English Version
This Site Is Available In English

محبت، دوای همه‌ی دردها

محبت، دوای همه‌ی دردها

برداشت از سی دی پرده، همسفر زهرا 

درود و سپاس به دوستداران حق.
به من بگویید: چگونه نیروی خفته‌ی خود را بیدار کنم؟ مسئله این است که آیا واقعاً نیرویی در درون ما خفته هست یا نه؟ پاسخ این است: بله. در درون ما همه‌چیز نهادینه شده و ما باید آن را استخراج کنیم؛ اما در درون حیوانات چنین نیست.
ما با تفکر، حرکت و آموزش می‌توانیم این نیروهای خفته را بیدار کنیم. این نیرو در زمین نیز به خودی خود بیرون نمی‌آید؛ نه با ذکر و عبادت، نه با دعا، و نه فقط با بیل زدن. همان‌طور که بذر برای جوانه زدن به آب نیاز دارد و زمین باید چیزی بدهد، در زندگی هم همین است: وقتی چیزی می‌خواهی، باید چیزی بدهی.
برای بیدار کردن نیروی خفته، حرکت و تفکر لازم است. باید بیندیشیم و راه درست را انتخاب کنیم؛ اگر با مشکل روبه‌رو شدیم، باید به تلاش ادامه دهیم.

ای کاش بی‌پرده سخن بگوییم! از پرده برون آی که پرده پوسیده است!
پرده چیست؟ پرده‌ی اعتیاد، پرده‌ی درمان‌گری بی‌ثمر، پرده‌ی باورهای غلط، پرده‌ی اعتقادات اشتباه، خرافات، حسادت، دشمنی، کینه، غیبت، تجسس، گمان بد… همه این‌ها پرده‌های پوسیده‌اند. تا از این پرده‌ها بیرون نیایی، به نتیجه نمی‌رسی.
دشواری کار در این است که باید بدانیم تنها چیزی که بقا دارد محبت است و بس. دوای همه‌ی دردها تنها عشق و محبت است. آنچه همه‌ی هستی را به هم پیوند می‌دهد، محبت است. چیزی گواراتر از عشق و محبت نیست.

عشق، فقط عشق میان مذکر و مؤنث نیست؛ بلکه عشق به تمام هستی است. ما با همه هستیم و هستی وجود دارد، اما با همه‌ی هستی یکی نیستیم. گاهی پیدای ناپیداییم؛ از این بُعد و مکان می‌رویم ولی در بُعدی دیگر هستیم.
هر چیزی به چیزی متصل است؛ اگر جسم باشد، لمسش می‌کنیم، و اگر نباشد، درباره‌اش می‌اندیشیم. ممکن است نباشد، اما فکرش با ماست.
آنچه دو بُعد جهان و آخرت را به هم پیوند می‌دهد، همان حس درون و برون من و توست. گاهی می‌بینیم، اما با چشمی دیگر؛ چیزی که در بیان نمی‌گنجد و آنچه هست، احساسی است که پیوند را می‌طلبد.

برداشت سی دی از همسفر خانم سارا 

آیا نیروهایی در درون ما خفته است؟ بله، در درون ما همه‌چیز نهادینه شده است. هر چیزی که فکرش را کنیم. از قبیل موسیقی، ورزش و غیره در درون ما خفته است. تنها باید با آموزش و تلاش آن را استخراج کنیم. در حیوانات این‌گونه نیست.
وظیفه و کار ما این است که علاوه بر زندگی کردن، این نیروهای خفته را بیدار و استخراج کنیم. زمین هم چنین است؛ ما با حرکت، نیروهای نهفته‌اش را استخراج می‌کنیم.
از تو حرکت، از او برکت. برای بیدار کردن این نیروها، اول باید تفکر کرد و بعد حرکت. در مسیر حرکت، خطر همیشه در کمین است و باید با تلاش و کوشش ادامه داد تا به نتیجه مطلوب رسید.

باید از پشت پرده‌ای پوسیده بیرون بیاییم؛ از پشت پرده‌ی اعتیاد، پرده‌ی باورهای بی‌مورد دینی و غیردینی، پرده‌ی حسادت، کینه‌دوزی، پرده‌ی غیبت، تجسس در امور دیگران و هزاران مانع دیگر. باید از همه‌ی این‌ها عبور کنیم تا به نتیجه برسیم.

محبت، دوای همه‌ی دردهاست. پس از عبور از این موانع، تنها چیزی که بقا دارد محبت است. محبت و عشق، شیرین‌ترین و گواراترین احساسات‌اند. این محبت زمانی ارزشمند و لذت‌بخش می‌شود که با دانایی همراه باشد، نه با زور؛ باید از درون و با آگاهی بجوشد.
منظور از عشق، فقط عشق زن و مرد نیست؛ این تنها یک شاخه از عشق است. عشق به تمام هستی، عشق به استاد، حتی عشق به هم‌جنس خود؛ نه از روی گرایش جنسی بلکه به‌عنوان عشقی پاک و ارزشمند. همگی جلوه‌هایی از عشق حقیقی‌اند.
برای آنکه در زندگی و هستی به جایگاه شایسته‌ای برسیم، باید با آدم‌ها، آدم و با انسان‌ها، انسان و با احمق‌ها و نادان‌ها همان‌گونه که شایسته رفتارشان است، برخورد کنیم. باید با هر کس متناسب با خودش رفتار کرد.
تجربه اگر خوب باشد، یک‌بار کافی است و نیازی به تکرار ندارد؛ مگر در علومی که در حال رشد و به‌روزرسانی هستند، مانند علم شیمی و علوم مشابه.

منبع: سیدی پرده جناب آقای مهندس
تایپیست ها: همسفر سارا همسفر سارا رهجوی راهنما همسفر راضیه (لژیون راضیه)
ویرایش و ارسال: همسفر روشنک رهجوی راهنما همسفر آرزو(لژیون دوم)
همسفران نمایندگی دامغان

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .