرا شود، نفس اماره جایش را گرفته و خواستههای نفس اماره اجرا میشود. به عبارتی صدای فرمان عقل بسیار ضعیف و صدای نفس اماره بسیار قوی و رسا است.
حال چه چیزی باعث میشود که فرمانروایی از دست عقل خارج و در کنترل نفس اماره قرار گیرد؟ سیستم ما انسانها بسیار به سیستم دادگاه شبیه است. در دادگاه یک قاضی وجود دارد و دو طرف دعوا و یا ماجرا هم در این دادگاه حضور دارند. هر دوی اینها شروع به دفاع کردن و حرف زدن میکنند و در نهایت قاضی با توجه به اطلاعاتی که از این دو کسب میکند، حکمی را صادر میکند. در درون ما انسانها نیز یک قاضی به نام عقل وجود دارد که بین طرفین جن و روح ما قضاوت میکند و حکمی را صادر میکند. برای صدور حکم از طرف عقل، جن یک مدل اطلاعات میدهد و در آن طرف هم روح ما اطلاعات دیگری میدهد که مثبت است و عقل انسان در پایان طبق گفتههای یکی از طرفین، حکمی را صادر میکند.
در وادی پنجم به پلههای تزکیه و پالایش اشاره شد که اولین و مهمترین پله آن، دوری از ضدارزشها و حرکت در مسیر ارزشها بود. زمانی که در دوراهی تصمیمی قرار میگیرم که در یک طرف انجام کار ضدارزشی و در طرفی هم انجام کار ارزشی است، اگر قدم گذاشتن در مسیر ارزشی را انتخاب کنم و در عمل هم به آن پایبند باشم یعنی حکم عقلم را اجرا کردهام. اما وقتی در این دوراهی مسیر ضدارزشی را انتخاب و به سمت راهی که انتخاب کردهام حرکت میکنم، اینجا یعنی با وجود اینکه عقل حکم کرده در مسیر ارزشی حرکت کن، خواسته نفس اماره را به انجام رساندهام.
در ادامه انتخابهای اشتباه و ضدارزشی من، باعث میشود کمکم فرمانروایی در دست نفس امارهام قرار گیرد و من صدای عقلم را نادیده گرفته و یا اصلاً متوجه آن نشوم. البته گاهی ممکن است که بر سر دوراهی انجام دادن و یا انجام ندادن یک کار درست، گیر کرده باشیم که بازهم در اینجا اگر حکم عقل را برای انجام آن کار اجرا نمائیم، یعنی صدای نفس اماره خود را کم کرده به گونهای در حال تربیت او هستیم. اما اگر در انجام کار درست غفلت کنیم، یعنی بازهم از نفس امرکننده خود پیروی کردهایم.
شاید اینطور تصور شود که انجام ندادن کارهای درست و کوچک در زندگی، صرفاً به منزله این نیست که از نفس اماره خود پیروی کرده باشیم و این موضوع در ادامه خللی در تواناییهای ما وارد نمیکند؛ این در حالی است که ما با انجام دادن کارهای کوچک و درست روزمرهمان، در حال اجرا کردن حکم عقل خود و کمرنگ کردن هرچه بیشتر خواستههای نفس اماره خود هستیم. یکی از دستاوردهای اجرایی کردن فرمان عقل این است که بهتدریج نیروها و قدرتهای درونی که از دست داده بودیم و در اختیار نیروهای منفی قرار گرفته بود را دوباره بدست آوریم.
در پایان، راه چاره فقط در یک چیز است؛ سعی کنیم فرمانهای عقل را به اجرا درآوریم و از حرکتهای کوچک شروع کنیم تا درنهایت به «شو، شود» برسیم. خواندن این وادی مثل همیشه به من یاد آور شد که انجام کارهای درست و ضروری زندگیام را به تعویق نیندازم و در همان لحظه حکم عقلم را به عمل درآورم و خوشحالم که توانستم بخشی از کارهای ضدارزشی زندگیام مانند قلیان را با اجرایی کردن فرمان عقل و سفر کردن، حذف کنم و درنهایت توانستم از فرمانبرداری به فرماندهی برسم و در این مسیر مؤثر و مفید واقع شوم.
منابع:
کتاب چهارده وادی برای رسیدن به خود (عشق)، مهندس حسین دژاکام
سیدی وادی ششم، مهندس حسین دژاکام
نویسنده: راهنمای ویلیام همسفر مونا
ویرایش و ارسال: همسفر نرگس نگهبان سایت
همسفران نمایندگی یوسُف تهران
- تعداد بازدید از این مطلب :
130