سلام دوستان محمد هستم یک مسافر.
خدا را شکر که باز هم در کنگره و در کنار هم هستیم.
دستور جلسه هفتگی در مورد عدالت است و اینکه آیا در کنگره، همه با هم برابر هستند؟
آیا عدالت همان برابری است؟
آیا کسی که سیگار میکشد با کسی که در حال درمان سیگار است برابر است؟ طبیعتاً خیر؛
بسیاری از ما این تفکر را داریم که عدالت کجا بود؟ کجای این دنیا عادلانه است؟ میگوییم عدالتی وجود ندارد. ما دست به مقایسه میزنیم و میگوییم فلانی همکلاسی من بود، هم دانشگاهی من بود؛ چرا اکنون او مثلاً شهردار شده و من بیکار و بلاتکلیف هستم؟ دوستان هر جایگاهی که در آن قرار دارید، حاصل تلاش خودتان است. آن کسی که میبینید در جایگاه بالایی قرار دارد، برای آن جایگاه تلاش کرده است. آن زمان هایی که من و شما در حال استراحت بودیم او با تمام وجود در حال کار و تلاش بوده است.
ما انسانها گاهی، وقتی میبینیم که کسی قوی شده است، سعی نمیکنیم خود را قوی کنیم، میخواهیم او را ضعیف کنیم، و این از سر ضعف و ناتوانی ماست. ما باید به این دیدگاه برسیم که روی خودمان کار کنیم و خودمان را ارتقا بدهیم و کاری به اینکه دیگران به کجا رسیدهاند نداشته باشیم.
در کنگره هم همین است، گاهی دست به مقایسه میزنیم که چرا فلانی به فلان جایگاه رسیده اما من هنوز همان جایی هستم که بودم. خب او تلاش کرده، زحمت کشیده، تو هم تلاش کن، برای جایگاهی که میخواهی زحمت بکش. همه افراد در زمان ورود به کنگره با هم برابرند، از امکانات یکسانی برخوردار هستند، اما آیا همه آنها راهنما میشوند؟ قطعا خیر. اما مهم این است که تو میخواهی در چه جایگاهی باشی؟ آیا میخواهی به جایگاه راهنمایی، ایجنتی یا دیدهبانی برسی؟ یا میخواهی بعد از چند سال بودن در کنگره، همچنان یک حال خراب سفر اولی باشی؟
ما حق انتخاب داریم، میتوانیم انتخاب کنیم که در این لحظه کجا باشیم، در کنگره باشیم؟ سر کار باشیم؟ در مهمانی باشیم؟ اما قبل از حق انتخاب، یک مسئله دیگر مطرح است، و آن دانایی است. دانایی برای اینکه وقتی بر سر یک دوراهی قرار گرفتیم، تشخیص دهیم که کدام مسیر را انتخاب کنیم.
عدالت جاری است. در هر جایگاهی، هر شغلی، هر خانوادهای و در کل هرجایی که هستی، عین عدالت است. تو باید در همان جایگاه باشی، اگر در جایگاه دیگری باشی، خراب میکنی. سؤالاتی از این دست را کنار بگذارید که فلانی از کجا آورده فلان ماشین را خریده و چرا فلانی خانهاش در فلان جا است؟ چرا که عدالت جاری است.
حالا به سراغ سوال اول برگردیم. آیا کسانی که سیگار میکشند با کسانی که سیگار نمیکشند، برابرند؟ اگر نیستند چرا آن کسی که سیگار میکشد خودش را هم عرض کسی که سیگار نمیکشد میداند؟ فقط یک دلیل دارد؛ نادانی.
آیا کسی که وقتی وارد جمعی میشود و بوی عطر میدهد با کسی که وقتی وارد همان جمع میشود و بوی سیگار میدهد برابر است؟
آیا آن کسی که چند قدم راه میرود و نفسش میگیرد با کسی که صبح به صبح ورزش میکند برابر است؟
خب حالا من مشکل سیگارم را درمان کردم؛ آیا باید از کنترل و تعادل خارج شوم؟ آیا باید دچار منیت شوم و بگویم من خیلی انسان قدرتمندی هستم؟
من با درمان سیگار، تازه به دهسال، بیست سال قبل خودم برگشتهام، به نقطه صفر رسیدهام. اکنون باید در جهتی مخالف آنچه تا کنون حرکت میکردم، حرکت کنم.
از شما ممنونم که به صحبتهای من توجه کردید.

نگارش: مسافر نادر لژیون نوزدهم
ویرایش: مسافر حمید لژیون نوزدهم
تنظیم: مسافر جعفر لژیون نوزدهم
با احترام مرزبان خبری مسافر وحید.
- تعداد بازدید از این مطلب :
163