چهارمین جلسه از دوره چهارم لژیون سردار کنگره ۶۰، نمایندگی قائمشهر، با استادی راهنما مسافر محمد، نگهبانی مسافر احسان، دبیری مسافر بهمن و خزانهداری مسافر محمد، با دستور جلسه «عدالت: آیا همه افراد در کنگره ۶۰ با هم برابر هستند؟» یکشنبه ۱۹ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۹ آغاز به کارکرد.
.jpeg)
خلاصه سخنان استاد:
در مورد دستور جلسه "عدالت" که درباره برابری افراد در کنگره بود، دو تعریف برای من مطرح شد. وقتی تازهوارد کنگره شده بودم، این دو موضوع برایم مهم بود. بعدها متوجه شدم دومی مربوط به "خدمتکردن" است. اگر از معنای خدمت بگویم: در سفر دوم، فرد به خدمت میرود و به دیگران کمک میکند، همان مسیری که خودش طی کرده است. من فکر میکردم تعریف خدمت همین است.
یکی از این تعاریف برایم مهم بود که بعداً توضیح میدهم چطور برایم تغییر کرد و دومی هم مربوط به لژیون سردار بود. قبلاً فکر میکردم خدمت یعنی صرفاً یک سری هزینهها برای من انجام شود تا به درمان برسم.
اما عنوان دستور جلسه خودش گویاست: عدالت به این معناست که همه افراد در همه جاها با هم برابر نیستند و این عین عدالت است. مثلاً همیشه این مثال را میزنم: در ترم اول دانشگاه، مثلاً ۲۰۰ نفر در یکرشته ثبتنام میکنند؛ اما آیا بعد از چهار یا هشت سال تحصیل، همه آنها در موقعیت یکسانی قرار میگیرند؟ قطعاً نه. کسی که منظم سر کلاس حاضر شده، درسخوانده و تلاش کرده، با کسی که این کارها را نکرده، زمین تا آسمان تفاوت دارد. این موضوع در همه مراحل زندگی صدق میکند.
تعریفی که من از خدمتکردن داشتم، بعدها برایم تغییر کرد. فهمیدم خدمتکردن یعنی اینکه در سفر دوم، ضمن ادامه مسیر خودم، به دیگران هم کمک کنم؛ یعنی همزمان که آموزش میبینم، به چهار نفر دیگر هم آموزش دهم. اینطور نیست که فقط دست کسی را بگیرم و تمام. هرچه در کنگره و در آموزشهای آقای مهندس مطرح میشود، قطعاً و قطعاً به پیشرفت و رشد من محمد یا هر فرد دیگری کمک میکند.
در سفر اول، آموزش درمان و چیزهایی که از خدمت یاد میگیریم، مثل پلههای ترقی است: اول مصرفکردن را یاد میگیریم، بعد مصرفنکردن را. در هر مرحله، این فرایند برای من به این شکل بود که به من گفته شد: بیا، پایههای مالی خودت را قوی کن و شروع کن به حرکت.
چیزی که من دیدم این است که ۹۰ درصد کسانی که وارد اعتیاد میشوند، دچار آسیب مالی میشوند. بعضی مثل من به صفر میرسند، بعضی با بنیه قویتر روی پله ۶۰-۷۰ میایستند، اما باز هم وضعشان بسیار پایینتر از قبل میشود. بیشتر این افراد نیاز دارند دوباره پایههای مالی خود را بسازند. حتی کسی که نمیفهمد چه اتفاقی برایش افتاده، باید این کار را بکند. این چیزی بود که مرا به حرکت درآورد و باعث شد عضو شوم. در آن زمان، عضویت برایم بسیار مهم بود.
.jpeg)
شاید فکر کنید دارم اغراق میکنم، اما حقیقت این است که تمام سیستم زندگی برایناساس است: چیزی به تو داده میشود تا از آن نگهداری کنی. چیزی که برایت محترم است، به تو داده میشود تا برای دیگران هم باشد. این پیام سردار برای من بود: قطعاً کسی که وارد کنگره میشود، بهاندازه توانش شروع میکند. یکی از همان ابتدا پیشپرداخت میکند، یکی بعداً. هرکس بهاندازه خودش این حرکت را انجام میدهد. این نشان میدهد که من فهمیدهام اینجا چه اتفاقی برایم در حال رخدادن است و برای حفظ و بقای خودم در این سیستم تلاش میکنم؛ یعنی هم برای خودم و هم برای سیستم تلاش میکنم تا بتوانم از آن استفاده کنم.
یک جمله همیشه در ذهنم هست: هرجا میروم، قبل از هر چیز به خودم یادآوری میکنم که اندازه این صندلی پول دادهام تا اینجا بنشینم. وقتی میبخشی، از آن لذت میبری، حتی بیشتر از گرفتن.
خیلی بیشتر نمیخواهم صحبت کنم. در مورد دستور جلسه فقط میخواستم از دل صحبت کنم و حسی حرف بزنم. خیلی ممنون که با سکوتتان به صحبتهای من گوش کردید.
تنظیم و ارسال: مسافر حسین، لژیون یکم
- تعداد بازدید از این مطلب :
255