سخنان استاد:
سلام دوستان خاطره هستم مسافر
دستور جلسه امروز در مورد عدالت است، آیا در کنگره 60 همه افراد با هم برابرند؟ ما گاهی در مورد موضوعی اطلاعات درست نداریم، اما اینجا بازی در آگاهی داریم. همه ما قبل از ورود به کنگره فقط در حد اطلاعات عمومی میدانستیم سیگار مضر و سرطانزا است، روی پاکت سیگار هم عکس ریه یک انسان سالم و ریه فرد سیگاری را کشیده و این پیام را نوشته که کشیدن سیگار باعث سرطان میشود. ولی وقتی وارد سفر درمانی میشوم تا جسمم را بازسازی کنم، آموزشهای دقیقتری دریافت میکنم.
میدانیم سیگار بیش از 5 هزار نوع سم دارد. سفر درمانی مانند این است که شما دارید ساختمانی را بازسازی میکنید، دیواری را آجر به آجر میچینید و بالا میروید. اما با کشیدن سیگار، انگار با پا به این دیوار ضربه میزنید و پایین میریزد. سموم موجود در سیگار باعث تخریب سیستم شبه افیونی بدن میشود. با توجه به این مطالب، آیا میتوانیم بگوییم کسی که سیگار میکشد و مواد مصرف میکند، با کسی که زندگی سالمی دارد با هم برابرند؟ ما هر کدام به دلیلی راه تاریکی را در پیش گرفتیم و سعی کردیم با مصرف مواد، سیگار و الکل مشکلاتمان را ندیده بگیریم و حالمان را خوب کنیم، در صورتی که قضیه معکوس شد! برخلاف تصور عموم، مصرف سیگار نه تنها استرس و اضطراب را کاهش نمیدهد، بلکه میزان هورمون کورتیزول را به شدت بالا میبرد و باعث افزایش استرس میشود.
پس قطعا کسی که برای حال خوب، زندگی سالمی در پیش گرفته و لایف استایل درستی دارد، صبح زود بیدار میشود ورزش میکند، دوش میگیرد و دنبال تحصیل و کارهای مثبت است، با منی که راه آسان را انتخاب کردم و سعی کردم با مصرف مواد، سیگار و... روی مشکلاتم سرپوش بگذارم، برابر نیستیم. یک پیام از استاد سردار داریم به نام بهترین راه؛ همه انسانها تصور میکنند بهترین راه کوتاهترین راه است، در نتیجه به درستی یا نادرستی آن تفکر نمیکنند، راهی را میروند که زودتر به خواستههای خود برسند، در نتیجه مشقهایشان ناتمام میماند و مجبورند دوباره بنویسند... این پیام بسیار زیباییست؛ همه ما روزی آن راه کوتاه را انتخاب کردیم، قطعاً عدالت نیست منی که دنبال راه کوتاه بودم، با کسی که برای حال خوبش زحمت کشیده، در یک جایگاه قرار بگیریم. این عدالت نیست درآمد کسی که ده سال درس خوانده، پزشک یا مهندس شده، با کسی که اصلاً دنبال تحصیل نرفته و راه دیگری را در پیش گرفته یکسان باشد. و عدالت نیست راهنما با رهجویی که درست سفر میکند، همیشه در کلاسها حضور دارد و سیدیهایش را مینویسد، با رهجویی که نامرتب است، گریز میزند و بینظمی و بیادبی دارد یکسان رفتار کند.
اگر دقت کنید در همین جمع کنگره، افراد با هم تفاوت دارند؛ یک نفر رهایی یا تولدش میشود هیچکس او را نمیشناسد، چون دیده نشده، یک صندلی جابجا نکرده، یکبار مشارکت نکرده، اما یک سفر اولی را میبینیم که بسیار فعال است، از اول وقت در شعبه حضور دارد، صندلیها را میچیند، تی میکشد و هر کاری از دستش برمیآید انجام میدهد. قطعاً رهایی این دو شخص نمیتواند با هم یکسان باشد. پس چطور انتظار دارم منی که تلاش نکردم با کسی که صدش را در این مسیر گذاشته با هم برابر باشیم؟
مثلث سرنوشت؛ خواست، تقدیر و فرمان الهی است. آقای مهندس همیشه میگویند، هرچند تقدیر و پیشینه بسیار اثرگذار است، تقدیر مانند تیری است که از کمان رها شده و قطعا به هدف میخورد، اما اعمال ما در خطوط تقدیر نقش بسزایی دارند. ما به فرمان و تقدیر کاری نداریم، آنچه تعیین کننده است، خواست، تلاش و کوشش ماست. باید تمام تلاشم را به کار بگیرم تا بتوانم از این تاریکی عبور کنم. شاید مسائلی در پیشینه داشته باشم که حلوفصل نشده، ولی در کل، حل مشکلات است که باعث رشد و ارتقای ما میشود. مهم نیست در گذشته چه کار کردهام، مهم خواست قلبی و حرکت و تلاشی است که امروز انجام میدهم.
پس باید با خودم صادق باشم، آیا به اجبار وارد لژیون درمان سیگار شدهام؟ فقط میخواهم نامه OT خود را بگیرم؟ اگر هدفم این است، بدانم که خوب نمیشوم. سفر سیگار هم مثل سفر OT چالشها و فراز و نشیبهای خودش را دارد، قطعا مورد آزمون قرار میگیرم و موانعی پیش پایم گذاشته میشود. تهیه و مصرف سیگار بسیار راحت است، بنابراین وسوسههایش هم میتواند پنهانیتر و بیشتر باشد. ولی اگر چند روز صبر کنم و گریز نداشته باشم، به راحتی میتوانم دوران سازگاری را پشت سر بگذارم. جسم کالبد اول است، و کالبد اول زودتر از سایر کالبدها تسلیم میشود و تغییر عادت را میپذیرد.
طبق قوانین جدید، سفر درمانی سیگار در کنگره اجباری شده، رهجویانی که دو ماه از سفرشان بگذرد و وارد لژیون سیگار نشوند، کنگره از پذیرش آنها معذور است و از پروسه درمان خارج میشوند. یک سری اجبارها در زندگی ما لطف هستند. من خودم عاشق سیگار بودم، میگفتم امکان ندارد چیزی بتواند مرا از سیگار جدا کند. ولی یک عشق بالاتر آمد و به آن غلبه پیدا کرد، و آن عشق به راهنما شدن و خدمت کردن بود. باید یک معنا، انگیزه و هدف برای کاری که میخواهیم انجام دهیم پیدا کنیم. چه هدفی بالاتر از سلامتی خودمان؟ باید سلامت باشم تا بتوانیم از زندگی لذت و بهره ببریم. سیگار بزرگترین بند و اسارت است و راه برگشت را باز میگذارد. طبق آماری که آقای خدامی دیدهبان لژیون ویلیام ارائه دادهاند؛ آمار برگشتیهای کنگره نسبت به سایر انجیوها بسیار پایینتر است، ماندگاری درمان در کنگره حدود ۹۵ درصد است، طبق تحقیقات انجام شده، آن 5 درصد که برگشت داشتند، کسانی بودند که سیگارشان را درمان نکردند!
پس باید بتوانم این مشکل را حل کنم. به قول استاد سردار؛ درمان اعتیاد به گذشتن از اقیانوس میماند، بدون اینکه پایمان خیس شود. یعنی وقتی از تاریکی بزرگی مانند اعتیاد خارج میشویم، سایر مسائل زندگی کوچکتر به نظر میآیند، وقتی بتوانیم از اقیانوس عبور کنیم، پریدن از یک جوی یا نهر کوچک کاری ندارد! اعتیاد بزرگترین تاریکی است، چون سایر تاریکیها را در دل خودش دارد.
پس عدالت به معنای برابری و مساوات نیست. حتی کارهای خلاف هم رتبهبندی دارند؛ حکم کسی که یک تکه نان میدزد با کسی که یک ماشین میدزد با هم برابر نیست. همه ما در تاریکی فرو رفتیم، اما مسیر بازگشت کسی که دو متر در این چاه پایین رفته با کسی که ۲۰۰ متر فرو رفته یکسان نیست.
وقتی از چونوچرا دست برمیدارم، به پذیرش میرسم.عدالت از عدل و داد میآید، عمل باید با عکسالعمل برابر باشد، کنش و واکنش باید با هم برابر باشد. عدالت یعنی هر چیزی در جای خودش قرار بگیرد. اگر من این جنگ را با خودم نداشته باشم و بپذیرم هر اتفاقی برایم میافتد قطعاً حکمتی دارد و من باید آن مسئله را تجربه میکردم، دیگر نمیجنگم. من همیشه با خدا درگیر بودم و چراهای بیشماری داشتم، ولی با کمک آموزشهای کنگره متوجه شدم که باید این پروسه و این تاریکیها را پشت سر میگذاشتم.
برای تغییر عادات بد، باید با جایگزینی عادات مثبت این کار را انجام دهیم. در هنگام سیگار کشیدن، فک ما دائم در حرکت بود، به همین دلیل آقای مهندس آدامس نیکوتین را برای درمان انتخاب کردند، با خوردن آدامس فک دائما در حرکت است، این کار استرس را هم کاهش میدهد. بهجای سیگار که همیشه لای انگشتانمان بود، باید قلم به دست بگیریم، دائم بنویسیم و در حال آموزش گرفتن باشیم. این همان جایگزینی است.
برای شروع سفر سیگار، ابتدا باید نیکوتین دودی را به نیکوتین خوراکی تبدیل کنیم. این آگاهی را دارم که بدنم نیکوتین لازم را دریافت میکند. عامل اصلی سرطانهایی که با کشیدن سیگار ایجاد میشود، قطران، گوگرد و دیگر سموم موجود در آن است، نه نیکوتین. ما آدامس نیکوتین میخوریم بدون اینکه سرطان بگیریم، مشکل پوستی پیدا کنیم یا اکسیژنرسانی در بدنمان کاهش یابد و لبهایمان کبود شود. پس با آدامس نیکوتین به درمان میرسیم، همانطور که با OT به درمان میرسیم. این یک چاقوی دولبه است، تریاک هم میتواند باعث اعتیاد شود و هم میتواند داروی درمان باشد. آدامس نیکوتین نیز همین نقش را دارد.
اگر با خوردن آدامس دچار سکسکه یا تپش قلب شدید، یعنی نیکوتین زیادی وارد بدنتان شده است. آدامس نیکوتین را نباید مانند آدامسهای معمولی بجوید، گوشه دهانتان بگذارید و هرازگاهی کمی بجوید. ممکن است هفتههای اول دهانتان آفت بزند، دلیل آفت زدن این است که داغی دود سیگار، باکتریهای مفید موجود در دهان را از بین میبرد. در بزاق دهان باکتریها و مواد شبه افیونی مختلفی وجود دارد. اپیورفین موجود در بزاق دهان ۶ برابر مرفین قدرت دارد. وقتی انگشتتان میبرد، ناخودآگاه به طرف دهانتان میبرید و سوزش و درد کاهش مییابد. در حیوانات هم میبینیم وقتی جایی از بدنشان درد میگیرد یا میبرد، خودشان را لیس میزنند. این به خاطر مواد شبه افیونی موجود در بزاق دهان است. مواد شبه افیونی جسم ما بسیار قدرتمندتر از مواد مخدر هستند.
در طول سفر حتماً از سبزیجات مختلف مانند هویج، کرفس و... و سالاد استفاده کنید و آب زیاد بخورید.
تایپ و ارسال: مسافر خاطره
- تعداد بازدید از این مطلب :
59