عدالت جایگاه را مشخص می‌نماید

هفتمین جلسه از دوره سی‌ام کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره 60؛ نمایندگی حسنانی؛ با استادی پهلوان محترم مسافر صامت، نگهبانی مسافر حمید و دبیری موقت مسافر مهدی با دستور جلسه "عدالت، آیا همه افراد در کنگره60  با هم برابر هستند؟" شنبه 18 مرداد ماه 1404، ساعت 17:00 آغاز به کار کرد.

سخنان استاد:

از ایجنت محترم و گروه مرزبانی تشکر می‌کنم و خیلی خوشحال هستم که بار دیگر در نمایندگی حسنانی در جمع شما عزیزان هستم.

ما در کنگره نه از کسی آموزش می‌گیریم نه آموزش می‌دهیم، راهنما فقط به یاد رهجو می‌آورد که می‌تواند قدرتمند باشد، می‌تواند تمام خصلت‌های بدش را کنار بگذارد و قدرتمندتر در مسیر زندگی‌اش حرکت کند؛ این گرد هم جمع شدن و این یادآوری‌ها اتفاقی مبارک است.

دستور جلسه این هفته "عدالت، آیا همه افراد در کنگره60  با هم برابر هستند؟" می‌باشد، کنگره60 می‌گوید همه افراد با هم برابرند؛ برای فهم این موضوع، بایستی ببینم من در کجای این عدالت قدم برمی‌دارم، به عنوان مثال شما دو فرزند را در یک خانواده در نظر بگیرید که یکی از آنها برای خانواده‌اش قلدری می‌کند و انسان عیاشی است و فرزند دیگر خانواده در مغازه به پدرش کمک می‌کند، فرزند دوم بعد از مدتی صاحب خانه، ماشین، فرزند و زندگی می‌شود و اما پس از همان مدت فرزند اول در گوشه خیابان مشغول تزریق هروئین است، اینجا چه اتفاقی افتاده است؟ در واقع عدالت به سراغ آنها آمده، آنها برای پدر و مادر برابرند ولی جایگاهشان در خانواده متفاوت است.

این امر در خصوص اعضاء کنگره نیز صدق می‌کند به این نحو که، راهنما، مرزبان، ایجنت و سایر خدمتگزاران درکنگره با خدمتی که انجام می‌دهند عدالت را برای خودشان تعیین می‌کنند، من تا زمانی که به درد خودم نخورم به درد هیچ‌کس نمی‌خورم.

با آقای زرکش در همایشی حضور داشتم که یک رهجو در خصوص میزان درآمد و چگونگی خرج‌کرد آن در کنگره60 سوال پرسید، من در پاسخ به او گفتم لژیون سردار دارای دو صور آشکار و پنهان می‌باشد، امکاناتی که ما برای آسایش سفرمان داریم صور آشکار آن است و صور پنهان آن صفت بخشندگی اعضاء است، کسی که دارای صفت بخشندگی است به آزادی از بندها خواهد رسید و این عین عدالت است که جایگاه او با جایگاه کسی که این صفت را ندارد فرق داشته باشد.

در بخش خدمت نیز به عنوان مثال یک راهنمایی داریم که با خدمتی که انجام می‌دهد حساب خود را صفر می‌کند و یک راهنما هم مانند آقای مهندس 200 هزار نفر را رها نموده است، عدالت تفاوت جایگاه این دو فرد را مشخص می‌نماید.

لژیون سردار سه اصل دارد؛ اولی آن حب بقا، دومی محب و سومی محبوب است، معنی حب بقا این است؛ زمانی که من برای خودم ارزش قائل شوم دیگران نیز برای من ارزش قائل می‌شوند آن‌موقع من تبدیل می‌شوم به مُحبّ و از زندان انفرادی در جمع قرار می‌گیرم و زمانی که در مسیر رهایی دیگران خدمت کنم به محبوب تبدیل می‌شوم.  اگر در این مسیر درست قدم بردارم با تبدیل شدن به محب و در نتیجه رهایی دیگران عدالت بدرستی اجرا خواهد شد.

تهیه و تنظیم: گروه سایت نمایندگی حسنانی