در اندیشهاید که زمان را به مهار خود درآورید. ما بر شما که کاملاً فصل جدیدی را شروع نمودهاید، هیچ ایرادی نداریم؛ زیرا شما کتابی زنده هستید که هر لحظه، یک ورق آن با دقت و ظرافت خاصی با در نظر گرفتن تمامی حالتهای قطب، حک میشوند. پس باید کاری بشود که به گذشته رجوع ننمائید.
استاد سردار کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر
سلام دوستان عماد هستم مسافر، تخریب ۱۰ سال، آخرین آنتیایکس مصرفی شیره کشیدنی خوراکی، مدت سفر ۲۳۳ روز، روش درمان DST، داروی درمان شربت OT، راهنمای درمان مسافر هاشم لژیون هفتم شفا، ورزش در کنگره شنا و پینگ پنگ، TDS مصرفی ۰/۸ سیسی.
.jpg)
ما از وقتی که وارد سفر شدیم، تازه فهمیدیم بزرگترین دشمن ما، ذهن خودمان است. سالها در گذشته گیر کرده بودیم، مدام حسرت میخوردیم؛ حسرت جوانی، حسرت فرصتهایی که از دست دادیم، حتی حسرت اشتباهاتی که دیگر هیچراهی برای جبرانشان نبود.
گاهی هم در آینده زندگی میکردیم؛ پر از ترس از فردا، تنهایی، از اینکه دوباره زمین بخوریم و همه چیز را از دست بدهیم و نتیجه آن چیزی نبود جز اینکه یا افسرده بودیم یا مضطرب… آرامش برایمان مثل یک رؤیا بود.
اما این سیدی به ما آموزش داد آرامش جای دیگری نیست، در همین لحظه است. فهمیدیم اگر بتوانیم ذهنمان را کنترل کنیم و لحظهی حال را زندگی کنیم، نه غم دیروز میتواند آزارمان دهد و نه ترس از فردا.
حتی وقتی شروع کردیم به نوشتن سیدیها، دیدیم که ذهنمان از همه افکار خالی میشود و فقط همین الان را حس میکنیم. همانطور که استاد میگوید، این خودش نوعی مدیتیشن است.
حالا برای من چالش بزرگ، نه جنگیدن با دیگران، بلکه یاد گرفتن همین حضور در لحظه است. فهمیدم که دوزخ همان آتشی است که خودم با افکار بیهوده در ذهنم روشن میکنم و خود را درونش میسوزانم و بهشت همان لحظهای است که ذهنم آرام است و به خدا اعتماد میکنم.
این سیدی برای من حکم یک کلید را داشت؛ کلیدی که در قفل ذهنم چرخید و به من یاد داد چطور از رنج گذشته و اضطراب آینده آزاد شوم و زندگی واقعی را همینجا، همین حالا تجربه کنم.
مخلص کلام اینکه: زندگی شبیه تماشای فیلمی بیپایان از گذشته و آینده ماست، یکبار غرق در خاطرات تلخ دیروز و بار دیگری اسیر ترسهای فردا.
در این میان، لحظه حال که تنها حقیقت زندگیست، آرام از دست میرود!
مرزبان خبری؛ مسافر علیاصغر
ارسال؛ مسافر محمدرضا ل۷
- تعداد بازدید از این مطلب :
92