جلسه هشتم از دوره پنجم جلسات لژیون سردار همسفران کنگره۶۰ نمایندگی خواجو با استادی راهنما همسفر زهرا، نگهبانی پهلوان همسفر زهره و دبیری همسفر فاطمه با دستور جلسه «عدالت، آیا در کنگره همه با هم برابرند؟» دوشنبه ۲۰ مرداد ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۳:۱۵ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
بسیار خوشحال هستم که در این جایگاه قرار دارم. امیدوارم بتوانم وظیفهام را به خوبی انجام دهم.
از همسفر زهره نگهبان لژیون سردار بسیار متشکرم، به همسفر فاطمه تبریک میگویم و خدمت همسفر فرشته و عاطفه خدا قوت عرض میکنم.
«عدالت، آیا در کنگره برای همه افراد برابرند؟»
ما در کنگره به مفاهیم واقعیتر و درستیتری از کلمات و نقاط رسیدیم که یکی از آنها عدالت است. من قبل از این که وارد کنگره شوم، فکر میکردم که عدالت به معنای مساوات و وحدت است و بیشتر مواقع میگفتم بیعدالتی رخ میدهد؛ چراکه معنایش را عبارت برابری میدانستم.
ریشه کلمه عدالت، تعادل است؛ یعنی هر چیزی سر جای خودش قرار داشته باشد و قطعاً برای قرار گرفتن هر چیزی در جای خودش، نیازمند امکانات و امتیازهایی هستیم.
عدالت کلمه بسیار بزرگی است؛ ولی برای به اجرا در آوردنش حتماً یک پیشنیازهایی را لازم دارد.
در کنگره یکی از مثلثها، شناخت (معرفت)، عمل سالم و عدالت است.
عدالت در رأس این مثلث قرار دارد؛ یعنی این که عدالت همچون آب، غذا، هوا و حتی محبت است که انسان به آن نیاز دارد. همچنین نیازمند معرفت است؛ باید شناخته شود، در موردش آگاهی پیدا بشود تا بتواند، اجرا و به عمل سالم تبدیل گردد و شخص در آن جایگاهی که باید باشد، قرار بگیرد.
عدالت در پرتو قوانین و نظم است و هر کشوری برای خودش یکسری اصل و قانون اساسی دارد. یکی از اصلهای قانون، عدالت است. عدالت هم درونی و هم بیرونی است؛ یعنی یک فرد نسبت به تلاش و کوشش خودش به جایی میرسد که باید در مسیر زندگی به آنجا برسد یا در کنگره، مسیر، مسیر درمان است.
عدالت بیرونی این است که فرد در پرتو معرفت، به موقعیتی میرسد که در روابط اجتماعی با دیگران با انصاف و با احترام برخورد کند و به عدالت اجتماعی کمک کند که اجرا شود. نکته بسیار مهم این است که برای برقراری عدالت، شناخت و آگاهی و در پرتو آن، عمل سالم باشد؛ چراکه بیشتر اوقات فکر میکنیم، عمل سالم را انجام دادهایم؛ اما شاید عمل نیک باشد ولی عمل سالمی نیست؛ چون به آن حد و اندازه از آگاهی نرسیدیم یا اگر هم رسیدیم، نمیتوانیم اجرایش کنیم.
برای این که فرد تشخیص بدهد چه کارهایی را انجام بدهد و چه کارهایی را انجام ندهد، نیازمند دانایی است. اضلاع مثلث دانایی: تفکر، آموزش و تجربه است. فرد با آموزش، بسیاری از تجربیات را حس میکند که برای آموزش گرفتن؛ باید از صفتهای بسیاری بگذرد، منیت، قضاوت، غرور خود را زیر پا بگذارد تا بتواند احساسات را تجربه کند؛ باید فرمانبردار باشد و صبر کند، این پروسه نیازمند زمان است.
برای فرمانبردار بودن، باید علم کسب کند تا بتواند، معرفت داشته باشد، شناخت پیدا کند و با دانایی، ماهیت خواستهها را تشخیص بدهد و به جایگاه خودش دست پیدا کند.
آیا در کنگره همه افراد با هم برابرند؟
آیا جایگاه ایجنت، راهنما، مرزبان با هم برابر است، نگهبان با دبیر با هم برابرند، آیا یک سفر اولی با سفر دومی برابر است؟
در برخورد اول در کنگره آری! همه از امکانات و جلسات بهطور مساوی برخوردار میشوند. همینطور افراد یک لژیون از آموزش یکسان استفاده میکنند؛ ولی چیزی نمیگذرد که با دریافتها، فرمانبرداری و صبر میتواند، جایگاه و موقعیت خودش به عدالت برساند؛ چراکه ما از بیعدالتی بسیار ناراحت میشویم و همه جا میگوییم: چرا؟
یکی از صفات مهم خداوند، عادل بودن او است. بعضی وقتها که ناشکری میکردم، این صفت برای من پایین و بالا میشد و میدانستم که خداوند عادل است؛ پس حتماً کاری کردم که سبب بنای آن شدم.
وقتی دانایی رخ میدهد، در پرتوی آن به تکامل میرسیم و در پرتوی تکامل به حل بیشتر مسائل دست مییابیم.
زمانی که مسائل را حل کنیم، شکوه، غیبت، قضاوت و ... نمیکنیم. بسیاری از مسائل به خودمان مربوط میشود و میتوانیم مسائل را حل نماییم.
در کنگره همه افراد تلاش میکنند و بسته به تلاششان، جایگاه به دست میآورند و به حال خوش میرسند. چرا؟ چون در پرتوی آموزش، چیزهایی را میبینند و حس میکنند که اصلاً فکرش را نمیکردند. اینجا یادی میکنم از راهنمایم همسفر زهرا که در ابتدای ورود به من گفتند: حس خودت را بد نکن، فرمانبردار باش، بقیه چیزها اتفاق میافتد.
فکر میکنم به حرف ایشان کم و بیش گوش کردم. در پرتوی آن توانستم غر نزنم، شکوه نکنم و آرام باشم و کمکم امنیت و آن چیزهایی که باید حس میکردم را حس کردم.
دانایی باعث میشود، انسان به تعادل برسد. اصلاً تعادل به چه دردی میخورد؟
تعادل؛ یعنی میزان بودن ما در خودمان، خانواده، اجتماع، سیستم، هستی و در هر جای عالم که هستیم. زمانی که تعادل داشته باشیم، بزرگترین مسائل نیز ما را به هم نمیریزند و ما سر جای خودمان هستیم.
آیا عدالتی در لژیون سردار برقرار میشود، آیا من فکر میکنم یک روزی، یک جایی، یک فرد از خودش و خواستهاش، از خواسته معقولش برای آموزش من، برای بیرون آمدن من از نادانی، برای فهم من، برای شناخت و معرفت من گذشت نموده و هزینه کرده است که من الان روی این صندلی بنشینم؟
آیا این عدالت است که من هر چه در توان دارم، برای این سیستم و لژیون سردار خرج کنم؟
باید کاری بکنم که انشاءالله من نیز بتوانم، راه و مسیر را برای آنهایی که به این شناخت و معرفت نیاز دارند، هموار کنم.
این خود ما هستیم که میتوانیم، عدالت را اولاً برای خودمان و بعد در جامعه برقرار کنیم تا حال همگی خوب باشد.
آقای مهندس بیان میکنند: «همه ما حالمان بد است؛ چون شناخت نداریم و از جهل و ناآگاهی خودمان است»؛ ولی وقتی که امکانات برای همه فراهم شود، همانطور که برای ما و خانواده ما فراهم شد. الان همه حالمان خوب است، حتی با وجود جنگ که همه در بیرون میترسیدند، دلهره داشتند، بچههای کنگره بسیار آرام هستند؛ چون صندوقچه شناخت و معرفت آنها پر است و میدانند، کارهایی که میکنند، حتماً یک روز جوابش را میگیرند و این که ما بتوانیم، نیاز آنهایی که از این آموزش محروم هستند را برآورده کنیم.
در سوره ذاریات (آیه ۱۹) برای جامعه اسلام، عبادت را در کنار برآورده کردن خواستههای مظلومین بیان میکند؛ یعنی عبادت را در کنار خدمت به مردمان بیان میکند.
مسئله بسیار مهم این است که عدالت با عادل بودن برقرار نمیشود؛ بلکه با گذشت کردن، برقرار میگردد. این گذشت در وجود ما همسفران نهادینه شده است و با همین بخشش است که مسافران به رهایی میرسند. برای برقرار کردن عدالت باید بتوانیم از بسیاری از خواستههایمان به خاطر خودمان، خانواده، جامعه، کشور و هستی چشمپوشی کنیم.
انشاالله بتوانیم این وظیفه را به خوبی انجام دهیم.
تحویل جایگاه دبیری


تایپ: همسفر صدیقه رهجوی راهنما همسفر عطیه(لژیون پنجم)
عکس: همسفر مهری رهجوی راهنما همسفر صدیقه (لژیون هفتم)
ویرایش و ارسال: همسفر منصوره رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون هشتم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی خواجو
- تعداد بازدید از این مطلب :
223