جلسه یازدهم از دور ششم لژیون سردار نمایندگی دهخدا با استادی: مسافر فرشید، نگهبانی: راهنما مسافر غلامرضا، دبیری: راهنما مسافر فرهاد و خزانه داری: راهنمای تازه واردین مسافر کریم با دستورجلسه " عدالت ، آیا همه افراد در کنگره با هم برابرند ؟" در روز سه شنبه مورخه ۲۱ مرداد ۱۴۰۴ ساعت ۱۵:۳۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان فرشید هستم یک مسافر
خداروشکر میکنم که امروز توانستم در این جایگاه حضور پیدا کنم،، از آقای مهندس و خانواده محترمشان بابت فراهم کردن همچنین بستری سپاسگزارم. قطعاً خیلی ها که درگیر اعتیاد بودند میخواستند رها بشوند ولی حمایتی وجود نداشت و راه نمایان نمیشد؛ خداروشکر امروز کنگره هست و راه را کاملاً روشن کرده است ، در ادامه از استاد عزیزم راهنمای اولم آقا موسی خیلی تشک میکنم امیدوارم هرجا که هستند پایدار و سلامت باشند
ایشان شخصی بودند که در پایین و تاریکترین قسمت زندگی و در ناامیدی کامل دست من را گرفتند من قلباً از ایشان سپاسگزارم همچنین از راهنمای دومم آقا قاسم تشکر و قدردانی میکنم خیلی چیزها از ایشان یاد گرفتم؛ در ادامه از نگهبان،دبیر و خزانه دار لژیون سردار ممنونم از آقا رضا تشکر میکنم که این دعوت را به عمل آوردند.
از تک تک راهنمایانی که در اینجا حضور دارند ممنونم.
از بقیه دوستان هم تشکر میکنم قطعاً از هرکدامِ این عزیزان آموزشی گرفتم و این آموزش ها تفکر و تجربه من را رشد داده است و در نهایت باعث پیشرفت مثلث دانایی من شده اند.
ما باید سعی کنیم مثل الگو ها باشیم
هرچقدر بتوانیم جایگاه های مختلفی خدمت کنیم سطح بینش ما عوض میشود.
دستور جلسه عدالت است هر کسی در هر جایگاهی حضور دارد خود عدالت است نه بیشتر و نه کمتر، فردی که زودتر در شعبه حضور دارد و خدمت میکند قطعاً متفاوت با فردی است که فقط وقتش را میگذراند یا کسی که فقظ CD مینویسد با کسی که هم مینویسد و هم توجه میکند تا تغییر کند متفاوت است، اینکه در این لژیون کسی خدمت مالی میکند بدون هیچ انتظاری با شخصی که منتظر جبران خدمتش است فرق میکند. بخشندگی همانطور که جناب مهندس میفرمایند ما با بخشندگی میتوانیم موضوعاتی که در درون خودمان داریم را به تدریج زیاد کنیم این مطالب میتوانند مهربانی باشد رفتار خوب باشد و خیلی چیزهای دیگر؛
به نظر بنده انسان ها در پایین ترین نقطه زندگیشان هم چیزهای زیبایی دارند که میتوانند به دیگران هدیه بدهند،
بنده به یاد دارم در سفر اولم اولین جشن گلریزانی که حضور داشتم زندگیم وضع بسیار نابسامانی داشت
و دارایی در زندگی نداشتم آن روز اصلا نمیدانستم این جشن بخاطر چیست و هدف آن برای چه هست، یادم هست کمی پول در کارتم مانده بود من آن روز بدون فکر کردن به ماهیت این کار بیشتر مبلغی که داشتم را کارت کشیدم؛ و سال بعد هم چند روز مانده بود به گلریزان نمیدانم چجوری و از کجا به من زنگ زدند و مبلغی جور شد که باز توانستم در این جشن شرکت کنم.

کنگره وسیله ای هست که هرکس میتواند به خود برسد باید خواسته را داشته باشیم وظیمه منی که الان خوب شده ام این هست بتوانم کمکی بکنم که کس دیگری بتواند به خودش برسد،
وقتی انسان در مسیر بازگشت قرار میگیرد و میخواهد از تاریکی ها خارج شود همه چیز بر علیه او میشود،
حال خوش خیلی ارزشمند است چه بسا کسانی هستند که دارایی بسیار بسیار زیادی دارند ولی نمیتوانند استفاده کنند و حال خوشی ندارند؛ باید انسان خودش از دست خودش رها شود.
در آخر از تمام کسانی که در این مسیر تاثیر خوبی در سفر من داشتند از همه شان قلبی و زبانی سپاسگزارم؛ امروز که درحال جبران خسارت هستم خیلی حال خوبی دارم حتی کسانی که به من توهین یا سرزنش کردند هم ناراحت نیستم چون همه اینها باعث تغییر و خوب شدن من شده است
ممنون که سکوت کردید و به حرف های من توجه کردید
عکاس: مسافر احمد ( لژیون دوم)
تنظیم و ارسال: مسافر فرهاد ( لژیون یکم)
- تعداد بازدید از این مطلب :
143