
همسفر و مسافر نیکوتین مریم
در درون انسانها همه چیز است و هر وقت بخواهیم میتوانیم آن را بیدار کنیم و این کارِ من همسفر یا مسافر میباشد که بتوانیم این نیروهای خفته را بیدار نماییم و توسعه بدهیم تا اینکه رشد کنیم، ما در زندگی باید علاوه بر معنویات، دانش را هم داشته باشیم، اینکه فقط من دعا کنم کارها درست نمیشود و دعای من اجابت نمیگردد، مگر فقط با حرکت کردن و در این حرکت کردن، ممکن است که با خطرات زیادی مواجه شده و شکست بخورم، من باید دو مرتبه بلند شوم، نکته مهم این است که من در کنار حرکت باید از قوه فکر هم استفاده نمایم.
من و مسافرم سفر اول را به خوبی پشت سر گذاشتیم، ولی متاسفانه بعد از مدتی شکست خوردیم و شاید اگر من به کنگره نمیآمدم و بند خود را از کنگره قطع میکردم، الان مسافر من سفر خود را دوباره شروع نمیکرد؛ خیلی خوشحالم که سفر نیکوتین من تلنگری شد که مسافرم دوباره سفر خود را شروع کند و هر دو ما به حال خوش برسیم.
مسئلهای که امروز خیلی قابل اهمیت میباشد، این است که برای نیروهای خفته باید راه درست را انتخاب کنیم، تفکر کرده و حرکت نماییم و در کنار آن زحمات زیادی بکشیم تا بتوانیم به نتیجه لازم برسیم.

همسفر و مسافر نیکوتین تکتم
در درون انسانها نیروهای خفتهای نهاده شده که باید آنها را استخراج کنیم، مثلاً نوازندگی پیانو، صحبت کردن به زبان فرانسوی، روسی و دیگر هنرهایی در درون هر انسانی وجود دارد که باید آن را پیدا کنیم، اما در درون حیوانات چنین نیروهای خفتهای نهفته نیست؛ انسان برای ادامه حیات خود باید حرکت کند و به دنبال استخراج کردن نیروهای خفته خویش باشد.
بعضی از انسانها تمام عمر خود را فقط بر روی زندگی کردن متمرکز میشوند و در زندگی خود هیچ چیز را توسعه نمیدهند و برای افزایش دانش و دانایی خود هیچ حرکتی انجام نمیدهند، مثل حیوانات که فقط میخورند و میخوابند، یک دسته دیگر از انسانها فقط به معنویات میپردازند که دانش و دانایی خویش را بالا ببرند، اما از زندگی خود هیچ لذتی نمیبرند؛ انسان زمانی هنرمند است که هر دو را در زندگی خود به طور موازی و یکسان انجام دهد، یعنی هم به زندگی خویش بپردازد و زندگی کند، هم بتواند دانش خود را بالا برده و به معنویات خود بپردازد.
در زمین نیروهای خفته بسیار زیادی نهفته است که باید استخراج کنیم، مثلاً کاشت گندم، انواع میوهها که انسان برای استخراج آنها باید حرکت کند و با حرکت کردن، تلاش و کوشش است که استخراج میشود؛ با نشستن و در حالت سکون بودن، با ورد خواندن، نماز خواندن و یا ذکر گفتن و عبادت کردن مدام، هیچ اتفاقی نخواهد افتاد و نیروی خفته درون زمین و یا انسان بیدار نخواهد شد؛ برای بیدار کردن نیروی خفته درون زمین باید یک چیزی داده شود تا بتوان از آن گرفت، باید بذر گندم را کاشت تا از یک تخم هفتاد تخم برداشت کرد، در زندگی ما هم همینطور است، مثلاً کسی که میخواهد زبان فرانسه بیاموزد باید شب تا صبح تمرین کند تا یاد بگیرد.
انسانها به همدیگر میگویند: التماس دعا، دعا کردن بسیار خوب است، اما دعا کردن بدون حرکت، داشتن اگر تا صبح هم دعا کنی به سرانجام نمیرسد و مستجاب نمیگردد، خداوند میگوید: از تو حرکت، از من برکت و خداوند دعاها را اجابت میکند، اما به شرط و شروطی که حرکت کنیم همراه با تلاش و پشتکار، پس دعا بدون حرکت اثری ندارد.
نیروی خفته دیگر درون زمین، طلا، فیروزه و الماس است که برای پیدا کردن آن، باید زمین را شکافت و به زیر زمین رفت که درون ذغال سنگ نهفته است، باید خیلی جست و جو کرد تا به الماس رسید؛ برای پیدا کردن نیروهای خفته چه درون انسان و چه در درون زمین در این راه و مسیر خطرات زیادی نهفته و به سادگی نیست که ممکن است با شکست روبرو شد؛ برای مثال شخصی که در زمین سیب کاشته و زمان برداشت میرسد، اما شب قبل تگرگ میآید و تمام سیبها را زخمی میکند به طوری که دیگر آن سیب برای بازار مناسب نیست؛ شخصی که برای استخراج کردن الماس به معدن میرود، یک مرتبه معدن فرو میریزد و زیر آوار دفع میشود، پس برای استخراج کردن نیروهای خفته خطر در کمین است، انسانها میگویند: من که دارم سعی و تلاش خودم را میکنم پس چرا درست نمیشود؟! خدایا من که زحمت میکشم، چرا اینطوری میشود؟! باید دانست که هر چیزی یک سری قوانین خودش را دارد که باید رعایت کرد و به حرکت ادامه داد، پس برای بیدار کردن نیروهای خفته، باید حرکت به همراه تلاش و کوشش داشت و همچنین با تفکر درست به حرکت ادامه داد، برای مثال خرما را میخواهی در تبریز بکاری، اما در تبریز خرما به بار نمیآید! چرا که خرما را باید در منطقهای گرمسیر کاشت تا به عمل آید و در منطقه سردسیر چنین عملی به بار نمینشیند.
شخصی که میخواهد اعتیاد را درمان کند، باید بگردد راه و مسیر درست را پیدا کند و باید دانست که در این راه هم امکان شکست خواهد بود؛ اگر در هر مسیری با شکست روبرو شویم، مهم نیست، چرا که شکست پل پیروزی است و باید از نو دوباره حرکت کرد و با تفکر صحیح در مسیر قدم گذاشت.
در رابطه با مصرف کنندگان الکل، تریاک و دیگر مواد مخدر، انسانهایی که قرنها در تاریکی بند اعتیاد و خواستار رهایی و درمان بودند، ولی راهی برای آنها وجود نداشت، اما درمان مواد مخدر به طور قطعی و حتمی در کنگره۶۰ مهیا شد، راه باز و آن در بسته گشوده شد و مجهول بودن درمان اعتیاد معلوم و حل شد.
در این راه و مسیر اعتیاد به لطف خداوند و وجود آقای مهندس، سعی و تلاش این بزرگ مرد با تفکر درست و حرکت در این مسیر، گام برداشتند و با از خود گذشتگی و جوانمردی قفل و زنجیرههای خانوادههای اعتیاد را باز نمودند و انسانهای بی شماری را از دام اعتیاد به رهایی و درمان رساندند.
منبع: سیدی «پرده» آقای مهندس دژاکام
رابطخبری: همسفر مینا رهجوی راهنما همسفر سعیده (لژیون ویلیام)
ویرایش و ارسال: همسفر سعیده رهجوی راهنما همسفر شفیعه (لژیون چهارم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی شفا
- تعداد بازدید از این مطلب :
100