English Version
This Site Is Available In English

عشق و محبت به هستی و خداوند

عشق و محبت به هستی و خداوند

عشق و محبت به خداوند و جهان هستی، تنها یک احساس نیست، بلکه نگرشی عمیق، آگاهانه و چندبُعدی است که انسان را به ریشه‌ی هستی پیوند می‌دهد. از نگاه جهان‌بینی کنگره۶۰، این عشق در سه مؤلفه‌ی جسم، روان و جهان‌بینی و به‌ویژه در "صور پنهان" یعنی حس، عقل و نفس، معنا پیدا می‌کند.

۱. عشق به‌عنوان پیوند با خداوند

در مسیر درمان و رشد، عشق به خداوند نه از ترس، بلکه از درک و شناخت سرچشمه می‌گیرد. این پیوند از طریق "حس" آغاز می‌شود، با "عقل" تعمیق می‌یابد و با "نفس" در رفتار و کردار متجلی می‌شود.

۲. محبت به هستی، تجلی عشق الهی

جهان، تجلی‌گاه صفات الهی‌ست. درک این حقیقت از طریق حس سالم، سبب می‌شود به طبیعت، انسان‌ها و حتی سختی‌ها با دید محبت‌آمیز نگاه کنیم. این نوع نگاه، تعادل در صور پنهان را تقویت می‌کند.

۳. محبت به دیگران؛ تقویت حس و عقل

مهربانی با دیگران، همدلی و پذیرش تفاوت‌ها، تربیت نفس را در پی دارد و باعث پالایش حس می‌شود. کسی که در مسیر محبت حرکت می‌کند، عقل خود را نیز از بند توجیهات نادرست آزاد می‌سازد.

۴. عشق، مسئولیت‌آفرین است

در کنگره۶۰، مسئولیت‌پذیری بخشی از رشد است. عشق واقعی، یعنی متعهد بودن به خدمت، اصلاح خود و کمک به دیگران. این مسئولیت، نشانه رشد نفس به مراتب بالاتر است.

۵. راه‌های پرورش عشق و محبت در مسیر درمان

تمرین دیدن زیبایی‌ها، دیدن نعمت‌ها با حس سالم، کلید درک عشق الهی است. مطالعه و تفکر: آموزش جهان‌بینی، عقل را بیدار و مسیر را روشن می‌سازد. عبادت و ارتباط درونی، اتصال به نیروی مطلق، عشق را در صور پنهان جاری می‌کند. خدمت بی‌منت، عشق در عمل معنا پیدا می‌کند، نه صرفاً در کلام. در نگاه کنگره‌ای، عشق به خداوند و هستی، یعنی هماهنگی میان صور پنهان و صور آشکار؛ یعنی تعادل در حس، عقل و نفس. این عشق، موتور حرکت در مسیر درمان است، که انسان را از تاریکی به روشنایی هدایت می‌کند.

نویسنده مقاله: مسافر غلام‌رضا لژیون یکم 

گروه سایت نمایندگی آکادمی 

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .