دستور جلسه: «وادی ششم( حکم عقل را در قالب فرمانده کاملا اجرا نماییم) و تاثیر آن روی من»
در تیتر وادی میخوانیم که حکم عقل را در قالب فرمانده اجرا کنیم. برای بهتر درک کردن این جمله میرویم سراغ رمزگشاییِ کلمهها!
حکم؛ یعنی آنچه عمل به آن واجب و ضروری است و عدم اجرای آن باعث بروز مشکل خواهد شد.
عقل؛ قوای ذهنی مغز که اندیشیدن، ادراک و احساس را هدایت میکند.
فرمانده؛ آن کس یا چیزی است که رهبری یک گروه را بر عهده دارد و عمل به دستورات آن لازم و ضروری است.
اجرا نماییم؛ باید فرمانبردار باشیم؛ پس آن چه از این جمله پر معنی دریافت میشود این است: تمام اجزای شهر وجودی بهعنوان فرمانبردار جسم، باید دستورات عقل را که فرمانده شهر وجودی است اجرا کنند تا بتوانند درست زندگی کنند که اگر چنین نکنند خویش متوجه مشکلات ایجاد شده خواهند بود.
همه ما میدانیم که هر مجموعهای برای انجام وظایف خویش، نیازمند بخشی است که به عنوان پردازنده مرکزی، مسلط به تمام امور بوده و با دریافت اطلاعات از بخشهای مختلف، بهموقع تصمیم درست را اتخاذ کرده و به تمام ارکان ارسال کند. حال این سوال پیش میآید که یک فرمانده چه ویژگیهایی باید داشته باشد تا اولاً همیشه در دسترس باشد و دوما تمام افراد از او حرف شنوی داشته و دستورات را بیکموکاست اجرا کنند؟
در کنگره۶۰ همیشه صور پنهان و آشکار را مورد بررسی قرار داده و عقل را بهعنوان مهمترین بخش صور پنهان و فرمانده شهر وجودی معرفی میکنیم و همگی معتقدیم که برای رسیدن به روشناییها باید به فرمان عقل نزدیک شویم.
آقای مهندس با درایت هر چه تمام راه را بر هر گونه سوال انحرافی بستهاند. ما نمیتوانیم عقل را همان مغز در نظر بگیریم؛ چون مغز بعد از مرگ فنا میشود و در هنگام خواب مغز عملا از کار افتاده و مثل سایر قسمتها خواب است؛ اما ما در جهان خواب گاهی مسائل مهم زندگی خویش را حل میکنیم، گاهی با دیگران روبیک حل میکنیم و گاهی برای اجرای نقشههای مختلف تفکر میکنیم؛ پس فرمانده شهر وجودی ما مغز نیست.
مساله دوم این است که عقل ما روزنهای برای دریافت نور است و آنچه این روزنهها را ایجاد میکند حرکت در مسیر ارزشهاست؛ مگر میشود در تاریکی راه را پیدا کرد؟ پس عقل ما است که بهعنوان فرمانده، مسیر تفکر را برایمان گشاده میکند و از این طریق نور را از روزنههای مختلف به درون جسممان میتاباند. دریافت نور بهصورت بازخورد مثبت عمل میکند، با هر عمل ارزشی روزنه وسیع و وسیعتر میشود و با تفکر مثبت القا شده از طریق عقل به مغز، راه برای ما نمایان میشود و چه ناشکر و کافریم اگر با حرکت در بین ضدارزشها روزنهها را بسته و صدای زیبای عقل را نشنویم.
بهراستی مگر میشود خدای دانههای انار، مرا بیهوده ساخته باشد؟! مگر میشود یک فرمانده به تاریکی مرا رهنمون شود؟! سخن این است: با تفکر ساختارها آغاز میشود؛ من بیهوده نیستم حتی اگر خویش به بیهودگی بیندیشم؛ هیچ موجودی به اندازه خود انسان به خویشتن خویش تفکر نمیکند؛ پس اگر چنین عمل کنیم خداوند ما را با روشناییها آشنا میگرداند تا به فرمان عقل نزدیک شویم و با دوری از ضدارزشها روزنههای نور را دریافت کنیم تا به مکانی برسیم که از آنجا انشعاب یافتهایم؛ آمین.
نویسنده: همسفر هاجر رهجوی راهنما همسفر سعیده (لژیون سوم)
رابط خبری: همسفر محبوبه رهجوی راهنما همسفر سعیده (لژیون سوم)
ویراستار و ارسال: همسفر الهام رهجوی راهنما همسفر سعیده (لژیون سوم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی بروجن
- تعداد بازدید از این مطلب :
80