حکم عقل را در قالب فرمانده کاملاً اجرا نماییم؛ این وادی به یکی از اساسیترین مؤلفههای صور پنهان انسان اشاره میکند.
عقل، مهمترین، مؤثرترین و سرنوشتسازترین مسئلهای است که آغاز پایان مشخصی ندارد و ما باید در تمام مسیر تکامل خود به فرمان آن یعنی فرمان عقل برسیم. عقل فقط فرمان را صادر میکند؛ اما اجرایی نمودن آن به عهده او نیست. اطلاعات و دادههایی که به این فرمانده داده میشود اهمیت فراوانی دارد اگر این اطلاعات اشتباه باشد، فرمان اشتباه و غلط صادر خواهد شد. این اطلاعات به دو صورت دریافت میشود؛ با سیم یا بیسیم، یعنی از درون و از بیرون.
استاد امین، در جهانبینی انسان را به شهر وجودی تشبیه کردهاند که عقل در بالاترین نقطه قلعه فرمانروایی میکند و به تمام این شهر احاطه دارد تا فرمان را صادر کند؛ اگر ما تصمیم به انجام کاری گرفته باشیم و آن فرمان صادر شده باشد، باید آن کار را انجام دهیم. اگر این فرامین درست نباشد، ما به نفس اماره وارد میشویم؛ زیرا اگر خواستهای شکل میگیرد آن خواسته، نیاز به آگاهی و دانش دارد و اگر این دانایی را نداشته باشیم، عقل دچار مشکل خواهد شد.
در این شهر، هر نوع انسانی یافت میشود؛ اقوام وحشی و انسانهای فاسد، انسانهای صالح و پیشرفته، شورایی که این شهر و سرزمین را اداره میکند و تا زمانی که تصمیمهای درست و عقلانی بگیرند، دچار مشکل نخواهد شد؛ اما اوضاع زمانی تغییر میکند که نفس امرکننده، ریاست را به عهده میگیرد و تمام ساکنین غرق در افکار منفی، فساد، اعتیاد، انتقام... میشوند و از راه ارزشها و صراط مستقیم دور میشوند مانند: کسی که خواسته نامعقولی دارد و عقل به او فرمان نمیدهد که از خواستهات بگذر؛ زیرا تحت سلطه نفس امرکننده است و نمیتواند تشخیص بدهد که این پول یا شیء باارزش، برای من نیست و نباید آن را بردارم. این جنگ، بین نیروهای درون و بیرون ادامه دارد تا زمانی که ما کمکم به نقطهای برسیم که با دانش و آگاهی از ضد ارزشها دوری کنیم.
اگر ما تعریف درستی از عقل داشته باشیم، آنگاه میتوانیم آن را بشناسیم. فردی که وارد کنگره میشود، واژه (شو) را صرف کرده است و اگر به فرامین و دستورات راهنمایش گوش فرادهد و آن فرامین را دقیق اجرا کند؛ قطعاً به واژه (شود) هم خواهد رسید.
در این وادی اشاره میشود: همه ما تصور میکردیم مغز، همان عقل است؛ درصورتیکه مغز، یک وسیله یا جایگاهی است برای مترجمی عقل. عقل از موادی تشکیل شده که هنوز ذرهای از آن هم شناخته نشده است. عقل، مانند خورشیدی است که بر تمامی هستی و نیستی میتابد و نور این خورشید به طور خودکار عمل میکند. در واقع هرچه ما بهطرف راستی، درستی، ارزشها و روشناییها برویم، نور بیشتری بر زندگی ما میتابد.
جناب مهندس اشاره میکنند: همه موجودات عقل دارند؛ اما هر موجودی بهاندازه نیاز خودش، نیاز نیست برای رسیدن به فرمان عقل، عابد، صوفی یا انسان فوقالعادهای باشیم؛ بلکه کارهای سادهای مانند: حمام رفتن، زباله نریختن یا تصمیم به غذا درستکردن را انجام بدهیم، فرمان عقل را اجرایی کردیم.
چگونه میتوانیم فرمانروای لایقی باشیم؟ آقای مهندس میفرمایند: از فرماندهی نفس اماره تا فرماندهی نفس لوامه از نظر مکانی به فاصله یک مو است؛ اما از نظر زمانی هزاران سال طول میکشد؛ یعنی ما میتوانیم به دانایی، آگاهی و دانش برسیم و از نفس اماره به فرمان عقل برسیم؛ اما زمان بسیار مهم است، یک فردی میتواند در مدت کوتاهی به نتیجه برسد و شخصی دیگر در طول سالیان دراز.
اگر با تزکیه و پالایش روح خود را پاکسازی کرده باشیم به فرمان عقل نزدیکتر میشویم و همیشه صدا و یا نوای روح درون از جن بیشتر به گوشمان میرسد.
در آخر از خداوند بزرگ میخواهم من شکوفه را یاری کند؛ تا لحظهبهلحظه به فرمان عقل نزدیکتر شوم و بتوانم به فرامین الهی عمل کنم.
منابع: کتاب عشق چهارده وادی برای رسیدن به خود، جزوه جهان بینی
نویسنده: همسفر شکوفه رهجوی راهنما همسفر پروانه (لژیون دوم)
رابط خبری: همسفر محبوبه رهجوی راهنما همسفر پروانه (لژیون دوم)
ویرایش و ارسال: راهنما همسفر پروانه نگهبان سایت
همسفران نمایندگی آبیک
- تعداد بازدید از این مطلب :
98