وادیهای کنگره ۶۰ نقش بسیار مهم و حیاتی در شناخت ما نسبت به خودمان دارند؛ وقتی به وادیهای کنگره نگاه میکنیم، میبینیم که تمام آنها روی مقوله انسان فرود میآیند. ما در چهار وادی اول یاد گرفتيم که چگونه تفکر کنیم و فهمیدیم که تعقل با تفکر فرق میکند و دانستیم که تفکرات ما میتواند مثبت و منفی باشد. در وادی پنجم یاد گرفتیم که باید سعی کنیم، تفکرات و ساختارهای ذهنی مثبت و معقول خود را اجرا کنیم.
وادی ششم میگوید: حکم عقل را در قالب یک فرمانده کاملاً اجرا نماییم. ما در این وادی، میخواهیم فرماندهی عقل را بشناسیم و بهجایی برسیم که بتوانیم هرچه فرمان میدهد را اجرا کنیم. هرجایی و هر کشوری یک فرمانده و یا یک رهبر برای خودش دارد و فرمانده جسم ما هم عقل است که با درایت فرماندهی میکند؛ هرگاه این فرمانده آسیب ببیند، تمام امور مربوط به او از تعادل خارج میشود. اگر ما از فرمانهای عقلمان پیروی کنیم؛ هرگز دچار اشتباه نمیشویم و راهی را که میرویم راه درستی است و از انجام آن کار پشیمان نمیشویم؛ اما برعکس اگر به حرف نفس اماره گوش کنیم، پشیمان میشویم.
ما همیشه برای انجام کارهایمان، الهامات و القائاتی را در وجودمان داریم که یکی انسان را به راه ارزشها و دیگری به راه ضد ارزشها هدایت میکند؛ اگر بتوانیم تصمیم درست بگیریم و خوب تمرکز کنیم و آن کاری که بهتر است را انجام دهیم؛ آن موقع به حرف عقلمان گوشدادهایم و آرامش داریم. زمانی که ما گوشبهفرمان نفس اماره باشیم، تعداد کارهای ضد ارزشی که انجام میدهیم، بیشتر میشود و فرصت نمیکنیم که صدای عقل را بشنویم؛ ولی زمانی که کارهای ضد ارزشی را کمتر انجام بدهیم، به کارهای ارزشی بپردازیم و مدام در این زمینه پیشرفت کنیم؛ آن موقع میتوانیم صدایش را راحتتر بشنویم.
آقای مهندس میفرمایند: عقل یکی از مهمترین و سرنوشتسازترین مسائلی است که آغاز و پایان مشخصی ندارد و از گوشت و پوستواستخوان هم نیست و با مرگ هم از بین نمیرود و در وجود ما حکم پیغمبر درون را دارد و یکی از پایههای صور پنهان است که ذرات تشکیلدهنده آن مشخص نیست و سیستم ساختاری آن برای ما مجهول است. همه موجودات به نسبت جایگاهشان عقل دارند و بالاترین مقام در انسان عقل است؛ زیرا عمل این مقام از همه بالاتر است و فر ایزدی دارد؛ یعنی شکوه الهی دارد و ذرات آن برگرفته از قدرت الهی است و هیچوقت اشتباه نمیکند؛ اما اگر حس آلوده باشد به عقل اطلاعات غلط میدهد و باعث میشود که عقل فرمانهای اشتباه صادر کند.
کار عقل سنجش و ارزیابی و یا میزان و ترازو است؛ یعنی هر خواستهای داریم، اول باید عقل آن را بسنجد تا به ما بگوید که خواستههای ما درست است یا خیر اشتباه است. خواستههایی که توسط عقل تأیید میشود را خواستههای معقول و خواستههایی که عقل آن را تأیید نمیکند را خواستههای نامعقول میگویند. عقل و نفس همیشه در مقابل یکدیگر قرار دارند و صدای عقل، ما را به سمت صبر، تلاش و توکل به خداوند هدایت میکند، درحالیکه نفس اماره ما را به خواستهها و امیال خود، پوچی و ناامیدی سوق میدهد.
همانطور که در دعای کنگره ۶۰ از خداوند میخواهیم تا بهفرمان عقل نزدیک شویم. نزدیک شدن بهفرمان عقل کار خیلی سختی نیست و از کارهای کوچک و روزمرهای که هرروز با آن سروکار داریم شروع میشود. عقل به معنای دانایی است و هرچه انسان بهفرمان عقل نزدیکتر شود، در حقیقت به دانایی و دانایی مؤثر رسیده است. اگر قرار است بهفرمان عقل برسیم که البته در وادی هم اشارهشده است؛ باید تزکیه و پالایش شویم و روی خود کارکنیم و بهای سنگینی پرداخت کنیم تا بهفرمان عقل برسیم. زمانی که بهفرمانبرداری عقل رسیدیم؛ یعنی به نفس مطمئنه رسیدهایم؛ آنوقت در بهشت هستیم. بهشت آن چیزی است که با افکار و اندیشه میسازیم و زمانی است که اندیشههای مثبت و میل به زندگی و عشقورزی در وجودمان است و جهنم زمانی است که اندیشههای منفی و کینهورزی، وجودمان را در برگرفته.
با فرمانروایی عقل از کوچکترین کارها، خالق بهشت خود باشیم نه جهنم خود. زمانی که فرمانبردار عقل نباشیم، نمیتوانیم فرمانده خوبی برای جسم خود باشیم. از فرماندهی عقل تا نفس اماره ازنظر مکانی یک مو فاصله است و ازنظر زمانی هزاران هزار سال به طول میانجامد. در انتها استاد سردار میفرمایند: «تو میتوانی همه آنچه است با نیروی عقل خویش تبدیل به بهترین کنی.»
نویسنده: همسفر بتول رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون دوم)
رابط خبری: همسفر فهیمه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون دوم)
ارسال: راهنما همسفر مهتاج نگهبان سایت
همسفران نمایندگی اردستان
- تعداد بازدید از این مطلب :
275