در اول نوشتهام خدای مهربان را سپاسگزارم که فرصت داد تا آموزش بگیرم. وادیها برای ما چراغ راه هستند که ما را برای مواجهه با مشکلات زندگی راهنمایی میکنند و به درک و فهم ما اضافه میکنند. وادی ششم هم یکراه برای شناخت انسان است؛ در جمعیت احیای انسانی کنگره 60 انسان به دو بخش صور آشکار و صور پنهان تقسیمشده است که صور آشکار همان جسم ظاهری ماست و صور پنهان هم شامل عقل، نفس، حس و ... است.
در این وادی میگوید: عقل فناناپذیر است و حتی بعد مرگ هم از بین نمیرود و نیرویی الهی دارد که اجرای فرمانهای عقل ما را به راه راست هدایت میکند. خیلی وقتها در مواردی که تصمیم به کاری میگیریم دو صدا در درونمان میگوید: خانه را جارو کن وقتی تا شب نمانده و صدایی دیگر میگوید: تا شب وقت زیاد است، اولی صدای عقل و دومی صدای نفس امر کننده است.
ما برای اینکه بدانیم کدام راه درست است باید بهفرمان عقلمان توجه کنیم. هرچقدر آن لحظه برایمان سخت باشد، باید بلند شویم، زیرا عقل فرمانروایی است که راه راستی و درستی را نشان میدهد؛ در غیر این صورت دچار حس آشفتگی و حسهای بد میشویم.
چیزی که باعث میشود عقل راه درستتری نشان ما دهد و بدون اشتباه فرمانروایی کند، دادن اطلاعات درست به عقل است. برای انجام دادن این فرمانها لازم نیست بخواهیم کارهای بزرگی انجام دهیم، همینکه فرمانی از عقل دریافت میکنیم مثلاً مسواک زدن یا جارو کردن و یا هر فرمانی که عقل میدهد هرچند فرمان کوچکی باشد، باید همان لحظه انجام دهیم تا از پس فرمانهای بزرگی که عقل میدهد، برآییم.
تا زمانی که فرمانبردار عقل نباشیم نمیتوانیم فرمانده خوبی برای جسممان باشیم. عقل جزو صور پنهان انسان است و بامغز که از صور آشکار است تفاوت اساسی دارد. مغز مترجم عقل است و با مرگ انسان متلاشیشده و از بین میرود؛ اما عقل در سیر تکاملی انسان با دیگر صور پنهان، از حلقهای به حلقه دیگر منتقل تا سرانجام به تکامل برسد و نفس به مرحله نفس مطمئنه وارد شود.
حس اولین نیرویی است که قوه عقل را به کار میاندازد. عقل فر ایزدی دارد و هیچوقت اشتباه نمیکند، اما اگر حس آلوده باشد، اطلاعات غلط به عقل میدهد و باعث میشود عقل فرمانهای اشتباه صادر کند. هر چه نفس تزکیه و پالایش شود، حس درستکار میکند درنتیجه انسان بهفرمان عقل نزدیکتر میشود.
عقل در تکامل مانند ماشین تابع خودش است. در هستی همه موجودات در حد و اندازهای از عقل برخوردار هستند. عقل در کشور وجودی یا جسم ما، در حکم یک فرمانروای عادل و بزرگ است که نشان از قدرت مافوق دارد و مانند خورشید به تمام هستی و نیستی میتابد.
هر چه ما بیشتر بهطرف ارزشها یا روشناییها برویم نور یا عقل بیشتری وارد خانۀ ما میشود و هر چه بهطرف ضد ارزشها یا تاریکیها حرکت کنیم، این روزنه تنگتر خواهد شد. ما بایستی با تفکر و دانایی به نداهایی که از درون خود میشنویم آشنا شویم و بتوانیم فرق ندای عقل و ندای نفس اماره را بشناسیم.
نفس امر کننده و یا فریبدهنده، نفسی که با زیرکی تمام در لباسی نو و با ظاهری آراسته و فریبنده در تمام لحظات عمر ما شهر وجودی ما را تسخیر کرده و در خوابوبیداری ما را لحظهای آرام نمیگذارد و تمام تلاشش را میکند تا ما را به اعماق تاریکیها فروببرد و وقتی احساس میکند که ما ذرهای به سمت روشناییها حرکت میکنیم و وارد نفس سرزنش کننده میشویم با هزاران ترفند و نیرنگ ما را بهطرف کارهای ضد ارزشی سوق میدهد.
به نظر من تا زمانی که نتوانیم درست آموزش بگیریم و آنها را به کاربردی کنیم و به راهنمایان اعتماد کامل نداشته باشیم همیشه همین آش و همین کاسه است و اسیر نفس سرکشمان خواهیم بود و او با تاختوتاز وحشیانه به جسم و روان ما اداره شهر وجودی ما را در دست خواهد داشت. به امید آن روزی که بتوانیم نفس اماره خود را مهار کنیم و بهفرمان عقل نزدیکتر شویم.
نویسنده: همسفر زینب (لژیون یکم)
ویرایش، ویراستاری و ارسال: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر ریحانه (لژیون یکم)
همسفران نمایندگی قشم
- تعداد بازدید از این مطلب :
58