English Version
This Site Is Available In English

شکست، پلی به سمت پیروزی

شکست، پلی به سمت پیروزی

مبحث مربوط  به تاریخ ۱ /۲ /۷۵ است و در مورد بیدار کردن نیروهای خفته است که آیا درون انسان نیروی خفته‌ای وجود دارد یا خیر؟ درون انسان همه چیز نهاده شده و ما باید استخراج کنیم؛ مثل نوازندگی، ورزش‌های رزمی و آموزش زبان‌های مختلف، این نیروها درانسان نهاده شده ولی درون حیوان این نیروها وجود ندارد؛ کار ما این است که این نیروها را استخراج کنیم و باید از زندگی برخوردار شویم، بعضی فقط تمام عمر را روی زندگی کردن می‌گذارند و هیچ کاری برای توسعه خود انجام نمی‌دهند، مثل حیوان که خورد و خواب دارد و برای این‌که دانایی و دانش خود را افزایش دهد، هیچ حرکتی انجام نمی‌دهد، بعضی هم فقط به معنویات می‌پردازند و زندگی نمی‌کنند و از زندگی برخوردار نیستند؛ به عقیده آقای مهندس این هم درست نیست، هنر این است که هر دو را با هم انجام دهند، هم به زندگی بپردازند، زندگی کنند، از زندگی و حیات برخوردار باشند و هم دانش خود را بالا ببرند؛ همه چیز در زمین هم است و ما با حرکت این‌ها را استخراج می‌کنیم؛ با ورد، نماز، دعا، ذکر و چله گذراندن نیروها را نمی‌توان بیدار کرد.

در زندگی وقتی یک چیزی را می‌خواهی باید یک چیزی بدهی؛ باید بذر گندم را بکاریم و بعد  ۷0 دانه را برداشت کنیم، نکاشته نمی‌شود، برداشت کرد.

دعا خوب است ولی بدون حرکت، دعا اثر ندارد وقتی به‌هم می‌رسیم می‌گوییم: «التماس دعا» اگر تا صبح دعا هم کنیم؛ تا من حرکت نکنم، هیچ اتفاقی نمی‌افتد با حرکت، خداوند برکت هم می‌دهد. خداوند دعا را پاسخ می‌دهد به شرط این‌که حرکت کنم.

چگونه  نیروهای خفته را باید بیدار کرد؟ چگونه از زمین، گندم، گیلاس و غیره را می‌توان برداشت کرد؟ با حرکت کردن در این راه، خطرات زیادی نیز نهفته است؛ ممکن است در مسیر هزاران بار با شکست روبه‌رو شوم، این نیست که بگویم من دارم سعی خودم را می‌کنم، پس چرا درست نمی‌شود؟ خدا مگر نمی‌بیند که دارم زحمت می‌کشم، چرا نگاه نمی‌کند؟ در هستی یک سری قوانین است که باید آن‌ها را رعایت کنم.

برای بیدار کردن نیروهای خفته درون، اول باید فکر کنیم، دوم باید حرکت کنیم؛ فکر کنیم که چگونه نیروهای خفته را بیدار کنیم، باید بگردیم راه را پیدا کنیم؛ تا مسیر را پیدا نکنیم، درست نمی‌شود در مسیر حرکت هم، همیشه خطر در کمین است؛ شکست مهم نیست، چون شکست پل پیروزی است، دوباره از نو باید تلاش کرد اگر شکست خوردیم، باید به تلاش خودمان ادامه دهیم.

اساتید آقای مهندس به صورت مستقیم بیان نمی‌کردند که ایشان مصرف کننده‌‌اند یا فلان ایراد را دارند ولی انسان‌ها اگر ایرادی را در دیگران می‌بیند؛ مستقیم به آن می‌گویند.

ما گم شده بودیم؛ چیز دیگری بودیم و الان چیز دیگری شده‌ایم، باید خودمان را پیدا کنیم. انسان باید در راه صراط مستقیم حرکت کند؛ از تلاش و کوشش فروگذار نباشد، قرن‌هاست که انسان‌ها می‌خواهند از دام اعتیاد و الکل رها شوند ولی راهی وجود ندارد اما کنگره این راه بسته را باز کرد. امیدواریم این کلید بسته به جاهای دیگر هم منتقل شود؛ کلید بسته، مجهول بودن درمان اعتیاد بود که در کنگره حل شده است.

شاگرد به استاد می‌گوید: در پرده صحبت می‌کنیم؛ استاد می‌گوید: از پرده برون آی که پرده پوسیده است. پرده در این‌جا چیست؟ پشت پرده پنهان شده‌ایم؛ پرده اعتیاد که پشت آن قایم شده‌ایم، اعتیاد درمان ندارد، پشت آن قایم شده‌ایم، پرده باورهای غلط که پشت آن قایم شده‌ایم، تعصبات بی مورد، پرده حسادت، کینه، دشمنی، غیبت کردن، در امور دیگران تجسس کردن، گمان بد بردن و.. این‌ها پوسیده است تا بیرون نیاییم به نتیجه نمی‌رسیم.

چیزی که بقا دارد محبت است؛ دوای همه دردها محبت است، باید این را فهمید و درک کرد، چگونه همه انسان‌ها را دوست داشته باشیم حتی انسان‌های بد را. انسان‌ها را درک کنیم و به انسان‌ها محبت کنیم؛ چون چیزی که تمام هستی را به هم وصل کرده محبت است، چیزی گواراتر و لذت‌بخش‌تر از محبت نیست، دوست داشتن یک ارزش است؛ این‌که دوست داشته باشی و تو را دوست داشته باشند، گوهری از این بالاتر پیدا نمی‌شود ولی افسوس که محبت را تبدیل به کینه، دشمنی و حسادت کرده‌ایم. محبت به ما آسایش و آرامش می‌دهد. محبت موقعی به‌وجود می‌آید که به دانایی برسیم، همین طوری نیست که از امروز بخواهیم محبت کنیم، چون خراب می‌کنیم؛ باید بدانیم برای چه محبت می‌کنیم، نباید زور بزنیم که محبت کنیم این باید به صورت اتوماتیک باشد از درون خود انسان باشد.

آقای مهندس فرمودند: جان با جسم فرق می‌کند، «خلق الانسان من التین» خلق کردیم انسان را از گل کوزه‌گری و «خلق الجان من مارج النار» خلق کردیم جان را از شعله‌های رخشنده آتش. جسم را که کنار بگذاریم آن‌چه می‌ماند، جان است. نفس انسان از خاک نیست؛ انسان صور آشکار و صور پنهان دارد، پس جان با جن و جسم فرق می‌کند.

همه هستی معجزه است؛ عجیب نیست انسان از میلیاردها ذره تشکیل شده، یک وسیله دو سال کار کند خراب می‌شود قلب که یک تکه گوشت است ۷۰ سال کار می‌کند، در بدن انسان برگ ریزان سلولی اتفاق می‌افتد؛ یعنی یک سری سلول‌ها فعالیت می‌کنند و طول عمری دارند وقتی طول عمر آن‌ها تمام شد از دور خارج می‌شوند ولی یک سری سلول‌ها طول عمرشان تمام می‌شود ولی از بین نمی‌روند که این باعث انواع سرطان و بیماری‌ها می‌شود.

از تمام هستی لحظه به لحظه فیلمبرداری می‌شود و در جایی حفظ و نگهداری می‌شود و قابل رویت است؛ کل هستی ثبت و ضبط می‌شود پس هر کاری انجام بدهیم؛ ثبت می‌شود. اگر امروز کسی را اذیت کنیم یا در اعماق زمین، ظلمی را انجام دهیم، ثبت می‌شود چه عمل نیک باشد و چه بد.

آن چیزی که دو بعد زمین و آخرت یا ابعاد را به هم ارتباط می‌دهد؛ حس برون ماست.  بدون این چشم چیزهایی که در خواب رویت می‌کنیم، مربوط به حس‌های برون است. احساس وصل را می‌طلبد، اگر حس نباشد وصلی را طلب نمی‌کند. آنچه که مادر و فرزند به هم وصل می‌شوند مربوط به حس است؛ باید احساس مثبت باشد.

برای این‌که در بعد مادی توفیق حاصل نمایید؛ باید با آدم‌ها، آدم و با انسان‌ها، انسان و با نادانان و احمق‌ها مانند خودشان رفتار کرد. برخورد تو با هر کسی باید مثل خودش باشد؛ یعنی رفتار و کردار انسان با دیگران فرق می‌کند، انسان باید طرفش را بشناسد و طبق آن رفتار کند، کسی که دنبال نقطه ضعف توست، نمی‌توانی با آن صادق باشی، مهم است که چگونه رفتار کنیم هر کس به این جهان آمده برای مسئله خاصی آمده و انجام وظیفه در انتها به ما یاری می‌دهد.

برداشت از سی‌دی:

راه بیدار کردن نیروهای خفته با تفکر و حرکت است؛ در مسیر حرکت، خطر در کمین است از شکست‌ها نباید بترسم و ناامید شوم و باید به حرکت خود ادامه دهم، از زندگی برخوردار باشم در کنار آن برای دانش، آگاهی و دانایی خود تلاش کنم. ذکر و دعا به تنهایی اثرگذار نیست، باید حرکت کنم تا به آنچه می‌خواهم برسم.

طبق اسم سی‌دی پرده‌هایی در من وجود دارد؛ پرده‌های پوسیده‌ای مثل افکار منفی، غیبت، حسادت، کینه که باید از این‌ها بیرون بیایم تا به نتیجه برسم.

چیزی که هستی را به هم متصل نگاه داشته محبت است؛ باید بفهمم و درک کنم که انسان‌ها را دوست داشته باشم حتی انسان‌های بد را. انسان‌ها را درک کنم، محبت زمانی به وجود می‌آید که به دانایی برسم و بدانم که برای چه محبت می‌کنم نه به زور باشد.

هر عملی انجام دهم چه نیک و چه بد در هستی ثبت و ضبط می‌شود. مهم است که با دیگران چگونه رفتار کنم، نمی‌توان با همه به یک شکل رفتار کرد و چگونه رفتار کردن با دیگران را بیاموزم.

منبع: سی‌دی «پرده» از آقای مهندس دژاکام

نویسنده: راهنما همسفر آسیه (لژیون اول)
رابط خبری: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر آسیه (لژیون اول)
ویرایش و ارسال: همسفر پرتو رهجوی راهنما همسفر آسیه (لژیون اول) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی عمان سامانی شهرکرد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .