نهمین جلسه از دوره هفدهم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره۶۰، ویژه مسافران نمایندگی ملایر، با استادی راهنما مسافر علیمحمد، نگهبانی مسافر شهریار و دبیری مسافر حسنرضا، با دستورجلسه «عدالت، آیا همه افراد در کنگره با هم برابرند؟» روز یکشنبه ۱۹ مرداد ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.
.jpg)
خلاصه سخنان استاد:
امیدوارم که تعطیلات تابستانی به همه شما خوش گذشته باشد و آموزشهایی که از کنگره دریافت کردید را توانسته باشید کاربردی و عملی کرده باشید و از نتیجه و حاصل کنگره ۶۰ نتایج کامل را به دست گرفته باشید، یک وقتهایی ما نیاز به جابهجایی داریم نیاز به هجرت داریم از یک مکانی نقل مکان کنیم به یک مکان دیگری تا آن تغییرات و تبدیلات و در نهایت ترخیصی که آقای مهندس در سیدیها صحبت میکند را ما احساس کنیم، همین جابهجایی شعبات باعث میشود که یک سری افراد حس درونیشان به هم بخورد ولی نکته مهم اینجا است که ما باید یاد بگیریم که مکان اصلا مهم نیست چیزی که لازم است دریافت آموزشها است در جهت سازندگی درون ما خب یعنی اینکه ما نیاز داریم به کسب آموزش و این هجرتها از مکانی به مکان دیگر برای ما مفید و مثمر ثمر است ما چطور در زمان درمان در خماری مسافتها طی میکردیم تا به آن خواسته برسیم تا بتوانیم تعادل داشته باشیم امروز دستورجلسه در رابطه با تعادل است ولی برای درمان خودمان تشنگی لازم را به دست نیاوردیم باید سعی بکنیم کوشش بکنیم تا به آن مکان مورد نظر که برای سلامتی جسم ما و به تعادل رسیدن افکار و اندیشهمان است باید مسیرها طی بکنیم باید هجرت بکنیم باید جابهجا بشویم چیزی که امروز میخواهم در رابطه با آن صحبت بکنم آیا افراد در کنگره با هم برابر هستند یا نه؟ ولی در کل انسانها با هم از لحاظ کردار منش و چیزهای دیگر با هم برابر نیستند ولی شاید از لحاظ صور آشکار خداوند به انسانها یک بیوگرافی داده چشم گوش عقل صورت بدن دست و الی آخر از لحاظ رنگ و نژاد و این چیزها با هم شبیه هم هستیم ولی چیزی که انسانها را با هم متمایز میکند کسب آموزشها و چیزایی است که دریافت کرده و برای تعالی خودش قدم بر میدارد تلاش میکند و کوشش میکند تا آن خواستهاش را به دست بیاورد در سیدی تشنگی آقای مهندس صحبت میکند که اگر انسانها طالب چیزی نباشند و به آن تشنگی کامل نرسیده باشند هیچوقت تلاش نمیکنند همیشه دنبال این هستند که دیگران صورت مسئله را برایشان حل کنند ولی آن چیزی که قابل مشاهده است این است که ما باید برای خواستهها تلاش بکنیم زحمت بکشیم درمان اعتیاد هم به همین شکل است خب من آخرین باری که مواد مصرف میکردم به جایی رسیده بودم که هر چقدر میکشیدم نعشه نمیشدم برای درمان دنبال راه حل میگشتم چون صورت مسئله اعتیاد را بلد نبودم آمدم کنگره و این مسیر به من یاد داد و فهمیدم که باید خود صورت مسئله را در خود اعتیاد پیدا کنم آن چیزی که از ما از بین رفته بود جایگزینی بود یعنی اینکه موادمخدر وارد جسم ما شد و جایگزین مخدر درونی شد و باعث شد که آن سیستم فیزیولوژی جسم ما از تعادل خارج بشود و این باعث شد که من شناخت پیدا بکنم از درون خودم از صور پنهان خودم با آموزشهایی که در کنگره است انسانها قابل تغییر هستند انسانها میتوانند از یک صفت به صفت دیگری جابهجا بشوند که این یک غلط و یک باور اشتباه است که میگوید اگر خیار تبدیل به خیار شور بشود قابل تغییر نیست ولی کنگره خط بطلان کشید بر این فرضیه و گفت که اگر انسانها هر صفتی داشته باشند میتوانند عوض بکنند از خوب به بد و برعکس از بد به خوب و این باعث میشود که انسانها با آن تلاشی که میکنند به جایگاههای خودشان که تعریف شده است دست پیدا بکنند خب من یادم است آن اوایل سفر هم که بود با این دستورجلسه روبرو شدم که آیا افرادی که در کنگره هستند با هم برابرند؟ خیر با همدیگر برابر نیستند علتش هم به خاطر این است که یک سری افراد هستند هنوز باور نکردند که به چه مکانی آمدند برای درمان اعتیاد، ولی یک سری جدی گرفتند تلاش کردند درمان شدند و به تعادل رسیدند کنگره شصت برای هر فرد دو پایه در حال تلاش و هدفگذاری کرده است یکی درمان اعتیاد و یکی تعادل چون تعادل فوق درمان و درمان فوق ترک است خب ما زمانی که به تعادل میرسیم افکار و اندیشه به درستی تصمیم میگیرد برای ما برای اینکه به تعالی برسیم برای اینکه به راه درست طی بکنیم انسانها باید تعادل داشته باشند از لحاظ رفتار کردار و منش خب ولی آن چیزی که قابل مشاهده است باید آموزش بگیریم در جهت اینکه ما بتوانیم چطور درست زندگی بکنیم یک وقتهایی ما وارد یک سری مسائل میشویم خب کار درست از کار نادرست را نمیتوانیم تشخیص بدهیم یک سری عمل سالم انجام میدهیم و یک سری عمل به ظاهر نیک انجام میدهیم شاید ما حالا نسبت به آن بحث اطلاعات و آگاهی که داریم به آن معرفت باید برسیم تا بتوانیم درست تشخیص دهیم خب این معرفت لازمه زندگی ما است که شناخت داشته باشیم برای همه مسائل زندگی که اگر هر کاری که میخواهیم انجام بدهیم اگر هر تصمیمی که میخواهیم بگیریم به درستی انجام بدهیم شاید یک جاهایی باعث بشود که مثلا دیگران از ما برنجند با تصمیمی که ما برایشان میگیریم خب بعدها متوجه میشویم که آن تصمیمی که ما اتخاذ کردیم باعث شده که زندگیش رو به روال بیفتد ولی یک جاهایی بر اساس دلسوزی که میکنیم بر اساس ترحمی که انجام میدهیم یک عمل ظاهری انجام میدهیم یک پولی یک وامی یا یک چیزی امانت دست کسی دیگری میدهیم و باعث میشود که یک امت یا یک ملت یا یک دولتی از همدیگر فرو بپاشد خب ما شاید در ظاهر آن کار را درست انجام داده باشیم ولی در باطن باعث بر هم خوردن آن تعادل میشود خب آن چیزی که این دستورجلسه در رابطه با آن صحبت میکند این است که اگر افراد به جایگاههای مشخصی دست پیدا میکنند نباید وارد مسئله قیاس یا قضاوت بشویم یک جاهایی قیاس و قضاوت خوب است ولی باید اول خودمان را قیاس بکنیم اول باید خودمان را قضاوت بکنیم تا در نتیجه بتوانیم دیگران هم مورد قضاوت یا قیاس قرار بدهیم کسی که درمان خود را انجام میدهد، میخواند و راهنما میشود مرزبان یا هر جایگاه دیگری را کسب میکند خب با آن کسی که هنوز هم نمیداند کجا پایش را گذاشته است خب باید اینها قابل قیاس باشد پس بدانیم که اگر هر کسی که در کنگره برای ما خدمت میکند احترامش واجب است و باید سرمان را پایین بندازیم و هر چیزی که به ما گفتند فقط بگویید چشم، آقای مهندس میگوید اگر در کنگره یک نفر را دیدید که شال به گردن او است حتی این مثال هم زد که اگر شال روی یک تنه درخت است وظیفه ما است که یاد بگیریم چطور فرمانبردار باشیم و چطور مطیع باشیم و چطور احترام بگذاریم خب اینها میشود به تعادل رسیدن اینها میشود انسانی که میتواند حکم صادر بکند میتواند اول فرمانبردار باشد تا بتوانند فرماندهی بکنند خب هدف کنگره بر این پایه بنا شده که ما بتوانیم به تعادل لازم برسیم امیدوارم که با این دستورجلسه بتوانیم نکات مهم را دریافت بکنیم و در زندگی ما جاری شود از اینکه به صحبتهای من گوش کردید، سپاسگزارم.
.jpg)
عکاس و تایپ: مسافر مصطفی لژیون پنجم
تنظیم و ارسال: مسافر وحید لژیون چهارم
مسافران نمایندگی ملایر
- تعداد بازدید از این مطلب :
207