هشتمین جلسه از دوره پنجم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ ویژه مسافران با نگهبانی مسافر علی،دبیری مسافر بهروز و استادی مسافر مصطفی با دستور جلسه « عدالت، آیا همه افراد در کنگره باهم برابرند؟ » چهارشنبه 22مرداد ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کارکرد.
سخنان استاد:
سلام دوستان، مصطفی هستم، یک مسافر.
ازگروه مرزبانی، ایجنت محترم و راهنمای گرامی آقا رضا دهقان که این جایگاه را به من سپردند تاخدمت کنم ، آموزش بگیرم وتجربه کنم سپاسگزارم . صحبتهای من از دو بخش تشکیل شده ؛ ابتدا تجربه شخصی خودم و بعد در مورد دستور جلسه.قبل از ورود به کنگره، هجده سال تخریب داشتم. شاید یکی دو سال اول از مصرف مواد لذت بردم، ولی بعد از آن که اجبار مصرف شروع شد، دیگر فقط عذاب بود. واقعا برایم سخت شده بود و نمیدانستم چطور خودم را از این مخمصه نجات بدهم. ترکهای زیادی داشتم، چه به روش ناگهانی و چه با قرص. فکر میکردم دارم درمان میکنم، اما قرصها فقط مرا لاغر، ضعیف و بدحال میکردند. بعد از پانزده یا بیست روز دوباره به مواد برمیگشتم. بارها به خودم میگفتم این بار کمتر مصرف میکنم یا کنترلشده مصرف میکنم، اما هیچوقت نتوانستم از این بند رها شوم. در طول آن هجده سال، بیشترین زمانی که پاک ماندم، چهل و پنج روز بود و بقیه ترکها نهایتا یک یا دو هفته دوام داشت.تا اینکه یک روز جلوی مغازه نشسته بودم. همسایه روبهروییام که خودش تازه به کنگره آمده بود تا برای درمان اقدام کند، میدانست که من مصرفکنندهام. مصرفکنندگان خیلی زود همدیگر را پیدا میکنند. گفت جایی هست که میتوانی خودت را از این وضعیت نجات بدهی، بیا با هم برویم.» گفتم بگو ببینم چطور است، چون واقعا نمیدانم از کجا باید شروع کنم.» گفت: «تو فقط یک جلسه بیا، اگر خوشت نیامد، دیگر نیا.»همان جلسه اول که رفتم، دیگر هفت ماه پشتسرهم غیبت نکردم. این را مخصوصا به عزیزانی میگویم که تازه سفرشان را شروع کردهاند: حضور مستمر، به موقع آمدن و به موقع رفتن خیلی مهم است. من هفت ماه بدون غیبت آمدم. آقای رضا دهقان، راهنمای عزیزم، چهار یا پنج ماه بعد، به من و سه نفر دیگر از هملژیونیها گفت که از نظر او ما رها شدهایم، چون دیده بود مرتب میآییم و جدی هستیم.الان حدود بیست ماه است که در کنگرهام و از زمان رهایی، در آبدارخانه خدمت میکنم و از این خدمت لذت زیادی میبرم.اما در بخش دوم، دستور جلسه: «آیا همه افراد در کنگره با هم برابر هستند؟»جناب مهندس میفرمایند: «خیر، برابر نیستند.» چون کسی که خدمت میکند و به خلق کمک میکند، با کسی که خیانت یا بیتفاوتی میکند، برابر نیست. کسی که کار ارزشی انجام میدهد، با کسی که هیچ قدمی برنمیدارد، فرق دارد.اگر یک خانواده را مثال بزنیم، اعضایی که همکاری میکنند و باری از دوش خانواده برمیدارند، با آنهایی که هیچ کاری نمیکنند و حتی مزاحمت ایجاد میکنند، برابر نیستند. در کنگره هم همین است؛ نزد خداوند، پرهیزکارترین و خدمتگزارترین افراد، جایگاه بالاتری دارند.از اینکه به صحبتهای من گوش دادید، سپاسگزارم.
.jpg)
تایپ: مسافر احمد
ویراستاری و ارسال: مسافر حسن
عکس: مرزبان خبری مسافر بهمن
مسافران نمایندگی صفادشت
- تعداد بازدید از این مطلب :
126