English Version
This Site Is Available In English

آمدن با نیت ماندن

آمدن با نیت ماندن

«عدالت» واژه‌ای است که بارها شنیده‌ایم، اما کمتر آن را لمس کرده‌ایم، گاهی از عدالت، تصویر ترازویی در ذهن ما نقش بسته که باید دقیق و بی‌خطا وزن کند؛ اما وقتی پا به کنگره گذاشتم، فهمیدم که عدالت فقط به معنی مساوی بودن نیست؛ عدالت یعنی هر کس، به اندازه‌ تلاش، ظرفیت و خواسته‌ خود، بهره ببرد.

در کنگره۶۰، همه با هم برابر نیستند، اما همه در یک بستر برابر قرار می‌گیرند، این‌جا کسی را بالا نمی‌برند، مگر خود او بخواهد بالا برود، نه کسی را پایین می‌کشند و نه کسی را به اجبار بالا نگه می‌دارند، این یعنی عدالت.

عدالت در کنگره، یعنی اگر امروز کسی در جایگاه راهنمایی است، چون دیروز با جان و دل سفر کرده، رنج کشیده، خدمت کرده و آموزش دیده است اگر کسی امروز عضو لژیون سردار است، نه به دلیل ثروتمندتر بودن، بلکه به‌خاطر درک عمیق‌تر از بخشش است، همه ما از یک در وارد کنگره می‌شویم؛ نه نام کسی روی پیشانی او نوشته، نه گذشته‌ای روی دوش او سنگینی می‌کند؛ فقط حال و خواستن ما مهم است؛ فقط «آمدن با نیت ماندن» اهمیت دارد.

عدالت در کنگره یعنی آن‌که بیشتر زحمت کشیده، بیشتر آموزش دیده و بیشتر خدمت کرده، شایسته جایگاه بالاتری است، این جایگاه‌ها نه برای فخر است و نه برای قدرت، بلکه برای خدمت بیشتر می‌باشد.

وقتی با مفهوم عدالت در کنگره آشنا شدم، تازه فهمیدم چرا لژیون سردار شکل گرفته است، این لژیون، نمونه‌ای زنده از عدالت واقعی است؛ کسانی که از نظر مالی توانمندتر هستند، کمک می‌کنند تا آن‌که توان مالی ندارد، هم بتواند از آموزش و درمان برخوردار شود، این یعنی توازن و درک عمق عدالت.

در لژیون سردار، عدالت به شکل عملی اجرا می‌شود؛ نه با شعار، نه با قضاوت، بلکه با دست‌های باز و درکی عمیق از این حقیقت که خداوند، آن‌چه بیشتر داده، مسئولیت بیشتری هم داده است، عدالت در کنگره یعنی همان‌طور که به رهجو آموزش داده می‌شود مسئول حال خراب خود است، سردار هم می‌داند که مسئول آینده‌ کنگره است، همان‌قدر که یک تازه‌وارد باید بجنگد برای درمان، یک سردار هم باید بجنگد برای پایداری چراغی که هزاران نفر را نجات می‌دهد.

کنگره نه براساس ظاهر آدم‌ها، نه براساس ثروت یا سواد آن‌ها قضاوت می‌کند، این‌جا همه به قدر فهم خود برداشت می‌کنند، نه به قدر دارایی‌ها و این دقیقاً تعریف عدالت است.

عدالت در کنگره۶۰، یعنی هر کس در جایگاهی قرار می‌گیرد که لیاقت آن را به دست آورده، نه این‌که آن جایگاه را به او هدیه داده باشند، این جایگاه، نه به معنای افتخار بیرونی، بلکه نمادی از رشد درونی است.

در لژیون سردار، عدالت آن‌جا معنا پیدا می‌کند که کسی که زمانی حتی پول کرایه نداشت، امروز می‌خواهد ستون این ساختار باشد؛ چون می‌داند اگر این بستر نباشد، نه خود او وجود دارد، نه درمانی و نه نجاتی.

همه در کنگره فرصت برابر دارند، اما بهره‌برداری نابرابر است و این، عین عدالت است. کسی نمی‌تواند از کنگره طلبکار باشد اگر خود تلاش نکرده باشد و کسی هم نمی‌تواند ادعای بزرگی کند اگر سهم خود را در ساختن این راه ادا نکرده باشد، عدالت در کنگره یعنی هر چه می‌کاری، همان را برداشت می‌کنی؛ نه بیشتر و نه کمتر.

امروز می‌فهمم که لژیون سردار فقط جمعی از کمک‌کنندگان مالی نیست، بلکه جمعی از انسان‌هایی است که مفهوم عدالت را درک کرده‌اند، آن‌ها می‌دانند که عدالت یعنی «کاشتن برای دیگران»؛ چون خود، روزی از بذر محبت کس دیگری نجات یافته‌اند.

من آموختم که عدالت در کنگره یعنی اگر ظرفیت بزرگ‌تری داری، مسئولیت بزرگ‌تری هم وجود دارد، این مسئولیت زیبا است، چون هم رشد شخصی می‌آورد و هم نجات دیگران را ممکن می‌سازد، کنگره جایی است که عدالت نه در شعار، بلکه در «عمل» جاری است و لژیون سردار، نماد زنده‌ این عدالتی است که انسان را به خدا نزدیک‌تر می‌کند.

نويسنده: همسفر مینا رهجوى راهنما همسفر سعیده (لژيون ویلیام)
رابط خبرى: همسفر مريم رهجوى راهنما همسفر مريم (لژيون ششم)     
ویرایش و ارسال : همسفر لیلا رهجوى راهنما همسفر اکرم (لژيون یازدهم) دبیر سايت
همسفران نمايندگى شفا

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .