English Version
This Site Is Available In English

همه برابر، تا وقتی بذرها جوانه بزنند

همه برابر، تا وقتی بذرها جوانه بزنند

جلسه‌‌‌ی یازدهم  از دوره‌ی پنجم کارگاه‌های آموزشی عمومی نمایندگی پردیس با استادی مسافر علی، نگهبانی مسافر سامان و دبیری مسافر سعید  با دستور جلسه‌ی«عدالت، آیا همه افراد در کنگره با هم برابرند؟» شنبه 18 مرداد ‌ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
موضوع جلسه «عدالت در کنگره» است و این پرسش که آیا همه اعضا با هم برابرند؟  به‌باور من، کنگره همچون باغی است که در آغاز، همه کسانی که وارد سفر اول می‌شوند، با یکدیگر برابرند. چه من علی، بیکار باشم یا شاغل، ثروتمند باشم یا بی‌پول؛ این تفاوت‌ها تأثیری بر مسیر سفر ندارند. در نوشتن سی‌دی، سن و سال معیار نیست که به جوان بگویند بیشتر بنویس یا به مسن‌تر کمتر. حتی در مصرف دارو نیز همه از یک پروتکل واحد (OT) استفاده می‌کنند. پس در سفر اول، عدالت برای همه یکسان است.
اما از لحظه‌ای که وارد سفر دوم می‌شویم، مفهوم عدالت رنگ دیگری می‌گیرد؛ بستگی به انرژی، خواست و تلاش فرد دارد. بستر، خاک، آب و نور برای همه یکسان است، اما نوع بذر تعیین می‌کند که خرما باشی یا حنظل. در کنگره هم این‌گونه است؛ نوشتن یا ننوشتن سی‌دی، مصرف به‌موقع یا نامنظم دارو، و میزان پایبندی به دستورها، جایگاه واقعی هر فرد را آشکار می‌کند.
وقتی سفر دوم آغاز می‌شود، عدالت چهره‌ای تازه پیدا می‌کند. کسی که سفر اول را درست پیموده باشد، حال خوش و درک عمیقی از کنگره خواهد داشت. برای من، مهم‌ترین دستاورد سفر اول، رسیدن به این فهم بود که چرا باید پس از پایان سفر، همچنان در کنگره بمانم.

نمایندگی پردیس

گاهی از بیرون می‌پرسند: «چرا باید به کنگره کمک مالی کنی؟» اما کسی که به درک ساختار و رسالت کنگره رسیده باشد، پاسخ را در دل خود دارد. سفر اولی که به فهم می‌رسد، در سفر دوم خدمت می‌کند و چالش‌هایش را با آغوش باز می‌پذیرد، زیرا می‌داند این چالش‌ها بذر رشد او هستند.
خود من، علی، در آزمون راهنمایی تجربه‌ای خاص داشتم. ماه‌ها پیش از آزمون، با عشق و انگیزه، همه کتاب‌ها را مرور کردم، خط‌کشی و یادداشت‌برداری نمودم، و هر روز سؤالات را برای خودم تکرار کردم. این تلاشی بود که از درک حضورم در کنگره سرچشمه می‌گرفت.
وقتی در گذشته سفرم را خراب کرده و دوباره بازگشتم، فهمیدم راهنما وقتی می‌گوید «دارویت را به‌موقع بخور» یا «به‌موقع بیا»، برای منفعت خودش نمی‌گوید، بلکه برای خیر و صلاح من است. این آگاهی، مسیر سفر دوم را برایم روشن‌تر کرد.
روز اعلام نتایج آزمون، وقتی دیدم پذیرفته شده‌ام، همه سختی‌ها رنگ باخت و شیرینی تلاش‌هایم دوچندان شد. در روزهای تعطیل اخیر، با خود اندیشیدم که اگر کنگره نبود، شاید به دنبال کار و زندگی روزمره می‌رفتم، اما اکنون می‌دانم که این زندگی، بازی‌ای است که روزی پایان می‌پذیرد. و روزی که پرده آخر فرود آید، می‌خواهم وقتی فیلم زندگی‌ام را مرور می‌کنم، چیزی برای عرضه داشته باشم.
خدا را شکر می‌کنم که در کنگره، می‌توانم ارزشی بیفزایم. برای من، خدمت و رهایی گوهری گران‌بهاست. جهان هستی را شبیه الگوریتم اینستاگرام می‌بینم که بر اساس علایق و توجه ما عمل می‌کند؛ اگر روی کمبودها تمرکز کنیم، کمبود بیشتری می‌بینیم و اگر روی رشد و بهبود متمرکز شویم، مسیر روشنی پیش رویمان خواهد بود. خوشحالم که اینجا هستم و مشتاقم از مشارکت‌های شما نیز بهره‌مند شوم.

سایت نمایندگی پردیس

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .