English Version
This Site Is Available In English

معرفت کلید برقراری عدالت است

معرفت کلید برقراری عدالت است
جلسه دوم از دوره پنجم جلسات لژیون سردار همسفران نمایندگی خمین با استادی همسفر زری و نگهبانی همسفر زیبا و دبیری همسفر فیروزه با دستور جلسه «عدالت، آیا همه افراد در کنگره ۶۰ باهم برابرند؟» در روز یکشنبه ۱۹ مرداد ماه ۱۴٠۴ راس ساعت ۱۵:۳۰ آغاز به کار کرد.
 
 
خلاصه سخنان استاد:
 
دستور جلسه امروز "عدالت؛ آیا همه افراد در کنگره‌ ۶۰ با هم برابرند؟" است. همه ما وقتی وارد کنگره می‌شویم، یک مثلث روبرویمان قرار دارد که سرمنشور اصلی آن "عدالت" است، همراه با "معرفت" و "عمل سالم". عدالتی که در رأس زاویه‌ها قرار گرفته، مثل همان خورشیدی است که هر روز صبح می‌تابد و همه ما از وجود نور و گرمای این خورشید تابان استفاده می‌کنیم.
 
اگر در خانواده، اجتماع و محیط کار عدالت نباشد، واقعاً در رنج هستیم و معنی آرامش از ما گرفته می‌شود. همه جوامع و ادیان که از طرف خداوند آمده‌اند، سعی کردند که عدالت را برپا کنند. آقای مهندس می‌فرمایند: "از زمانی‌‌که شروع به تأسیس این مجموعه بزرگ کردم، تمام تلاشم بر این بود که مجموعه به عدالت نزدیک شود."
 
حالا ما چطور می‌خواهیم عدالت برقرار کنیم وقتی وارد یک جایی می‌شویم؟ ما وقتی می‌خواهیم عدالت برقرار باشد، ‌باید معرفت داشته باشیم. معرفت یعنی‌ چه؟ ‌یعنی شناخت و آگاهی داشته باشیم به تمام مسائلی که برای ما گفته می‌شود و عقل حکم می‌کند که همه اینها درست هستند. اینجا می‌شود شناخت و آگاهی.
 
حالا اگر من شناخت و آگاهی داشته باشم، معرفت پیدا می‌کنم. اگر شناخت و آگاهی من در مورد مسائل مثبت باشد، عمل سالم پیدا می‌کنم. گاهی ما شناخت و آگاهی در مورد یک‌سری از مسائل داریم ولی درست و یا نادرست بودن آن را نمی‌دانیم. این می‌شود عمل نیک و این عمل نیک با عمل سالم خیلی فرق دارد.
 
در بیشتر سی‌دی‌ها و منابع مکتوب، آقای مهندس فرمودند: "عمل سالم عملی است که ما به خیر و شر بودن آن آگاه باشیم." وقتی ما به یک چیزی آگاه باشیم و بدانیم که در جهت مثبت است و بتوانیم آن را عملیاتی و کاربردی کنیم، آن مسئله مثبت می‌شود؛ همان مجموعه معرفت و عمل سالم. از این دو زاویه ما به آن عدالت می‌رسیم.
 
زمانی‌که ما به کنگره ۶۰ می‌آییم، با تاریکی‌های زیادی وارد می‌شویم. من زمانی‌که وارد کنگره شدم، واقعاً هرچه فکر می‌کردم، می‌گفتم چه روزهایی بود؟ چطور گذشت؟ با چه کسانی آشنا شدم؟ اصلاً هیچ‌کدام از آنها را یادم نمی‌آید؛ چون غرق ‌در‌ تاریکی‌ها بودم.
 
ولی این دو هفته‌ که تعطیلات بود، واقعاً لحظه‌شماری می‌کردم برای اینکه زودتر بیایم؛ چون یک تکه از وجودم گم شده بود. شاید باورتان نشود، گه‌گداری می‌آمدم پروفایل تک‌تک دوستان را نگاه می‌کردم از بس دلتنگ بودم. اینها همه همان پیوند محبت است که اینجا برای ما رقم خورده، ‌شاید بیرون از کنگره هم بوده ولی ما هیچ‌وقت به این درستی و به این قشنگی ندیده بودیم. چرا؟ چون در رأس آنها عدالت، همچون خورشید تابانی است که آقای مهندس برای ما به ارمغان آورده.
 
تمام افرادی که وارد کنگره می‌شوند با هم برابرند و هیچ‌کس نمی‌پرسد، دین، مذهب و قومیت تو چیست؟ یا چند سال داری؟ مقام یا شغل تو چیست؟ از هیچ‌چیز تو نمی‌پرسند. فقط ما می‌آییم و شروع می‌کنیم به درمان. در کنگره روی نقاط مشترک ما کار می‌شود، نه روی نقاط غیرمشترک؛ یعنی اینکه من چقدر درآمد دارم، ماشین من چه مدلی است یا خانه من چند متر است و در کجا قرار دارد؟ پس در کنگره فقط روی نقاط مشترک ما کار می‌شود و این همان برابر بودن است.
 
قسمت دوم اینکه حالا وارد کنگره شدیم، شروع کردیم به آموزش دیدن، آن هم آموزش درست. آیا آنها را عملیاتی می‌کنیم یا نه؟ آیا ما آمده‌ایم و مستقر شده‌ایم، داریم آموزش می‌بینیم، حالا خدمتگزار هم شدیم. اینجا می‌رسد به آن مسئله دوم که می‌گوید: "آیا همه افراد در کنگره با هم برابرند؟" می‌گوید نه، با هم برابر نیستند.
 
وقتی به کنگره می‌آیی و شروع می‌کنی به آموزش دیدن، برابری به این است که تو چقدر تلاش می‌کنی و چگونه قدم بر‌ می‌داری و قدم‌های خود را محکم می‌گذاری. حالا آمدی اینجا آموزش گرفتی‌، به حال خوش و به آن شناخت و آگاهی رسیدی، به دانش و تجربه‌ای که می‌خواستی رسیدی، یک چیزهایی به قول خودمان دستگیرت شد. حالا آمدی اینجا درستی و یا نادرستی را فهمیدی، آیا تلاش کردی؟ آیا من هم آمدم اینجا تلاش کردم، فرمانبردار راهنما هم بودم؟ آیا تشکر می‌کنم بابت همه آن کارها و زحمت‌هایی که برای من می‌کشند؟ آیا من هم سعی می‌کنم پا بگذارم جای پای مرزبانان، ایجنت، یا راهنما و تمام خدمتگزارانی که در کنگره خدمت می‌کنند؟ اینجا است که دیگر برابر بودن مشخص می‌شود.
 
حالا آیا کسی که ۱ سال یا ۲ سال یا ۱۰ سال می‌آید و هیچ کاری نمی‌کند، برابرند؟ آیا مسافری که می‌آید و سفر اول خود‌ را برای درمان خیلی قشنگ و مرتب به پایان می‌رساند و تمام قوانین و حرمت‌ها را رعایت می‌کند، با مسافری که دائم سفر خود را خراب می‌کند برابر است؟ اینها واقعاً هیچ برابری ندارند و این عین عدالت است.
 
کلمه عدالت، یعنی برابری، یعنی تعادل، یعنی هر چیزی سر جای خودش باشد، یعنی پایداری. اگر من آمدم کنگره، شاید خیلی چیزها به مزاج من خوش نیاید، شاید راهنما من را یک بار دعوا کرد، ولی من نباید ناراحت شوم چون او صلاح من را می‌داند. راهنما می‌داند عدالت یعنی چه، او می‌داند تعادل در اینجا یعنی چه و می‌تواند تعادل من را حفظ کند.
 
آیا من که با دنیای از جهل و تاریکی به کنگره آمدم و می‌خواهم آن چیزی که من می‌خواهم باشد، یا نه، من اینجا تلاش می‌کنم که به جلسه‌های کارگاهی و لژیون سردار برسم، مراحل امتحان را بگذرانم. جلسه قبل دستور جلسه خیلی قشنگ بود، "حرمت کنگره‌ ۶۰". آیا من تلاش می‌کنم حرمت کنگره ۶۰ را زیر پا نگذارم؟ اگر تلاش کردم، من هم کمک می‌کنم که عدالت برقرار باشد، اگر زیر پا گذاشتم نمی‌توانم به حال خوش برسم.
 
کسی که می‌آید اینجا و به بهترین شکل خدمت می‌کند، حالش خوب است و نباید انتظار داشته باشد مثل آن کسی که به قول خودمان آمده اینجا و همه چیز را برای او گفته‌اند اما برای او مهم نبوده و نیست که سفر خودش را درست کند. مثل من که آمده‌ام اینجا و می‌خواهم در دنیای تاریکی باشم. استادم دائم به من می‌گوید: "غیبت نکن، تجسس نکن، گمان بد مبر." راهنما همه اینها را برای من قشنگ توضیح می‌دهد.
 
آیا وقتی پله‌های ۲۱ روزه به من می‌دهد و می‌گوید: "سر پله‌هایت باش،" من تلاش می‌کنم گوش به فرمان باشم؟ یا نه، گوشی تلفن را برمی‌دارم دائم با این و آن حرف می‌زنم و همان کاری را که قبلاً انجام می‌دادم الان هم انجام بدهم؟ خوب معلوم است اینجا آن عدالت و تعادل با حال خوش زمانی برقرار می‌شود که من خدمتگزار باشم و به بهترین شکل خدمت کنم.
 
من این جمله را قبلاً هم گفتم، خیلی قشنگ است. می‌گوید: "ما زمانی می‌توانیم سوار سفینه عدالت بشویم که جزو سبقت گیرندگان باشیم." خزانه‌دار لژیون سردار اعلام کردند امروز روز اول سال مالی است. ببینیم کدام یک از ما می‌توانیم سبقت بگیریم. وقتی می‌خواهیم یک جایی برویم، یک تئاتری، یک نمایشی یا یک استادیومی، خیلی دوست داریم آن بلیط اولی را بگیریم. وقتی آن بلیط اولی را می‌گیری، خیلی نزدیکی. اینجا هم اگر قدم مثبت برداری، نزدیک می‌شوی و جزو مقربان درگاه خداوند و جزو نزدیک‌ترین افراد به او می‌شوید.
 
می‌گوید: "من کسانی را که تلاش می‌کنند و دوست دارند سبقت بگیرند، آنان جزو مقربان من هستند و در رأس قرار دارند، حتی از یاران دست راستی من هم بالاتر هستند." حضرت علی می‌فرمایند: "زمانی ما می‌توانیم در جامعه آرامش داشته باشیم که تلاش کنیم برای خدمت کردن به خلق، آن موقع است که در آن اجتماع آرامش برقرار می‌شود."
 
چرا ما اینجا دلمان تنگ می‌شود برای همدیگر؟ برای اینکه داریم تلاش می‌کنیم که به حال خوش برسیم، از درد همدیگر دلمان دردناک می‌شود و از خوشحالی هم خوشحال می‌شویم. انشاالله که بتوانیم به بهترین شکل ممکن عدالت را همانطور که آقای مهندس، دوست داشته و دارند‌، ما هم پا جای پای ایشان بگذاریم و به بهترین شکل عدالت را برقرار کنیم، آن هم با رعایت قوانین و خدمتگزار بودن، چه در جهت علمی و چه در جهت مالی.
 
امروز که روز اول سال مالی است را به همه عزیزان تبریک عرض می‌کنم. امیدوارم همه بتوانیم در جهت عمل سالم و در جهت خیر بودن و مثبت بودن و کاربردی کردن این عمل سالم از همدیگر پیشی بگیریم و جزو مقربان و نزدیک‌ترین شاگردان آقای مهندس باشیم تا در ادامه به حال خوش برسیم.
 
 
 
 
تایپیست: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر مهتاب (لژیون دوم)
عکاس: همسفر الهه رهجوی راهنما همسفر مهتاب (لژیون دوم) 
تنظیم و ارسال: همسفر فهیمه رهجوی راهنما همسفر مهتاب (لژیون دوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی خمین

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .