خدا را هزاران سپاس میگویم که مرا در مسیر کنگره ۶۰ قرار داد تا بتوانم از آموزشهای ناب کنگره بهره ببرم و به مرحله اجرا در بیاورم. افکار و اندیشههایی که مثبت هستند باید با یک سیستمی در وجود ما باشد که تشخیص بدهد این کار مثبت است یا منفی. یک معیار یا یک ترازو میخواهیم که مشخص کند. وقتیکه تفکر میکنیم، یک مرجع بالاتر، یک سیستم نظارتی بالاتر باید ناظر باشد، به ما بگوید که این تفکر درست است یا غلط؟ راهی که میرویم به راه خیر ختم میشود یا به راه شر؟ آن مرجع بالاتر عقل است. وقتی میگوییم انسان یک شهر یا یک کشور است، واقعاً همینطور است. چه سیستمهای نظارتی و کنترلی و برنامهریزی در اندیشه ما است که ما خودمان اطلاع نداریم. فکر میکنیم به راحتی تصمیم میگیریم، ولی تصمیم نمیگیریم؛ پس آن سیستم نظارتی عقل است. عقل برای اینکه بداند این کار درست است یا غلط، احتیاج به اطلاعات، آگاهیها و مدارک دارد.
ما میدانیم جز از کل کوچکتر است. کشوی میز از کل میز کوچکتر است. عقل میتواند روح را راهبری کند. حرف روح را بپذیرد، در حالیکه روح با لطافت منحصر به خود از عقل دستورات میگیرد. روحی که در وجود ماست، فرامین آن را عقل میدهد؛ حالا عقل در نفس و نفس در درجه بالا است. یعنی در مرکز تصمیمگیرنده، نفس، عقل است که آن سیستم چگونه میشود. عقل، روح را راهبری میکند و هم تابع خودش است. عقل خود را ذرهذره زیاد میکند. چگونه زیاد میکند؟ وقتی چالهای جلوی پای ما است، دفعه بعد از آنجا نمیرویم. این کار را تجربه میکند و دفعه بعد در پرونده عقل ثبت میشود و دیگر آن کار را تکرار نمیکند، مگر اینکه خیلی نادان باشد.
عقل یکی از مهمترین و سرنوشت سازترین مسائلی است که آغاز و پایان مشخصی ندارد؛ اما باید در مسیر تکاملی خود به فرمان عقل برسیم. هر چه عقل حساب شده، درست و برنامهریزی شود، انسان در صلح و آرامش است؛ هر چه عقل کم باشد، در بدبختی و بیماری است. ما نمیتوانیم بگوییم عقل از کی شروع شده است. ما فکر میکنیم از تولد مادر آغاز شده است؛ اما از تولد مادر نیست. ما انسانها همهی کارهای بد و خوب را میدانیم، تمام بدبختی ما همین است که نمیتوانیم اجرایش کنیم؛ یعنی به فرمان عقل رسیدهایم. ما در دعاهای خود میگوییم به فرمان عقل نزدیک شویم. فرمان عقل یعنی: چیزهای جزئی مانند بردن زبالهها در شب. این یعنی فرمان عقل. هر چه به طرف ارزشها و روشناییها حرکت کند و انسان در راه صراط مستقیم و تزکیه و پالایش حرکت کند، روزنه گشادتر میشود و اطلاعات بیشتری دریافت میکند. به عبارتی، هر چه قدر ما به طرف ارزشها و روشناییها حرکت کنیم، این روزنه بزرگتر میشود. در نتیجه، عقل بیشتری دریافت میکنیم و هر چه به طرف ضدارزشها و تاریکیها حرکت کنیم، این روزنه تنگتر میشود.
عقل فناناپذیر است و با مرگ از بین نمیرود؛ زیرا فر ایزدی دارد. چون به طرف مثبت و کار درست ما را هدایت میکند. اگر عقل در هر انسانی درست کار کند، در صلح و آرامش است و اگر درست کار نکند، در بدبختی است. هدفهای والای انسانی صلح و آرامش هستند. افرادی که به ما میگویند: ناامید نشوید، صدای عقل به ما میگوید: رهایش کن، دنیا دو روز است. نفس اماره، نفس امر کننده است و گاهی اوقات آنقدر این القاها را ادامه میدهد تا دست به خودکشی بزند. دشمن زیرک عقل که همان نفس امرکننده است، همیشه در درون انسان یک نبرد ایجاد میکند و میگوید: ناامید شو، زندگی پوچ است. عقل با نفس امر کننده درگیر میشود یا روح با جن درگیر میشود.در شخصیت انسان این درگیری وجود دارد و اینها هستند که ما را مضحکه و انگشتنما میکنند. نفس اماره، نفس حیوانی است و در این وادی، جایگاه عقل در درجه بالایی قرار دارد که روح با لطافت منحصر به فرد خود تحت اراده عقل راهبری میشود. به امید روزی که بتوانیم نفس اماره را مهار کنیم و به فرمان عقل نزدیک شویم.
نویسنده: همسفر سمیه (عضو لژیون جونز)
رابط خبری: راهنما همسفر ملیحه ( لژیون جونز)
ارسال: همسفر فهیمه رهجوی راهنما همسفر مهتاب ( لژیون دوم) نگهبان سایت
- تعداد بازدید از این مطلب :
68