سلام دوستان هانیه هستم یک همسفر
وادیها همچون شمعی در تاریکیها هستند. وادی ششم میگوید: «حکم عقل را در قالب فرمانده کاملاً اجرا کنیم». در وادیهای قبل در مورد تفکر صحبت شد که تفکر میتواند مثبت یا منفی باشد. عملی که منطقی باشد و کار درستی که با تفکر انجام میدهیم را معقول مینامیم.
در وجود ما سیستمی طراحی شده است که مثبت و منفی بودن افکار و اندیشههایمان را تشخیص میدهد که آن سیستم عقل نام دارد. عقل برای تشخیص درست و غلط بودن مسائل، نیازمند اطلاعات و آگاهی است. این آگاهی ذرهذره و با تجربه به دست میآید؛ زیرا عقل برای تکامل، تابع خودش است و چون فرّ ایزدی دارد روح را رهبری میکند.
یکی از مهمترین و اصلیترین مؤلفههای صور پنهان انسان عقل است که هدایت ما را بر عهده دارد. همه موجودات و حیوانات دارای تفکر و اندیشه هستند، فقط میزان آن متفاوت است. کار عقل، سنجیدن است و به خواستههای معقول ما مهر تأیید میزند.
انسانها دارای صور آشکار و پنهان هستند. مغز از اجزای صور آشکار، مترجم و جزئی از سیستم عقل بوده و عقل هم جزئی از صور پنهان و راهنمای درونی انسان است که ما را از درون راهنمایی میکند، در واقع قدرت تشخیص خوب و بد را به ما میدهد.
راهنمای آشکار و بیرونی انسانها ادیان الهی هستند که خوب و بد را برای آنها مشخص میکنند. فرمان عقل چیز عجیب و غریبی نیست؛ بلکه کوچکترین چیزها مانند مسواک زدن و حمام کردن هم جزئی از فرامین عقل است و زمانی که بتوانی کوچکترین فرامین را اجرا کنی؛ یعنی به فرمان عقل رسیدهای.
وادی ششم به من آموخت که برای قدم گذاشتن در راه ارزشها لازم نیست قدمهای بزرگ بردارم، همینکه از کوچکترین ضدارزشها دوری کنم؛ قطعاً ذرهذره به فرمانهای بزرگ هم خواهم رسید و در نهایت میتوانم بزرگترین ضدارزشها را هم از خود دور کنم.
همیشه ناامید بودم که چگونه میتوان در سن سیوچهار سالگی ضد ارزشها را از خود دور کرده و زندگی آرامی را برای خود، فرزندان و همسرم فراهم کنم. با وادی ششم فهمیدم که این کار امکانپذیر است و میتوان به شو شود، رسید و تنها کافی بود قدمی بردارم تا این روزنه کوچک نور بهمرور بزرگ و بزرگتر شود.
زمانیکه فرمانروای یک کشور عاقل باشد، آن کشور پیشرفت خواهد کرد. جسم ما نیز به شهر وجودی تشبیه شده و عقل نقش فرمانروای این شهر یا کشور وجودی را دارد و اگر درست کار کند، انسان در صلح و آرامش است.
زمانیکه تصمیم میگیریم ناامید نباشیم و سیاهیها را نبینیم عقل تأیید میکند؛ اما نفس اماره مخالفت میکند. این دو با هم در نبردند و باید یکی پیروز شود. گاهی اوقات نفس اماره اجازه نمیدهد عقل پیروز شود؛ زیرا جنس این نفس، حیوانی است. وقتی عقل کلی حاکم باشد، سیستم درست عمل میکند؛ زیرا یک فرمانروا همیشه خوبی کشورش را میخواهد.
گاهی اوقات جهل، منیت و خودخواهی زیاد میشود و عقل با آنها مخالفت کرده و خواستههایشان را قبول نمیکند؛ اما عناصر نامطلوب با هم هماهنگ میشوند و عقل را پایین میکشند و نفس اماره را رئیس خود میکنند. این اوضاع تا زمانیکه نفس سرزنشکننده وارد عمل شود و از انهدام کامل شهر جلوگیری کند، ادامه مییابد.
او شروع به سرزنش کردن سایر عناصر میکند تا بدون جنگ و خونریزی شهر را از دست نفس امرکننده بگیرد و این امر یکباره اتفاق نمیافتد و ذرهذره عقل با شرط و شروطی به جایگاه خودش باز میگردد.
انسان زمانیکه رشوه میگیرد یا دزدی میکند خوشحال میشود؛ اما وقتی نفس سرزنش کننده وارد عمل شود، او از عمل خود پشیمان شده و این همان وجدان است. این داستان تا زمانیکه نفس مطمئنه به قدرت برسد، ادامه دارد.
شرط اول برای رسیدن به فرمان عقل این است که به فرمانهای کوچک عقل گوش دهیم تا بهآرامی به فرمانهای بزرگتر برسیم و اگر نتوانیم این فرمانها را اجرا کنیم، هرگز نمیتوانیم یک فرمانده لایق باشیم؛ پس فرمانبرداری ما را به فرماندهی میرساند.
رابط خبری: همسفر آذین رهجوی راهنما همسفر هدی (لژیون هشتم)
ویرایش و ارسال: همسفر نصیبه رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون چهارم) دبیر دوم سایت
همسفران نمایندگی آکادمی
- تعداد بازدید از این مطلب :
78