جلسه اول از دوره سوم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران نمایندگی بندرعباس به استادی راهنما همسفر سمیه، نگهبانی همسفر اشرف و دبیری همسفر نجمه با دستورجلسه «عدالت، آیا همه افراد در کنگره با هم برابرند؟» در روز دوشنبه ۲۰ مرداد ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۴:۳۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
خداوند را شکرگزارم که به من فرصت داد تا در خدمت شما سروران عزیز باشم و از تکتک شما بیاموزم. بسیار خوشحالم که این فرصت را یافتم تا در جمع پرشور و مهربان شما حضور داشته باشم. چهرههای شما بیتردید در ذهن من حک خواهد شد و خاطرهای خوش از بندرعباس با خود به یادگار میبرم. در این دو روزی که در خدمت شما بودم، از حضور، انرژی و درک بالای شما بسیار لذت بردم. این آگاهی در چهره تکتک شما مشهود است و انشاءالله بهزودی ثمره این تلاشها را دریافت خواهید کرد.
دستور جلسه امروز، «عدالت» است و این پرسش که آیا در کنگره ۶۰ همه افراد با هم برابر هستند یا خیر؟ میخواهم بدانم آیا هنوز کسی در اعماق ذهن خود فکر میکند که به او ظلم شده، عدالتی وجود ندارد یا گمان میکند که عدالت همان برابری است؟ آیا کسی چنین باوری دارد که اگر خداوند عادل است، باید به من، همسایهام، خواهرم و دوستم، همه را به یک اندازه نعمت دهد؟ اگر چنین تفکری در ذهن کسی باشد، هنوز به درک درستی از این دستور جلسه نرسیده است.
ما بارها و بارها در سیدیهای آقای مهندس شنیدهایم که ایشان این آیه را میخوانند و در مورد آن صحبت میکنند: «لَيْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَىٰ» (برای انسان چیزی نیست جز حاصل سعی و تلاش او) پس اگر قرار بود سعی و تلاش انسانها اهمیتی نداشته باشد، چرا خداوند اینچنین بر آن تأکید کرده است؟ چرا باید وادیهایی داشته باشیم که اینقدر ما را به حرکت تشویق میکنند؟ چرا در آموزههای دینی و حتی در کتابهایی با مبانی روانشناسی، اینقدر بر اهمیت حرکت و تلاش تأکید میشود؟
عدالت به معنای برابری نیست؛ عدالت یعنی هر کس بیشتر تلاش کند، بیشتر دریافت میکند. این نکته بسیار مهمی است. ما گاهی دچار اشتباه شده و تلاشهای خود را با دیگران مقایسه میکنیم. برای مثال میگوییم: «من یک متر حرکت کردم و دوستم نیم متر، من چیزی دریافت نکردم؛ ولی او دریافت کرد.» با افتادن در این دام، دوباره عدالت را زیر سؤال میبریم و این نگاهی نادرست است.
استاد امین در سیدی «قیاس» این موضوع را به زیبایی توضیح میدهند. ایشان میگویند: «ما از بسیاری از مسائل پنهان، بیخبریم و تنها ظاهر قضایا را میبینیم.» آیا میدانیم دوستمان پیش از این چه رنجهایی را متحمل شده است؟ آیا از سختیهای درونی او در تنهاییهایش خبر داریم؟ این ما هستیم که مقایسههایی ناعادلانه انجام میدهیم و سپس عدالت خداوند را زیر سؤال میبریم و گمان میکنیم حق ما پایمال شده است.
استاد امین در همین سیدی مثال میزنند که فردی میگوید: «من و دوستم با هم کنکور دادیم، او قبول شد و من نه. این خیلی ناعادلانه است!» ایشان پاسخ میدهند: «آیا تو از شبهایی که تا صبح بیدار مانده و درس خوانده خبر داری؟ آیا از تمام تلاشهای او آگاهی که اینچنین ناعادلانه قضاوت میکنی؟» عدالت به معنی رسیدن حق به حقدار و قرار گرفتن هر چیز در جایگاه حقیقی خود است؛ وقتی میگوییم خداوند عادل است یعنی ظالم نیست؛ وقتی میگوییم در کنگره عدالت رعایت میشود یعنی در کنگره به کسی ظلم نمیشود.
آیا کسی که برای لژیون سردار و آزمونهای شعبه ارزش قائل است و برایش برنامهریزی میکند، با کسی که تاریخ امتحان را فراموش میکند، برابر است؟ «هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ» (آیا کسانی که میدانند با کسانی که نمیدانند برابرند؟) اگر قرار باشد این افراد با هم برابر باشند، این عین ظلم به کسی است که تلاش بیشتری میکند؛ اینجاست که تلاش و حرکت معنا مییابد. وقتی من معنای عدالت را بفهمم، معنای ظلم، قیاس، تلاش و حرکت را نیز درک خواهم کرد. میفهمم چرا آقای مهندس پس از تأکید بر تفکر، بلافاصله به حرکت توصیه میکنند؛ زیرا تا حرکت نکنی، چیزی به دست نمیآوری و عدالت دقیقاً همین است.
خداوند زمانی که رنجی را به انسان میدهد، میخواهد به اندازهی همان رنج او را بزرگ کند. رنج مانند یک سکه دو روست؛ یک روی آن «سختی» و روی دیگرش «رشد» است؛ اما ما اغلب تنها یک روی سکه یعنی سمت رنج را میبینیم. این دستور جلسه به ما کمک میکند تا سکه را در کف دستمان بچرخانیم و روی دیگر آن را نیز ببینیم و از خود بپرسیم: «این رنج برای چه به سراغ من آمده است؟» خداوند عادل است، ظلم نمیکند و به هر کس مطابق با ظرفیت و توانش رنج میدهد. آن رنج، عامل رشد تو خواهد شد.
هیچ رشدی بدون درد ممکن نیست. آیا تاکنون کسی بدون درد، زایمان کرده است؟ هیچ زایشی در طبیعت بدون درد رخ نداده است. اگر قرار است بزرگ شوم، باید دردهایی را تحمل کنم. ما به کنگره میآییم تا یاد بگیریم چگونه دردهایمان را در آغوش بکشیم تا ما را از پا درنیاورند. یاد میگیریم چگونه کنار یک مسافر که حال خوشی ندارد زندگی کنیم و از صمیم قلب دوستش داشته باشیم. آنگاه روی دیگر سکه رنج را میبینیم و حالمان خوب میشود. من حتی یک نفر را سراغ ندارم که این مسیر را پیموده اما حالش خوب نشده باشد. کسی که حالش بد است، تنها به روی رنجآور سکه زل زده، آن را در آغوش گرفته و خود را میفشارد.
در آغوش کشیدن رنج به این معناست که آن را با محبت بپذیریم و بگوییم: «من برای تحمل این درد و بزرگ شدن به واسطه آن انتخاب شدهام.» مانند زایمان، قرار است در ازای این درد، چیزی ارزشمند به من داده شود. ما اغلب فقط آسیبهای اعتیاد را میبینیم و آن را در ذهن خود بزرگ میکنیم. چون این مسئله را در جهان ذهن خود بزرگ کردهایم، دیگر زورمان به آن نمیرسد. افراد بسیاری هنوز گمان میکنند عدالت یعنی برابری، در حالی که چنین نیست؛ اگر برابری مطلق حاکم بود، این عین ظلم بود.
خداوند که نقاش این هستی است، این سیستم را اینگونه طراحی کرده که هر کس بیشتر تلاش کند، بیشتر برداشت میکند. این سفرهای است که پهن شده و قافلهای است که حرکت میکند. هر کس از این قافله جا بماند، گم خواهد شد.
استاد امین در سیدی «مثلث تاریکی» میگویند که شرط خروج از تاریکی، «تکرار مسائل» است؛ اگر به مطالب نگاهی روزنامهوار بیندازیم، بنشینیم و به حرفهای استاد گوش دهیم و سطحی از آن بگذریم، در تاریکی خواهیم ماند. شرط خروج، تکرار و تکرار است؛ به همین دلیل ما بسیاری از مسائل را تکرار میکنیم تا تثبیت شوند.
باورهای غلطی که در ذهن ما شکل گرفته، مانند اینکه فرد مصرفکننده شخصی بیاراده و بیعرضه است، باید از بین برود. برای ساختن یک مسیر جدید عصبی در مغزمان و نگاهی نو به مسائل، این دستور جلسات باید تکرار شوند. از تکرارها خسته نشوید. فکر کنید و ببینید کجا حالتان بد میشود؛ هر جا که حالتان بد شد، همانجا گره کار شماست. باید آن را پیدا کنید و باز کنید. انشاءاللّه که بهترین اتفاقها در کنگره برایتان رخ دهد.

مرزبانان کشیک: همسفر معصومه و مسافر امیر
تایپیست: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون اول)
عکاس: همسفر نادیا رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون اول)
ویرایش و ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون اول) دبیر سایت
همسفران نمایندگی بندرعباس
- تعداد بازدید از این مطلب :
304