در کلام الله شریف اشاره میشود به اینکه اگر میخواهیم، چیزی را یاد بگیریم به خلقت نگاه کنیم؛ تمام چیزهایی که در اطراف ما هستند، توسط قدرت مطلق آفریده شدهاند و یک خالق برتر همه اینها را بهوجود آورده است؛ آفریدههایی که در اطراف ما هستند، به نوعی در درون خود ما هم وجود دارند و از آنها میتوانیم نکات زیادی را برداشت کنیم.
در قرآن راجعبه زنده کردن مردگان صحبت شده است، یعنی همان احیا شدن؛ اگر به زمین نگاه کنید، میبینید که چگونه خداوند به یک زمین خشک باران میفرستد، تبدیل به زمین سرسبز میشود، رشد میکند و دوباره همان زمین به همان شکل که سرسبز شده بود، میتواند خشک شود و به یک بیابان بی آب و علف که عاری از حیات است، تبدیل شود؛ درست همانگونه که خداوند مردگان را زنده میکند.
زمانیکه شخصی وارد اعتیاد شده، مصرفکننده میشود یا وارد یک تاریکی دیگر میشود؛ از چرخه حیات خارج شده و وجود او همانند زمین تغییر میکند و مانند این است که ارتباط زمین با هستی، باران، برف و محیط اطراف قطع شده و کمکم به یک زمین خشک و لَم یزرع تبدیل شده و رطوبت خود را از دست میدهد؛ امّا درون انسانهایی که همیشه خوشحال، شاد و سرزنده هستند و آرامش دارند، حیات وجود دارد و زمینهایی هستند که درون آنها برف، باران و نشاط وجود دارد و از باران رحمت خداوند برخوردار هستند.
باران که عامل حیات و سرسبزی در هستی است، معادل محبت در درون خود ما میباشد؛ بنابراین در زمینهای سرسبز تنوع حیات به شکلهای مختلف وجود دارد و انواع میوهها، گیاهان و موجودات هستند. مار در زمینهای سرسبز و مرطوب خطری ندارد، امّا در زمینهای خشک که حیات خیلی کم است و به جز رتیل، سوسمار و مارهای سمی چیز دیگری نمیبینید، اگر این موجودات کسی را نیش بزنند، احتمال مرگ او زیاد است و اگر انسانی رطوبت یا محبت خود را از دست بدهد، به مرور زمان حیات در او رو به نابودی میرود، خشک میشود و حیاتی که در او وجود دارد به صورت مخرب و زهرآگین است.
بعضی از انسانها وقتی صحبت میکنند، به ما انرژی خیلی زیاد، آرامش و احساس خوبی میدهند؛ ولی برخی وقتی که با شما حتّی یک کلمه حرف میزنند، میتوانید در آنها سم و زهر را پیدا و مشاهده کنید. نقطه عمل انسانی که از نظر جایگاه و ظرفیت بالاتر است، وقتی که دچار خشکی میشود و محبت خود را از دست میدهد، بیشتر بوده، خویشتنداری بیشتری میکند، جلوی سموم و زهرهای خود را میگیرد و نمیخواهد که به دیگران انتقال دهد؛ ولی کسی که ظرفیت او پایینتر است، به محض اینکه دچار خشکی میشود، زخم خود را به دیگران انتقال میدهد و اینگونه انرژی کسب میکند؛ مانند مار یا عقرب که با نیش زدن و از تعادل خارج کردن طعمه انرژی میگیرند.
نیاز همه موجودات و انسانها این است که رطوبت و آب را دریافت کنند، پس همه ما به محبت نیاز داریم تا بتوانیم از دیگران و هستی دریافت کنیم و اگر در این امر موفق نباشیم، زمان زیادی طول نمیکشد که تبدیل به زمینهای بیآب و علف میشویم و ما میتوانیم این آب و رطوبت را از محبت کردن به یکدیگر دریافت کنیم. نیروهای منفی و بازدارنده ارتباط بین ما و اطرافیان را با ابزارهایی مانند گمان بد، قضاوت کردن، تجسس، غیبت کردن و ... قطع میکنند و اگر پیوند محبت بین انسانها قطع شود، به سمت خشکی حرکت میکنند و برای خشک نشدن رطوبت را از جای دیگر تأمین میکنند؛ در این صورت پیوندهای نادرست به وجود میآید و حیات از تعادل خارج میشود.
فرمانهای الهی برای این به وجود آمدند که بتوانیم در صلح و آرامش زندگی کنیم و از ابزارهای نیروهای منفی فاصله بگیریم؛ حال اگر به سمت احیا شدن قدم برداریم و از دیگران هم آب دریافت نکنیم، از آسمان باران رحمت به ما داده میشود و ممکن است در سفر اول حال ما خوب شود و دیگر مغلوب نیروهای منفی نشویم؛ امّا این وضعیت دائمی نیست و باید در سفر دوم مراقب زمین سرسبز خود باشیم که با اعمال ضدارزشی به خشکی تبدیل نشود و وارد معرکهگیری و حاشیه نشویم.
ما باید مثل یک باغبان همیشه از چیزهایی که داریم مخصوصاً حسهای خوب خود مراقبت کنیم. صفات خوب زمانی در انسان ظاهر میشوند که زمین او شروع به دریافت کردن کند؛ امیدوارم بتوانیم زمینهای وجودی خود را از محبت سیراب کنیم تا صفات خوب ظاهر شوند و این امر در کلام نیست، بلکه در عمل اتفاق میافتد.
منبع: سیدی سم (استاد امین)
نویسنده: همسفر زیبا رهجوی راهنما همسفر اکرم (لژیون چهارم)
رابط خبری: همسفر افسانه رهجوی راهنما همسفر اکرم (لژیون چهارم)
عکاس: همسفر الهام مرزبان خبری
ارسال: همسفر شهربانو رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون دوم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی رضا مشهد
- تعداد بازدید از این مطلب :
233