خلاصه سیدی؛ (پرده)
سیدی «پرده» یادآور این حقیقت است که انسان گنجینهای از نیروهای خفته و نهفته در درون خود دارد؛ استعدادهایی که فقط با دعا شکوفا نمیشوند، بلکه نیازمند تفکر، حرکت و تلاش مداوم هستند.
شاگرد به من میگوید: چگونه نیروی خفته خود را بیدار کنم؟ آیا اصلا نیروی در درون ما خفته است یا نیست؟!
هر چیزی که شما فکر میکنید در درون ما نهاده شده است.
مثلا؛ زبان فرانسوی یا ورزشهای رزمی یا هر هنری و ... در درون همه انسانها وجود دارد، کار ما این هست که خودمان این نیروی خفته را بیدار و استخراج کنيم، ولی در درون حیوان زبان فرانسوی وجود ندارد.
بعضیها عمرشان را میگذارند برای زندگی کردن و اینها را فراموش میکنند، هیچ وقت خودشان را در سختی قرار نمیدهند و به دانش خودشان چیزی اضافه نمیکنند، انسانهای هم هستند که تمام وقت خود را میگذارند برای معنویات و هیچ زندگی نمیکنند، این هم درست نيست باید این دو در کنار همدیگر باشند تا تعادل برقرار گردد، هنر این است که زندگی کنيم و هم به کارهای معنوی بپردازد.
استاد یادآوری میکنند که زندگی سالم نیازمند تعادل بین بٌعد مادی و معنوی است؛ نه غرق شدن در مادیات و نه افراط در معنویات و رها کردن زندگی.
قهوهخانهها و چایخانههای قدیم محل فرهنگ، رفاقت و جوانمردی بودند، اما امروز بسیاری از آنها کارکرد خود را از دست دادهاند. اگر میخواهیم نیروهای درونی خود را بیدار کنیم، باید در جمعهای سالم و الهامبخش باشیم، نه در انزوا یا در فضاي مجازي.
وقتی میخواهیم نیروی خفته خود را بیدار کنیم این را بدانیم که همیشه، افکار منفی در کمین هستند، نباید بگوییم؛ دارم تلاش میکنم پس چرا درست نمیشود.
برای بیدار کردن نیروی خفته، باید با تفکر حرکت کنیم، مثلا برای درمان اعتیاد اول باید مسیر درست را پیدا کرد، ممکن است در مسیر حرکت با شکست برخورد کنیم ولی مشکلی نیست، چون شکست پلی است برای پیروزی.
مثل زمینی که بذر دارد اما تا بذر کاشته، آبیاری و مراقبت نشود، محصولی بیثمر میمانند. حتی در مسیر کشت و برداشت هم خطرات و شکستهایی وجود دارد، اما همانطور که یک کشاورز با تگرگ یا سرمازدگی ناامید نمیشود، ما هم باید با هر شکست، دوباره بلند شویم.
از امیر تیمور پرسیدند که چگونه از سربازی به سرداری رسیدید؟
گفت من یکبار در جنگ شکست خوردم و جایی پنهان شدم، دیدم مورچهای هفتاد بار یک دانه را با خود به بالا میبرد و هر بار شکست میخورد ولی دست از تلاش بر نداشت و برای هفتاد و یکمین بار موفق شد، پس من هم نباید اگر شکست خوردم در هر زمینهی سریع جا بزنم، باید به تلاش خود ادامه دهم تا به هدف برسم.
استاد در ادامه فرمودند که: باید به گونهای رفتار کنیم که حتی انسانهای بد را هم دوست داشته باشیم، چیزی که بقا دارد فقط محبت است و این را باید دانست و درک کرد و درک این موضوع خیلی سخت میباشد چون چیزی لذتبخشتر از محبت وجود ندارد.
برداشت و پیام اصلی این سیدی برای من این است که؛
مواظب باشم انرژی، وقت و محبت خود را جایی خرج نکنم که نتیجهای، جز خستگی و ناامیدی ندارد.
همانطور که آب زلال وقتی وارد باتلاق میشود، تبدیل به گل و لجن میگردد، نیروهای من هم اگر در مسیرهای غلط مصرف شوند، هدر میرود و حتی برعکس عمل میکنند.
تهیه و تایپ: مسافر جهانشاه لژیون هفدهم
تنظیم و ارسال: مسافر حجت لژیون شانزدهم
نمایندگی خواجو
- تعداد بازدید از این مطلب :
254