مصاحبه با راهنمای محترم مسافر قاسم
تاریخ ۳۱ تیرماه ۱۴۰۴
-لطفا خودتان را به رسم کنگره معرفی نمایید.
سلام دوستان قاسم هستم یک مسافر.
با ۱۵ سال تخریب وارد کنگره شدم، آخرین آنتیایکسهای مصرفی شیره، تریاک، شیشه، متادون. مدت یازده ماه و هجده روز به روش DST و با داروی OT، به راهنمایی استاد عزیزم آقا محمد جواد سفر کردم و هم اکنون مدت نه سال و چند ماه است که به لطف خدا آزاد و رها هستم.
-شما کنگره را به افرادی که شناختی از آن ندارند، چگونه معرفی میکنید؟
-کنگره یک مکان انسان ساز است جایی که به من راه و روش زندگی را آموخت. عملکرد و رفتار من نشاندهنده آموزشهای کنگره است. در گذشته دوستان و اطرافیان من چه کسانی بودند؟ و امروز چه کسانی هستند؟
کنگره جنس انسان را عوض میکند. به قول استاد امین، فلز وجودی انسان را تغییر میدهد؛ آهنها را میگیرد و به طلا تبدیل میکند.
معرفی کنگره کار سختی نیست، کافیست نمونههایی که به کنگره وارد شدهاند را ببینید. آنها خودشان سندی بینقص برای معرفی کنگره هستند.
-به نظر شما یک راهنمای موفق چه ویژگیهایی دارد؟
-به نظر من راهنمای موفق کسی است که درد دل افرادی که در اعتیاد بودهاند را بفهمد. چنین شخصی میتواند کمکرسان و دستگیر افرادی از جنس خودش باشد.
آن راهنمایی موفق است که به خاطر انسان دوستی و از صمیم قلبش به دیگران کمک کند و به یاد داشته باشد که خودش هم روزی درگیر چنین بلای خانمانسوزی بوده است.
-راهنما و رهجو نسبت به هم چه وظایفی دارند؟
-ما یک مثال رایجی در کنگره داریم مسئولیت خداوند و مخلوقات نسبت به هم؛ خداوند وظیفه خود را نسبت به مخلوق انجام داده است؛ اما مخلوق چطور؟
راهنما در کنگره دارد وظیفهاش را تمام و کمال انجام میدهد. من یک راننده جاده هستم اما مسئولیتی هم به عنوان یک راهنما دارم و مسئولیت من این است که هرجایی که باشم، خودم را به موقع به جلسه برسانم؛ اولویتم دستگیری از همنوع باشد. راهنماها وظایف خود را میدانند و به بهترین شکل انجام میدهند پس رهجو هم باید هرچه در توان دارد به کار گیرد.
راهنما، از دیدگاه خودش دارد وظیفه و مسئولیتی را که بر دوش اوست، انجام میدهد؛ اما اگر نگرش رهجو به این شکل باشد که راهنما دارد به من لطف و محبت میکند، جاذبه و پیوند محبت به وجود میآید؛ و حالا رهجو هر کجا که باشد خودش را به جلسه میرساند و وظایف رهجویی خود را تمام و کمال انجام میدهد.
-فکر میکنید جایگاه راهنمایی در زندگی شما چه اثری داشته است؟
-من مدت نه سال است که در کنگره هستم و هشت سال در جایگاههای مختلفی خدمت کردهام اما آموزشهایی که در این مدت، در جایگاه راهنمایی گرفتهام بسیار متفاوت بوده است.
از صمیم قلب برای همه بچههای کنگره این جایگاه را آرزو دارم. جایگاهی که اول آموزش و بعد برکت را در زندگی انسان سرازیر میکند. به نظر من جایگاه راهنمایی را با هیچ گنجی نمیتوان عوض کرد. انشاالله که بتوانم از آموزشهایی که در این جایگاه میگیرم در همه مراحل زندگی استفاده کنم.
-فرمودید که در جایگاههای مختلفی خدمت کردهاید؛ میتوانید از آموزشهایی که در آن جایگاهها دریافت نمودید، برایمان بگویید؟
-هر جایگاهی در کنگره طعم و لذت و آموزشهای خودش را دارد؛ پیش از این در جایگاههایی چون مرزبانی، ورزشبانی، دنوری و ... خدمت کردهام و هر کدام برای من کوله باری از آموزش را به ارمغان آورد.
یک راهنما با ده الی پانزده نفر سر و کار دارد در حالی که یک مرزبان با سیصد نفر سر و کار دارد؛ پس ببینید چه بار آموزشی در پس جایگاهی همچون مرزبانی نهفته است.
من، بودن در کنگره و این جمع و خدمت کردن به این بچهها را با هیچ چیز عوض نمیکنم.
-برای رهجویانی که تمایل به خدمت در جایگاه راهنمایی دارند، چه توصیهای دارید؟
-تجربه خدمت در جایگاهی همچون راهنمایی بسیار در تکامل وجودی ما مؤثر است. وقتی در این جایگاه خدمت میکنی، آموزشها و تجربیاتی را کسب میکنی که آنها را در حیات بعد هم به همراه خواهی داشت و برایت بسیار مفید خواهد بود.
از طرفی، راهنمایی، جایگاهیست که در آن ضعفهای خود را بسیار واضحتر متوجه میشویم و میتوانیم در صدد حل آنها برآییم.
من به بچهها توصیه میکنم که به کم قانع نباشید فقط به یک درمان اعتیاد بسنده نکنید. در کنگره زیاد بخواهید؛ هرچه بیشتر بخواهید درهای رحمت بیشتر به رویتان گشوده خواهد شد.
-عمل سالم را در جایگاه راهنمایی چطور تعبیر میکنید؟
-ما یک عمل سالم داریم یک عمل به ظاهر سالم. من اگر نقابی به چهره داشته باشم تا چه مدت میتوانم آن را حفظ کنم؟ حرف من زمانی به دل رهجوهایم مینشیند که از دلم برآمده باشد؛ آنچه را میگویم عمل کرده باشم نه که فقط شعار بدهم. مثلا وقتی خودم دروغ میگویم، آیا اینکه به رهجوهایم بگویم دروغ نگویید، به دل آنها مینشیند؟ روی آنها تاثیری میگذارد؟ مطمئنا نه.
من اگر خودم زودتر از همه در جلسه حاضر شوم، رهجوی من هم به من نگاه میکند او هم خودش را به موقع به جلسه میرساند. همین میشود عمل سالم.
بیایید نقاب نزنیم. ما خیلی وقتها نقاب آدم خوبها را میزنیم ادای خوب بودن در میآوریم؛ اما تا کی؟ تا کی میتوانیم این ظاهر را حفظ کنیم؟ یک جایی بالاخره ما را میبینند، آدمها را نمیگویم، هستی را میگویم. اعمالی که ما انجام میدهیم، هر کدام نقطهای میشود در صفحه هستی ما؛ و جمع این نقاط خطی را تشکیل خواهد داد که نشان میدهد که من چطور زندگی کردهام و چطور انسانی بودهام.
-به عنوان سؤال آخر، چه صحبتی با تازه واردین و یا افرادی که در پشت درهای کنگره از بیماری اعتیاد رنج میبرند، دارید؟
-خطاب به تازه واردی که به کنگره آمده است میگویم که ما سختیهای بسیاری برای خروج از وادی اعتیاد کشیدیم ولی نتوانستیم نجات پیدا کنیم. بهترین جا برای درمان اعتیاد کنگره است. اینجا کسی کاری به پول و شغل و جایگاه اجتماعی من ندارد. کسی پول درمان و ویزیت نمیخواهد. کسی کاری ندارد که چه کسی بودهای و چه اعمالی در گذشته انجام دادهای. تنها چیزی که اینجا از تو میخواهند حضور به موقع و منظم و فرمانبرداری از راهنما و آموزههای کنگره است. افراد بسیاری را در جلسات میبینم که روز اول ورود آنها را به خاطر دارم؛ افرادی که روزی با چهرههایی تکیده و ناامید آمدند و امروز به لطف خدا چون گل در حال شکفتن هستند.
دیدن همین بچههایی که جلوی در بازی میکنند و لبخند به لب دارند برای من بزرگترین لذت است؛ خصوصاً اینکه میدانیم این یک شادی زودگذر نیست که الان بخندند و ساعتی دیگر در خانه شاهد جنگ و دعوا باشند؛ میدانیم از اینجا هم که رفتند در شادی و آرامش به سر میبرند.
نکتهای که در آخر دوست داشتم ذکر کنم این است که اگر به چشم معرفت به کنگره نگاه کنیم، تک به تک لحظات آن برای ما آموزش است. داشتم فکر میکردم وقتی که ما برای رهایی به تهران میرویم، زمانی که دفاتر سیدی خود را به آن مسئول مربوط ارائه میکنیم، کسی از ما نمیپرسد که با چه وسیلهای آمدی، با هواپیما آمدی یا با اتوبوس؟ پیاده آمدی یا با ماشین شخصی؟ یا چقدر در حسابت موجودی داری؟ تنها چیزی که از ما میپرسند راجع به عملکرد ماست؛ اینکه آیا در این یک سالی که در کنگره بودهای سیدیهایت را نوشتهای؟ وظایفت را درست انجام دادهای؟ و این موضوع من را به یاد حساب و کتاب روز قیامت میاندازد. که از منِ قاسم، نمیپرسند که چقدر پول درآوردی؟ چند تا خانه خریدی؟ میپرسند قاسم چطور زندگی کردهای؟ آیا دستی را گرفتهای؟ آیا قلبی را شاد کردهای؟ آیا به وظایف انسانی خودت عمل کردهای؟
انشاالله که همه ما مراقب رفتارمان باشیم و مسیر خدمت و انسانیت را در پیش بگیریم.
-بسیار از شما ممنونم که وقتتان را در اختیار ما گذاشتید.
تهیه و نگارش: مسافر حمید لژیون نوزدهم
تنظیم: مسافر جعفر
ارسال:
با احترام مرزبان خبری مسافر وحید.
- تعداد بازدید از این مطلب :
269