از راهنمای خوبم همسفر طاهره ممنونم که با سخنانش آموزش و با چشمانش نور امید را در دل من جا داد. وادی ششم در کنگره۶۰ به عنوان «حکم عقل را در قالب فرمانده کاملاً اجرا نماییم». عقل در تکامل مانند ماشین تابع خود است، در حالیکه روح با لطافت منحصر به فرد خود با اراده عقل راهبری میشود. در این وادی به ما گفته میشود که وقتی عقل حکمی صادر میکند؛ باید آن را دقیقاً مثل فرمان یک فرمانده که بدون چونوچرا اجرا میشود، عملی کنیم؛ یعنی نباید در اجرای دستورات عقل شک و تردید داشته باشیم یا آن را به تأخیر بیندازیم. عقل مانند ماشینی است که اگر فرمان صادر شود، حرکت میکند و ما به نتیجه میرسیم.
در این وادی به ما میگوید: عقل باید مطلق فرمانده باشد و روح لطیف انسان از طریق فرمان عقل رشد کند. این فرمانروای بزرگ، یک نیروی هوشمند درون ما است که با تفکر صحیح و تصمیمگیری منطقی، مسیر زندگی ما را به سمت نور و سلامت هدایت میکند. بهطور مثال: در درمان اعتیاد، وقتی عقل میگوید؛ باید برنامه درمان را دقیق انجام دهی یا از مصرف مواد اجتناب کنی؛ باید بیقید و شرط به آن عمل کنی، یا مثلاً در زندگی روزمره، اگر عقل به ما میگوید فلان کار درست نیست یا باید کاری انجام دهیم، نباید آن را به تعویق بیندازیم. نادیده گرفتن این صدای حقیقت، باعث سردرگمی و مشکلات میشود و مجبور میشوی بارها با هزینه و انرژی بیشتری جبران کنی. این فرمانروای دانا از انسان کارهای بزرگ و سنگین نمیخواهد؛ بلکه تصمیمهای کوچک مثل حضور بهموقع در هر مکان، عمل به قول و تعهد و شاید ظرفهای شسته در سینک ظرفشویی بعد از شام باشد. میخواهد با تمرینات کوچک، انسان را برای فرمانهای بزرگ رشد دهد.
در سیدی «ذرهذره» آقای مهندس فرمودند: «وقتی سختی از حرکت به میان میآید؛ یعنی همان آموختهها و یادگرفتهها، و حرکت؛ یعنی از سفر اول وارد سفر دوم؛ یعنی از ترس به شجاعت؛ یعنی از تاریکی به نور میخواهی حرکت کنی؛ باید به شما برنامه بدهیم». برنامه همان آموزش وادیها، متد DST و کارگاههای آموزشی است. پس اگر عقل تمام این برنامهها را دستور میدهد؛ باید انجام داد». صحبت آقای مهندس از عقل است. استاد امین میفرمایند: «ما همه را میدانیم، خوبیها را میدانیم، دانایی را میدانیم، پس چرا نمیتوانیم آن را عمل کنیم؟ چون در مقابل این فرمانروای عادل، فرمانروای زیرکی وجود دارد بهنام نفس اماره که همیشه کمین کرده برای خستگیها، ناامیدیها و تنبلیها؛ یعنی در مقابل این فرمانده ایستاده است».
اگر بخواهی روش درمان را بپذیری که باید سر وقت دارو بخوری و ۱۰ تا ۱۱ ماه صبر کنی و جلساتت را شروع کنی، نفس اماره همانجا با تمام یارانش ایستادگی میکند و میگوید: لازم نیست، چه فرقی میکند که دارو را کی بخوری؟ چرا اینقدر زمان میبرد؟ خیلی طولانی است، و مگر هفتهای دو بار بیکار هستی که تمام وقت خودت را بگذاری روی جلسات و خسته شوی؟ پس وادی ششم خیلی واضح برای ما توضیح داده است، حالا هر کسی در درون خودش برود و ببیند چه صدایی از عقل میآید و چه صدایی از نفس اماره او را به چاه ظلمت میکشاند. عقل فرمان میدهد شو، مثلاً برو ورزش، الان وقت مصرف نیست، تلفن را جواب بده و عذرخواهی کن، وعدهای که دادی عمل کن؛ ولی آیا آن شو، تبدیل به شود میشود یا نه؟ به من بستگی دارد. اگر به صدای نفس اماره گوش بدهیم، فرمان عقل فقط در حد یک شعار باقی میماند. شو، صادر شده و شود اتفاق نمیافتد. در سیدی «شو، شود» میگوید: تو اول باید بشوی تا اتفاق بشود.
حتی در سیدی «بیداری عقل» میگوید: انسان گاهی تصور میکند در حال پیشرفت و بیداری است؛ اما در واقع دچار خواب درونی است؛ یعنی ممکن است فکر کنیم داریم به فرمان عقل گوش میدهیم؛ ولی عملاً زیردست نفس اماره راه میرویم. عقل با ایمان و اراده همراه است. عقل بدون ایمان و اراده، قدرت اجرایی لازم را ندارد. ایمان باعث استقامت میشود و اراده، حرکت به سمت هدف را ممکن میکند. در کتاب «عبور از منطقه ۶۰درجه زیر صفر» اشاره شده که در مورد عقل دو مطلب وجود دارد: اول، به کار انداختن قوه عقل و دوم، تکامل عقل است.
نکته مهم این است که اولین حرکت در وادی عقل، پالایش حس است که باید به آرامی اتفاق بیفتد. اگر به گذشته برگردم، تا قبل از وادی پنجم بیشتر در ذهنم بودم، زیاد حرف میزدم؛ اما کم کار میکردم. وادی پنجم به من گفت: بلندشو، از جایت تکان بخور، مسیر خودت را با عمل بساز. حرکت کردم، دیدم هر حرکت بدون فکر میتواند من را دوباره ته چاه پرت کند. اینجا بود که وادی ششم جلویم سبز شد. گفت اگر میخواهی گم نشوی، باید به عقل اعتماد کنی. حالا که دارم عقل را به عنوان فرمانده واقعی میفهمم، میتوانم وارد وادی هفتم شوم؛ چون آنجا باید راه را پیدا کنم و بدون عقل، نه راه و نه حقیقت پیدا میشود.
پیامی از استاد سردار که میفرماید: «ما برای خویش بایستی آنچه در توان عقلی میگنجد انجام دهیم، مسئول اول خودمان باشیم، حکم عقل را در قالب فرمانده کاملاً اجرا نماییم». و باز این استاد بزرگوار میفرمایند: «همه مطالب در درون و برون ما است. آنچه در بیرون تجربه میکنیم احساسات، خاطرات، تنشها، همه بازتابی از درون ما است؛ عقل، احساسات یا نیروهای گمراهکنندهای مثل نفس است». تا وقتی در درون خودمان به دنبال علتها میگردیم و تمرین میکنیم که فرمانده وجودیمان را بشناسیم، دقیقاً راه وادی ششم را طی میکنیم؛ یعنی فرمان عقل، و بهعنوان راهنما شناخته و پیروی میکنیم. امام کاظم (علیه السلام) میفرمایند: «إنَّ للّهِ عَلَى النّاسِ حُجَّتَينِ، حُجَّةً ظاهِرَةً، و حُجَّةً باطِنَةً، فأمّا الظّاهِرَةُ فَالرُّسُلُ و الأنبِياءُ و الأئمَّةُ عليهم السلام، و أمّا الباطِنَةُ فَالعُقولُ». خداوند دو حجت راهنما برای مردم قرار داده است: یکی آشکار؛ یعنی پیامبران و امامان، و یکی پنهان؛ یعنی عقل؛ یعنی در نبود پیامبر و امام، عقل راهنمای تو است؛ یعنی عقل سالم، حجت درون تو است.
مقاله خودم را با یک داستان به پایان میرسانم: روزی دو زن پیش حضرت سلیمان علیهالسلام آمدند که هر دو ادعا داشتند مادر یک بچه هستند. حضرت سلیمان که معروف به حکمتی بزرگ بود، پیشنهادی داد: کودک را به دو نیم تقسیم کنیم و هر کدام یک نیمه را بردارید، یکی از زنان فوراً مخالفت کرد و گفت: بگذارید کودک زنده بماند، واگذار شود به زن دیگر؛ ولی زن دیگر موافقت کرد به نصف شدن کودک، حضرت سلیمان آنجا فهمید مادر واقعی کیست؛ و مادر عاقل، کسی است که حاضر بود فرزندش را به دیگری بدهد، ولی جان او را حفظ کند. این داستان نشان میدهد که حکم عقل؛ یعنی داشتن قدرت تشخیص درست در شرایط پیچیده و حساس؛ حتی وقتی که احساسات درگیر است.
منابع: کتاب ۱۴وادی، کتاب ۶۰درجه زیر صفر و سیدیهای شوشود، بیداری عقل.
نویسنده: همسفر میترا رهجوی راهنما همسفر طاهره (لژیون هفتم)
رابطخبری: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر طاهره (لژیون هفتم)
ویرایش: همسفر الهام رهجوی راهنما همسفر مهشید (لژیون چهاردهم)
ویراستاری و ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر عفت (لژیون چهارم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی هاتف
- تعداد بازدید از این مطلب :
184