سیزدهمین جلسه از دوره پنجم کارگاه های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی دکتر احمد با استادی مسافر علی ، نگهبانی مسافر روح الله و دبیری مسافر علی با دستور جلسه " عدالت ، آیا در کنگره همه افراد با هم برابرند ؟ " در روز یکشنبه نوزدهم مرداد ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد :
سلام دوستان، علی هستم، مسافر. سپاسگزار خداوند هستم که یک بار دیگه در جمع شما دوستان قرار گرفتم. در محیط امن کنگره شصت هستیم. از راهنمای خودم تشکر میکنم، از آقای مهندس تشکر میکنم. سپاسگزار آقای ایجنت، نمایندگی و گروه مرزبانی هستم. امیدوارم که تعطیلات خوبی رو گذرونده باشید و به همتون خوش گذشته باشه.
من قبل از اینکه صحبتم رو در مورد دستور جلسه شروع کنم، یه نکتهای در مورد تعطیلات بگم. اوایل که اومده بودیم کنگره، میگفتیم که خدا شکر که تعطیلات شد، یه چند وقتی دست سرمون برمیدارن، میریم اینور اونور میگردیم. بعدا متوجه شدم که تعطیلات، چه تعطیلات تابستونی و چه تعطیلات نوروز، تو کنگره شصت برای سفر اولی مثل یک به جای خود میمونه، مثل یه آلارم میمونه، مثل زنگ خطر میمونه. شخص از محیط کنگره جدا میشه برای مدتی و به خودش فکر میکنه. و اولین چیزی که تجربه من هست، اولین چیزی که تو این فکر کردن به دست میآرم، اینهکه کنگره شصت چه جایگاهی تو زندگی من داره؟ کنگره شصت چقدر تو زندگی من تاثیر داره؟ آیا این کلاسهای کارگاههای آموزشی که میرم، آیا این لژیونهایی که شرکت میکنم، اینا چقدر تاثیر تو زندگی من دارن؟
ما اینا رو زمانی اصلا انسان اینجوریه، زمانی قدر چیزی رو میفهمه که اون چیز رو از دست بده یا از اون چیز فاصله بگیره. ما توی این مدت میفهمیم که صاحب چه چیزی بودیم و الان نیستیم یا ازش فاصله گرفتیم. این جایگاه کنگره شصت رو توی تعطیلات مشخصه میکنه. اینکه بعضی بچهها حالا پیام میدن، تماس میگیرن که آقا ما خیلی حالمون خرابه، اینم نوع افراطیشه، اینم عدم تعادلشه. شما باید اونقدری از کنگره شصت برداشت کنید که زندگیتون به تعادل برسید. غیر از این، دیگه معنای خودش رو از دست میده.
دستور جلسه امروز، عدالت. آیا همه افراد در کنگره با هم برابر هستند؟ علامت سوال. این قسمت دوم دستور جلسه پرسشیه، میپرسه، میگه آیا همه افراد تو کنگره با هم برابر هستند؟ ما یه تعریف اول از عدالت داشته باشیم، یه چیزی، یه برداشتی از عدالت داشته باشیم. چون تعریف کامل نمیشه بکنی. عدالت به نظر من... من یک زمانی در تاریکی بودم و جهانبینیم سقوط کرده بود. اصلا نظریه و تئوریم این بود که هیچ عدالتی وجود نداره. اساس کارم این بود که خداوندم عدالت رو رعایت نکرده. فکر میکردم اگر یه نفر نداره، وظیفه خداونده که به این پول بده. فکر میکردم اگه یه نفر زشته، وظیفه هستی هست که این رو خوشگلش کنه. فکر میکردم یه نفر بداخلاقه، این دور از عدالته، چرا این خوش اخلاق نمیشه؟ و همه اینا رو وابسته به عدالت میدونستم. فکر میکردم عدالت یعنی اینی که هرکی هرچی نداره، بیاریم بهش بدیم. یکی پول نداره، یکی اخلاق نداره، یکی قیافه نداره. فکر میکردم عدالت اینه که همه کسریهای افراد رو بیان و جبران کنن. اما با ورود تو کنگره شصت، نظر من در مورد عدالت عوض شد. این نگرش و جهانبینی که تو کنگره برای من اتفاق افتاد، این شکلی شد که هر کس هر چی داره، تو هر جایگاهی که هست، تو هر مرتبهای که هست، با هر قیافهای که هست، این عین عدالته. یعنی هر چی هست، دستپخت خودشه. اگر من امروز بیپولم، این نتیجه عملکرد ضعیف مالیمه. اگر من امروز بیسوادم، این نتیجه اینه که تلاش نکردم برا سواد دار شدن. اگر من امروز هزاران مشکل دیگه دارم، برای رفع اون مشکلات تلاش نکردم. چه دلیلی داره بیام بگم که خدایا چرا من بیپولم؟ اینم عدالته؟ تو داری از اون خزائن غیبیت، از اون سکههایی که در اختیار داری، یه گلی صبح زود بنداز سر راه من؟ این این تصور افیونیه. هرکس این تصور رو داره که کمبودهاش رو خدا یک مرتبه براش جبران کنه، دیگران بیان تمام نواقص زندگی این شخص رو برطرف کنن، این یعنی ما عدالت خداوند رو قبول نداریم.
اما اون چیزی که واقع هست، این عدالت جاریه. چجوری جاریه؟ من تو همون کره زمین خاکی زندگی میکنم که شما زندگی میکنید. شما تو همون زمینی زندگی میکنید که من زندگی. با هم برابریم. از همون هوایی نفس میکشید که بقیه میکشن. چشم و گوش و دست و دهن و همه چی دارید که بقیه هم دارن. اگر بخوایم این شکلی با جهانبینی کنگره نگاه کنیم، عدالت برقراره.
اما بخش دوم دستور جلسه، بخش دوم صورت جلسه میگه: آیا همه افراد در کنگره برابرن با همدیگه؟ من یه مثالی میزنم. توی یه مزرعهای در نظر بگیرید. شما چند تا دونه کاشتید، فرض کنید مثلا مزرعه آفتابگردونه. همه این گونههایی که زیر خاک قرار دادید و به یه میزان آب میدین و همشون به یه میزان کود میدین. نور خورشید وقتی که به اینا میتابه، به یه میزان میتابه. چرا یه سری هاشون کوتاه میشن، یه سری هاشون بلندتر میشن؟ چرا گل یه سری هاشون بزرگتر میشه، گل یه سری هاشون کوچیکتر میشه؟ دلیلش چیه؟ اون گیاهی که ضعیفه؟ یا برعکس، فرقی نمیکنه. اون گیاهی که قویتره، به اندازهای از این امکانات استفاده کرده که تلاشش بوده.
توی کنگره هم همینه. توی کنگره ما میآییم برای آموزش دادن، آموزش دیدن، برای دریافت آگاهی میاییم، برای درمان اعتیادمون. اون چیزی که همش وجه مشترک همه ما هست، دیگه، میاییم برای درمان اعتیادمون. به همه ما اون برنامهای داده میشه که به بقیه داده میشه. همه ما سر یک لژیون، سر یک کارگاه آموزشی میشینیم. یه استاد برامون صحبت میکنه. روزهای چهارشنبه آقای مهندس برا کل کنگره شصت یه سیدی میده. چرا یه سری افراد رشد میکنن؟ چرا یه سری افراد رشد نمیکنن؟ اون افراد دیگه تو کنگره رشد میکنن، کسایی هستن که از این امکانات بهره کافی رو میبرن، کسایی هستن که از این امکانات دریافت لازم رو دارن. اما اونایی که رشد نمیکنن... دیدید با یه سریا صحبت میکنید، میگه حالم خیلی خوبه، وضعم خوبه، مرتب، اوضاعش تعادل داره، شادابه. با یه سریها هم تو کنگره صحبت میکنیم، میبینیم نه، میزون نیست، حالش قشنگ نیست. چرا؟ اون شخصی که بدحاله، مطمئن باشه که توی مسیر آموزشش، توی مسیر سفر اولش، یه جای کارش میلنگه.
من خودم زمانی که سفر اولی بودم، هی سعی میکردم اون اوایل سر راهنمام رو کلاه بذارم. دکتر یادش بخیر، دفترای سیدی رو نگاه میکرد، میگفت آقا بیست و پنج صفحه باید بنویسی، فرض مثال. مال من بیست صفحه بود، امضا میکرد. شاید چیزی هم بهم نمیگفت. اما حال من نسبت به اون کسی که بیست و پنج صفحه نوشته بود، به اندازه پنج صفحه خراب بود. من مثلا داروی OT رو یه جاهایی حماقت میکردم، خودم میشدم استاد خودم. به اندازه همون قدر، یه دهم تا یه سیسی، به اندازه همون قدری که حماقت میکردم، از کنگره عقب میموندم، حال خرابی داشتم.
پس اینکه دستور جلسه از ما میپرسه که آیا همه افراد در کنگره برابرند؟ برابر نیستن. هر کس به اندازه تلاش خودش تو کنگره گیرش میآد. توی کلامالله هم داریم، میگه انسان چیزی نیست جز سعی و کوشش خودش. یعنی هر چقدر سعی کردی، هرچقدر تلاش کردی که به درمان برسی، همونقدر حالت خوبه. اگر هیچ تلاشی نکردی... الان من نگاه میکردم لژیون ما، مال خودم و مثال میزنم، لژیون ما لژیون پنج. سیزده تا رهجو سفر اولی داره. از این سیزده تا رهجو سفر اولی، سیزده تاشون باید ساعت چهار و نیم اونجا حضور پیدا کنن. سه تاشون اومدن، ده تای دیگه حال خرابن. یعنی اگر گدایی کنن آخر وقت امروز، اگر به من بگن آقای استاد من حالم خرابه، من هیچ بعید نمیدونم ازش. چون نبوده، استفاده کنه. نور خورشید بهش نخورده، آب بش نخورده، کود بهش نرسیده. حالش خرابه، زرده، برگاش شله، گلم نمیکنه. آخر پاییزم میکنن، میندازنش جلو گاو بخوره علوفهای میشه، بدرد نخور میشه.
این شکلیه. این مثال میزدم که بگیریم، ما داستان رو درک کنیم که کنگره چه شکلی هست. کنگره مثل یه خورشید میمونه که به همه ما میتابه. ما چقدر از این خورشید استفاده میکنیم؟ اونقدر که استفاده میکنیم، حالمون خوبه. پس جواب این سوال که میگه آیا همه افراد در کنگره برابر هستند؟ برابرن. اما حال خوشی به همه افراد نمیرسه. خب، هرکی سعی کنه، هر کی روش رو انجام بده، متد رو انجام بده، به اون دسترسی پیدا میکنه، به اون حال خوب دسترسی پیدا میکنه.
یه نکتهای خارج از همه موضوعات بگم. توی تعطیلات کنگره شصت، کسایی که میرن مسافرت که بالاخره میرن، خودشون رو ریکاوری میکنن و لذت میبرن. اون کسایی که نمیتونن برن مسافرت، درگیر کارشونن، درگیر مسائل زندگیشون هستن، بهترین راه برای اینه که مدیتیشن کنن، بهترین راه برای اینکه یه بازیافتی به خودشون بزنن، این سیدی نوشتن است. این سیدی نوشتن است. ما منابع آموزشی کنگره شصت: وادی، سیدی، استاد، جهانبینی استاد حسین دژاکام. اینا منابع آموزشی کنگره هستن. ما هر کدوم از اینا رو کم بذاریم، انگار برای خودمون کم گذاشتیم. متشکرم که به حرفهای من گوش کردید.
تایپ:مسافر شاهرخ (لژیون پنجم)
تنظیم و ارسال:مسافر روح الله (کاربر سایت).png)
نمایندگی مسافران دکتر احمد اراک
- تعداد بازدید از این مطلب :
135