English Version
This Site Is Available In English

عدالت یکی از صفات بزرگ خداوند است

عدالت یکی از صفات بزرگ خداوند است

سومین جلسه از دوره دوم جلسات لژیون سردار همسفران کنگره ۶۰ نمایندگی صفادشت، با استادی راهنما همسفر شهناز،  نگهبانی راهنمای تازه واردین همسفر فاطمه و دبیری راهنما همسفر حدیث با دستور‌ جلسه «عدالت، آیا همه افراد در کنگره با هم برابرند و ارتباط آن با لژیون سردار» در روز سه‌شنبه ۲۱ مرداد ماه ساعت ۱۳:۴۵ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد: 

پیش از هر چیز از خدای بزرگ سپاسگزارم که این فرصت را به من داد تا خدمت کنم. از نگهبان لژیون سردار که این فرصت را در اختیار من قرار داد سپاسگزارم. از آقای مهندس که با آموزش‌های ناب خود من را با انسانیت آشنا کرد و قوانین درست زندگی کردن را به من آموزش داد بسیار متشکرم. دستور جلسه‌ی امروز عدالت، آیا در کنگره‌۶۰ همه افراد با هم برابرند می‌باشد. این دستور جلسه به دو قسمت تقسیم می‌شود؛ اگر ما بخواهیم به معنی لغوی عدالت نگاه کنیم؛ یعنی دادگری، به داد رسیدن و از ریشه‌ی عدل می‌آید و مترادف با کلمات تعادل و عادل می‌آید. عدالت یکی از صفات بزرگ خداوند است. قبل از آموزش‌های کنگره؛ معنی عدالت را با مساوات کاملاً اشتباه می‌گرفتم و فکر می‌کردم عدالت؛ یعنی برابری یا مساوی بودن ولی کمی هم می‌دانستم که واقعاً کسی که تلاش می‌کند با کسی که تلاش نمی‌کند، هیچ وقت در یک جایگاه قرار نمی‌گیرد؛ اگر از جهت انسانیت نگاه کنیم.

آقای مهندس هم می‌فرمایند: ما انسان‌ها هیچ تفاوتی نسبت به هم‌دیگر نداریم. همه‌ انسانیم و در مرحله‌ی انسانیت  ممکن است از نظر شکل ظاهری متفاوت باشیم؛ ولی در اصل خلقت، هیچ تفاوتی با هم نداریم و این تفاوت از کجا به وجود می‌‌آید؟ خداوند در کلام‌الله می‌فرمایند: مقرب‌ترین بندگان من کسانی هستند که پرهیزکارترند. انسانی که در مسیر ارزش‌ها باشد و از ضد ارزش‌ها دور باشد، پرهیزکار است. تمام ادیان آسمانی  یک حرف را می‌زنند که ای انسان، انسان باش و ضرر یا آسیبی از تو به کسی نرسد. اگر من می‌خواهم جهان بیرون را درست کنم؛ اولین نکته، جهان درون خودم است. وقتی من خودم از درون دچار تخریب شده‌ام چگونه می‌توانم جهان بیرونم را آباد کنم؟ این یک چیز غیر قابل قبول هست و هیچ زمان اتفاق نمی‌افتد و اگر برایم قبل از ورود به کنگره مسائل و مشکلاتی پیش می‌آمد الان به این نتیجه رسید‌ه‌ام و در جزوه‌ی جهان‌بینی هم داریم که هر چیز دو تا صور دارد، صور پنهان و صور آشکار؛ اگر من از درون تعادل نداشته باشم مطمئناً در جهان بیرون و جهان ظاهری هم این تعادل را ندارم.

وقتی که از درون خودم متعادل باشم، می‌دانم که چه عملی انجام دهم که حال دلم خوب شود؛ زیرا واقعاً حال خوب من ارتباط مستقیم با جهان بیرون من دارد. خیلی وقت‌ها پیش می‌آید که خیلی خوش هستیم؛ ولی احساس دلتنگی عجیبی به ما دست می‌دهد. زمانی که انسان خودش را بشناسد و بداند که نباید قضاوت، تجسس و غیبت کند و اگر خدمتی از دست او بر می‌آید برای کمک به دیگران انجام بدهد؛ ولی اگر کاری از دستش بر نمی‌آید حداقل نمک روی زخم دیگران نباشد، کار درست را انجام دهد نه کار به ظاهر درست، آن وقت است که انسان از درون به تعادل می‌رسد و عدالت واقعی ‌در درون انسان پابرجا می‌‌شود. هر کدام به اندازه‌ی ظرفیت وجودی خود بایستی سختی را تجربه کنیم. انسان رنج و درد را تجربه می‌کند تا به پختگی لازم برسد. باز هم تأکید می‌کنم که هر کسی به اندازه‌ی ظرفیت و توان خود این مسیر را طی می‌کند؛ زیرا خداوند می‌فرماید: به هیچ انسانی ظلم نمی‌کند. این که من فکر کنم خداوند با دادن این سختی به من ظلم کرده، اصلاً درست نیست.

قبل از ورود به کنگره شاید از نظر خودم و دیگران، من کمی موجه بودم و کارهای خوبی هم انجام می‌دادم؛ حتی گاهی کمک می‌کردم؛ اما همیشه ته‌ دلم این سئوال بود که خدایا چرا این اتفاق‌ها در زندگی من می‌افتد؟ از آنجایی که نمی‌خواهم بگویم خیلی الهی یا خاص بودم؛ اما واقعاً می‌دانستم که خداوند به بنده‌اش ظلم نمی‌کند. می‌دانستم که اکنون در این جایگاه سخت قرار دارم و حتماً این جایگاه برای من لازم بوده است. این دوره‌ی تاریکی من، شاید ۲۲ یا ۲۳ سال طول کشید تا با ورود به کنگره آموزش بگیرم و متوجه شدم که ایراد و مشکل کار کجاست و اصلاً چرا این مسائل برای من پیش می‌آمد. این که آیا در کنگره۶۰ با هم برابر هستیم؟ کسانی که خدمت می‌کنند با کسانی که خدمت نمی‌کنند هیچ وقت یکی نیستند. همسفری که مرتب می‌آید، گوش به فرمان است، حرف‌های راهنمایش را در گوش می‌دهد و زمانی که وارد کنگره می‌شود، لیسانس و فوق لیسانس و دکترایش را بیرون در می‌گذارد و گوش به فرمان است. با کسی که منیت را با خود وارد کنگره می‌کند، خیلی فرق می‌کند و زمان می‌برد.

شاید یک سفر اولی بعد از دو ماه به پختگی میانه برسد، اما شاید فردی یک سال یا دو سال بیاید؛ ولی هنوز به آن پختگی نرسیده باشد. این بر اساس آموزش و دریافت‌هایی است که ما داریم و اما ارتباط این دستور جلسه با لژیون سردار: ما پیامی از آقای مهندس داریم که همیشه می‌فرمایند: "دیگران کاشتند و ما خوردیم." حالا وظیفه من چیست؟ آیا فقط به عنوان یک مصرف‌کننده می‌توانم باشم یا اینکه نه، من واقعاً بهای این حال خوشم را باید پرداخت کنم؟ هر سیستمی برای این‌که پابرجا باشد، مهم‌ترین مسئله، مسئله مالی است؛ البته علم کنگره و افراد متخصص هم جای خودشان را دارند، ولی هر چیزی نیاز به پول دارد. همین جایی که کنگره برای ما تامین کرده برای درمان و آموزش در واقع استیجاری است؛ اگر من بتوانم این را در خودم حل کنم که واقعاً با همین "قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود"، می‌شود به کنگره کمک کنیم، ان‌شاء‌‌الله کنگره تا ابد پابرجا خواهد بود. همان‌طور که من آمدم و استفاده کردم و به حال خوش رسیدم، دیگران هم بیایند و از این سفره‌ی پر نعمت استفاده کنند و بهره‌مند باشند.

تایپست و ویراستار: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر ژیلا (عضو لژیون سردار) نگهبان سایت
عکاس: همسفر فریبا رهجوی راهنما همسفر ژیلا (عضو لژیون سردار)
ارسال: همسفر الهام رهجوی راهنما همسفر ژیلا ( عضو لژیون سردار) دبیر اول سایت
همسفران نمایندگی صفادشت

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .