جلسه دوم از دوره هفتم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی دامغان به استادی راهنما همسفر مریم، نگهبانی همسفر فاطمه و دبیری همسفر فاطمه با دستور جلسه «عدالت، آیا در کنگره همه افراد با هم برابرند؟» روز دوشنبه ۲۰ مردادماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
خدا را شکر میکنم که در این جایگاه هستم. از نگهبان لژیون سردار، همسفر نسیم تشکر میکنم که بنده را به عنوان استاد انتخاب کردند.
قبل از دستور جلسه این را بگویم که دلم برای کنگره تنگ شده بود. شاید گاهی اوقات زندگی اینقدر جاریست که در این جاری بودن، احساسش نمیکنیم؛ ولی این دوری، باعث میشود که من مریم، قدر آن آغوش گرفتنها و برق چشمهای بچهها را بیشتر درک کنم و آن را حس کنم. شاید کلمه درستی نباشد؛ اما چقدر وابسته هستم و دوست دارم این پیوند باشد. درباره دستور جلسه عدالت، آیا همه افراد با هم برابرند؟ از خودم پرسیدم که چرا این دستور جلسه من را انتخاب کرد؟ من هم باید درباره این دستور جلسه عمیقتر فکر کنم.
اولینبار که با کلمه عدالت آشنا شدم را کاملاً به یاد دارم؛ سال اول یا دومی بود که من وارد کنگره شده بودم و یک سیدی را خریدم که اسمش را به یاد ندارم؛ چون از قدیمیهاست؛ آن سیدی من را خیلی به هم ریخت؛ چرا؟ چون زمانی که وارد کنگره شدم؛ یک دختر جوان، پرشور، بسیار خدا ترس و فکر میکردم که بسیار انسان درستی هستم و این که همسرم یک مصرفکننده است، اصلاً عدالت نیست.
استاد امین هم بیان میکنند: "وقتی انسانها در سختی و رنج قرار میگیرند، شروع میکنند به گفتن اینکه در جهان، عدالت اجرا نمیشود و یا ناعادلانه در مورد ما اجرا میشود." برای من به شخصه اینطور بود و خیلی برایم سخت بود که سخن آقای مهندس را بپذیرم که "ما هرجا هستیم؛ دقیقاً عین عدالت است. در هر نقطه هستیم، سهم ماست و عدالت است." من همه چیز را میتوانستم بپذیرم؛ اما اینکه من همسر یک مصرفکننده کرک هستم رو نمیتوانستم بپذیرم؛ اینکه چرا من را در کنار او قرار داد؟ یا من که از اعتیاد بیزار بودم؛ سهم من این نبود؛ ولی متوجه شدم که دنیا طور دیگری است. پذیرفتن کلمه عدالت و اینکه هرجایی که هستی، در نتیجه مسیری است که رفتی و حالا به اینجایی که امروز هستی، رسیدی.
آیا همه افراد در کنگره با هم برابر هستند؟ طبق بیانات استاد امین، هر چیزی در هستی، در جریانِ عدالت است؛ مثل همین گرما که برای همه یکسان است؛ اما اینکه من چطور به این گرما عکسالعمل نشان بدهم؛ دست من است و دستور جلسه میخواهد همین را به من یاد بدهد. چیزی که ما زیاد در کنگره استفاده میکنیم این است: "هر بذری را که بکاری، همان را درو میکنی." من نمیتوانم خیانت بکارم و دوستی برداشت کنم. عین عدالت است که با من همانطور برخورد شود.
در کنگره، ما عدالت را به بودن همه چیز سر جای خود تعریف میکنیم؛ نه مساوات و برابری؛ اما زمانی برابری معنا پیدا میکند که من راهنما شال نارنجی و تازهوارد همه از یک صندلی و امکانات برخوردار هستیم. اگر من مریم بدانم که در کجا قرار دارم، بهتر متوجه میشوم که چه چیزی حق من است و چه چیزی حق من نیست و به چه قانع باشم.
جهان دو قسمت است: 1. قوانینی که بر من حاکم است. 2. رفتاری که من نسبت به آن قوانین ساطع میکنم؛ مثل دو گلدان که با خاک یکسان، دو نهال یکسان و با تمام شرایط یکسان، به دو شکل متفاوت رشد میکنند؛ پس من نمیتوانم توقع داشته باشم که با بقیه یکسان باشم.
ممنونم از اینکه به صحبتهای من گوش کردید.

تقدیر از نگهبان دوره پیشین توسط نگهبان فعلی:

مرزبان کشیک: همسفر سکینه
تایپیست: همسفر ستاره رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون اول)
ویرایش: همسفر سکینه رهجوی راهنما همسفر مریم ( لژیون اول)
عکاس:راهنما همسفر وحیده
ارسال: راهنما همسفر آرزو (لژیون دوم)
همسفران نمایندگی دامغان
- تعداد بازدید از این مطلب :
104