English Version
This Site Is Available In English

شکست‌ها بخشی از مسیر موفقیت‌اند، نباید از آ‌ن‌ها ترسید.

شکست‌ها بخشی از مسیر موفقیت‌اند، نباید از آ‌ن‌ها ترسید.

همسفر مریم

استاد با کلامی سرشار از محبت و احترامی بی‌پایان به شاگرد گفت: "درود و سپاس بر دل‌های پاک و دوست‌داران حقیقت. تمامی سخنان تو را شنیدم، و من نیز نه تنها به یاد تو، بلکه در انتظار حضورت بودم."
شاگرد در پاسخ گفت: "ای عزیز، آیا می‌فرمایید که باید نیروی خفته درون خود را بیدار کنم؟ اما چگونه؟"

استاد با لبخندی که در عمق آن هزاران حکمت نهفته بود، به یاد آن قهوه‌خانه‌ها و چای‌خانه‌های قدیم افتاد، جایی که در آن‌جا روح جوانمردی، عزت نفس و نیروی درونی در میان گفت‌گوها می‌جوشید. در آن محیط، از دیزی و چای، تخم‌شربتی و گلاب سخن می‌رفت و به واقع، خوردنی‌ها و آشامیدنی‌ها تنها بهانه‌ای برای پرورش روح و جان بودند؛ اما این مکان‌ها به مرور زمان تغییر کردند، و آنانی که راه حق را جستجو می‌کردند از این فضا دور شدند، تا جایی که این مراکز به تدریج به دایره‌ای برای افیون و فریب تبدیل گشتند.

استاد ادامه داد: "مسئله این است که آیا نیرویی در درون ما خفته است یا نه؟ در حقیقت، تمامی توانایی‌ها، استعدادها و هنرهای انسانی در درون هر یک از ما نهفته است. این نیروها همانند گنج‌های پنهانی هستند که باید از دل خاک بیرون کشید."

"همه چیز در درون ماست. همان‌طور که یک فرد اسپانیولی، روزی قادر به صحبت به زبان اسپانیولی می‌شود، و یا یک نوازنده پیانو پس از تمرین‌های مداوم قادر به نواختن ساز خود می‌شود، این نیروهای خفته در درون ما نیز، با تلاش و جهد بیدار می‌شوند. تنها کافی است که به درون خود برویم و آن‌ها را استخراج کنیم."

استاد با اشاره به دنیای طبیعت، افزود: "زمین مملو از نیروهای خفته است. مانند گلابی‌ها، انگورها، طلا، الماس و فیروزه‌هایی که در دل خاک پنهان شده‌اند. نیروی انسان نیز همانند این گنج‌ها در درون او نهفته است. ما باید با حرکت، تلاش و عمل، این نیروها را بیدار کنیم. همان‌طور که کشاورز با دستان خود در زمین می‌کارد و درختی می‌رویاند، ما نیز باید با پشت‌کار و صبر، استعدادهای خود را به ثمر برسانیم."

"اما باید بدانیم که در مسیر این بیداری، خطرات بسیاری نیز وجود دارد. در زندگی، همان‌طور که کشاورز با تگرگ و سرما و دیگر مشکلات روبه‌رو می‌شود، ما نیز با مشکلات و شکست‌ها مواجه خواهیم شد؛ اما هر شکست، فرصتی برای یادگیری است و تنها کسانی که از شکست‌ها درس می‌گیرند، قادر به دست‌یابی به پیروزی هستند."

استاد در پایان به حکایت قدیمی اشاره کرد که در آن، امیر تیمور از درس گرفتن از مورچه‌ای سخن گفته‌ است و توضیح داده بود که چگونه حتی پس از هفتاد بار شکست، باز هم تلاش کرده و به هدف خود رسیده. "شکست‌ها بخشی از مسیر موفقیت‌اند. نباید از آن‌ها ترسید. بلکه باید آن‌ها را به عنوان پلی برای رسیدن به پیروزی‌ها در نظر گرفت."

همسفر مریم

نیروی خفته را چگونه می‌توان بیدار کرد؟ آیا نیرویی در درون ما خفته است یا نیست؟ در درون ما همه چیز نهاده شده است و ما باید آن را استخراج کنیم. مثل زبان اسپانیایی، فرانسوی و غیره که باید آن را بیدار کنیم؛ اما در درون حیوانات این نیرو نیست. مثل حیوانی که می‌خورد و می‌خوابد و در افزایش دانایی خود هیچ حرکتی انجام نمی‌دهد.
و کسی هم که تمام فکرش را روی معنویات و دانش می‌گذارد و به زندگی نمی‌پردازد. هنر این است که انسان هر دو را داشته باشد، هم به زندگی بپردازد و هم از حیات برخوردار شود و هم کارهای معنوی را انجام دهد و دانش خود را افزایش دهد.
نیروی خفته در زمین هم وجود دارد و ما باید آن را استخراج کنیم. با نماز خواندن و ذکر گفتن این دانه‌ها رشد نمی‌کنند و نیروی خفته‌شان بیدار نمی‌شود. نیروی خفته بیل و بذر پاشی می‌خواهد. برای بیدار کردن نیروی خفته باید به زمین یک چیزی داده شود.
در زندگی هم همین‌طور است، وقتی چیزی را می‌خواهی؛ باید یک چیزی بدهی و حرکت کنی. دعا خوب است؛ ولی بدون حرکت فایده‌ای ندارد. از تو حرکت از خدا برکت. نیروی خفته در درون انسان مثل الماس است که در زمین است و بایستی آن را شکافت و بگردی تا الماس را پیدا کنی و ممکن است با هزاران شکست، در بیدار کردن نیروی خفته مواجه شویم.
در هنگام حرکت خطر همیشه در کمین است و ممکن است با شکست مواجه شویم و این مهم نیست، چون شکست پل پیروزی است.
خیلی از ما انسان‌ها خودمان را گم کرده‌ایم، مثل جراحی که تبدیل به یک فرد شیره‌ای شده و یا استاد دانشگاهی که تبدیل به یک مصرف کننده شده، ما باید خود را بیابیم؛ باید در راه عشق به خداوند جان دهیم در صراط مستقیم حرکت کنیم و در این راه از تلاش و کوشش فروگذار نباشیم.

آنچه بر شما گذشته کلید بسته‌ای بوده که دیر باز شده است یعنی در اثر مصرف مواد، کلید بسته‌ای بوده که دیر باز شده و راه درمانی وجود نداشته است. انسان‌هایی که قرن‌ها می‌خواستند آزاد شوند؛ ولی راه درمان را پیدا نکردند؛ اما کلید باز شد و مجهول بودن درمان اعتیاد کاملاً حل شد. پرده برای ما همان پرده اعتیاد است، پرده باورهای غلط است، پرده حسادت و دشمنی است. این‌ها همه پرده است که پوسیدند؛ باید از پشت آن بیرون بیاییم و از همه این‌ها بگذریم.

چیزی که بقا دارد محبت است و دوای همه دردها محبت و عشق است. این را باید درک کرد. چگونه می‌توان همه انسان‌ها و حتی آدم‌های بد را دوست داشت. موقعی محبت وجود دارد که شما به دانایی برسید؛ باید بدانید برای چه محبت می‌کنید. یعنی نباید به زور محبت کنید، باید از درون عشق ورزیده شود.
همه هستی عجیب است. همه هستی معجزه است از انسان گرفته تا جهان‌های دیگر از تک‌تک سلول‌های بدن انسان گرفته تا جهان‌های دیگر که همه معجزه است.

هرگاه بخواهیم یک چیزی را بیان کنیم؛ باید به چیزی آن را  متصل کنیم. بعد جسمانی باشد که لمس کنیم و اگر نباشد به آن فکر نمی‌کنیم. هر کاری که ما انجام می‌دهیم در هستی وجود دارد و موجود است. هر کاری که ما انجام می‌دهیم ثبت می‌شود، چه نیک و چه بد. آن چیزی که ابعاد را به هم ارتباط می‌دهد، برون ما و حس‌های برون ماست و همه انسان‌ها آن را دارند و باید آن را فعال کنند. آن احساس است که وصل را می‌طلبد اگر احساس نباشد وصل را نمی طلبد. 

شما وقتی می‌خواهید به دوست وصل باشید آن احساس را می‌طلبد وصل شدن، شرط آن حس است که این احساس بایستی مثبت باشد. برای اینکه در بعد مادی توفیق حاصل نمایید باید با آدم‌ها، آدم با انسان‌ها، انسان و با نادان‌ها و احمق‌ها مانند خودشان رفتار کنید. برخوردتان با هر کسی مثل خودشان باشد انسان رفتار و کردارش با انسان‌های مختلف باید فرق بکند .

تجربه خوب است؛ اما یک بار کافی‌ است ده بار تجربه کردن غلط است. تمام کسانی که در کنگره‌۶۰ هستند و فرمانبردار نیستند هیچ وقت فرمانده خوبی نمی‌شود و ذره‌ذره از بازی خارج می‌شوند. پس ما اگر بخواهیم از نیروی خفته استفاده کنیم؛ باید تفکر کنیم حرکت کنیم زحمت بکشیم تا به نتیجه لازم برسیم.

رابط خبری: همسفر راضیه رهجوی راهنما همسفر زینب لژیون سوم
ویرایش و ارسال: همسفر صدیقه رهجوی راهنما همسفر پریسا لژیون اول
همسفران نمایندگی دلیجان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .