حکم عقل را در قالب فرمانده، کاملاً اجرا نمائیم.
عقل در تکامل؛ مانند ماشین تابع خود میباشد، درحالیکه روح بالطافت منحصر به خود، باارادۀ عقل راهبری میشود. در این وادی به یکی از اساسیترین مؤلفههای صور پنهان انسان، یعنی عقل میرسیم. عقل یکی از مهمترین و سرنوشتسازترین مسائلی است که آغاز و پایان مشخصی ندارد و ما بایستی در تماممسیر تکاملی خود، بهفرمان آن، یعنی فرمان عقل برسیم. عقلِ کل مانند خورشیدی است که بهتمامی هستی و نیستی میتابد و ما و همۀ موجودات و انسانها بسان خانههایی هستیم که از یک روزنه، نور وارد آن میشود. البته این روزنه بهصورت خودکار عمل میکند، به عبارتی هر چه ما بهطرف ارزشها یا روشناییها حرکت کنیم، این روزنه بزرگتر میشود؛ درنتیجه نورِ (عقلِ) بیشتری وارد خانۀ ما میشود و هر چه بهطرف ضدازرشها یا تاریکیها حرکت کنیم، این روزنه تنگتر میشود.
عقل از موادی تشکیلشده که ما هنوز ذرهای از آن را نمیدانیم و عقل هر چه باشد از گوشت و پوستواستخوان نیست، برای همین موضوع است که فناناپذیر است؛ چون عقل، با مرگ هم از بین نمیرود. ممکن است گفته شود، پسمغز چیست؟ مغز؛ جایگاه یا وسیله و یا بهتر است بگوییم، مترجمی است برای عقل.همانطوری که زبان، وسیله و یا ابزاری است برای چشیدن. عقل در کیهان یا کشور وجودی ما و یا جسم ما، در حکم یک فرمانروای عادل و بزرگ است که نشان از قدرت مافوق دارد و یا به دیگر سخن، فر ایزدی دارد. اجرای کلیۀ فرمانها این فرمانروای بزرگ، ما را به راه مستقیم و رسیدن به هدفِ والای انسانی یا صلح و آرامش و یا جایگاه تعیینشده، هدایت مینماید تا بهجایی برسیم که بگوییم شو، بشود! بهعبارتدیگر؛ در مسائل زندگی خود، هر چه فرمان بدهیم همان را به اجرا درآوریم.
.jpg)
به قلم مسافر رسول جعفری لژیون 4
ویرایش: مسافر ابراهیم کاظمی لژیون 8
- تعداد بازدید از این مطلب :
221