نیروی خفتهای در زمین است که ما میتوانیم آن را بیدار کنیم. الماس در زمین خفته است، طلا در زمین خفته است، گندم در زمین است که ما باید آنها را استخراج کنیم، خیال نکنیم که استخراج این نیروهای خفته به آسانی است این نیروی عظیم تنها با حرکت و تلاش بیدار میشود و نه صرفاً با دعا، روزه یا عبادت. اگر چه دعا ارزشمند است، اما بدون عمل ثمری نخواهد داشت؛ همانگونه که خداوند فرموده است: «از تو حرکت، از من برکت». برای دستیابی به هر هدفی، باید بهای آن را پرداخت و تلاشی واقعی و بیوقفه انجام داد. نیروی درونی انسان نیز تنها با اراده، حرکت و عمل آشکار میشود.
بیدار کردن نیروی خفته و درمان اعتیاد: بیدار کردن نیروی خفته، همانند استخراج گوهرهای گرانبها از دل زمین است؛ نیازمند تلاش و شجاعت برای غلبه بر خطرات احتمالی؛ اما این حرکت نباید بدون تفکر باشد حرکت بدون اندیشه نتیجهای نخواهد داشت، ابتدا باید فکر کرد و سپس با برنامهریزی گام برداشت.
در مسیر درمان اعتیاد نیز، باید با صبر و پشتکار به حرکت ادامه داد و شکستها را نه پایان راه، بلکه پلهایی برای پیروزی پنداشت. عشق واقعی به خداوند، در واقع همان حرکت در صراط مستقیم و تلاش مستمر برای رسیدن به کمال است. محبت؛ گوهری بیهمتا و راز آرامش واقعی: هیچ چیز شیرینتر و گواراتر از محبت نیست. دوست داشتن گوهری است بیاندازه ارزشمند. اینکه دوست داشته شوی و خودت نیز دوست بداری، نعمتی بزرگ است که والاتر از آن گوهری یافت نمیشود، اما افسوس که گاهی این محبت ناب را به کینه، دشمنی و حسادت تبدیل کردهایم. تعصبات و برداشتهای نادرست، محبت را دگرگون کرده و آن را به هزار شکل ناپسند درآورده است.
محبت تنها چیزی است که میتواند ما را نجات دهد و آرامش و آسایش واقعی را به زندگی ما هدیه کند. تنها پیوندی که ماندگار است و بقا دارد، محبت است، اما باید دانست که محبت بدون دانایی، میتواند آسیبرسان باشد. محبت باید آگاهانه باشد؛ بدانیم برای چه و به چه کسی محبت میکنیم. محبت نباید اجباری یا تحمیلی باشد؛ عشق باید از درون و به صورت طبیعی و خودکار شکل گیرد.
عشق و محبت جنسیت نمیشناسد؛ ممکن است عشق به استاد، به همجنس، یا به کل هستی باشد. عشق پاک و خالص، نیرویی است که دل را آرام میکند و بیقراریها را فرو مینشاند. معجزه هستی و ارتباط انسان با آن. ما پیدای ناپیداییم در بُعدی با هستی و جان همه موجودات همپیوندیم و در بُعدی دیگر، گویی جدا و ناشناخته. این ارتباط و حضور در همه هستی، خود معجزهای شگفتانگیز است.
اگر به هر نقطهای در هستی بنگریم، معجزه خواهیم دید؛ بهعنوان مثال، یک موتورسیکلت که از فلز ساخته شده، پس از چند سال خراب میشود، اما قلب انسان که از بافت زنده تشکیل شده، سالها بیوقفه کار میکند و هر سلول آن پس از پایان عمر، جایگزین میشود. این روند بازسازی و تداوم، خود شگفتی و معجزه حیات است. بعضی از انسانها همهٔ عمرشان را تلاش میکنند، برای زندگیکردن و برای اینکه دانش خودشان را افزایش بدهند، هیچ حرکتی انجام نمیدهند، مثل حیوانی که فقط میخورد و میخوابد.
و یکی هم تمامش را میگذارد، روی معنویات و هیچ به زندگی نمیپردازد که هیچکدام از این روشها درست نیست.
هم باید زندگی کنیم و هم از وجود حیات، بتوانیم لذت ببریم و هم بتوانیم کارهای معنوی و یا دانش خودمان را بالا ببریم. انسان برای اينکه در بعد مادی توفیق حاصل پیدا کند، باید با هر کس مثل خودشان برخورد کند.
با انسانهای احمق مثل خودشان و با انسانهای انسان مثل خودشان برخورد کنیم.
استاد تأکید میکنند پردهها میتوانند موانع یا راههایی برای رسیدن به حقیقت باشد و انسان باید با شناخت از این پردهها عبور کند. ما اگر بخواهیم از نیروهای خفته استفاده کنیم، باید تفکر کنیم و حرکت کنیم تا به نتیجه برسیم.
منبع: سیدی پرده
نویسنده: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر مرضیه (لژیون اول)
ویرایش و ارسال: همسفر زینب نگهبان سایت
همسفران نمایندگی شوشتر
- تعداد بازدید از این مطلب :
50