جلسه پنجم از دوره چهل و چهارم جلسات آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی خمین با استادی مسافر عباس، نگهبانی مسافر حشمت و دبیری مسافر ابوالفضل با دستور جلسه "وادی پنجم و تأثیر آن روی من" در روز سهشنبه ۳۱ تیرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ شروع به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان عباس هستم یک مسافر؛
از گروه مرزبانی تشکر میکنم که این فرصت را در اختیار من گذاشتند تا خدمت کنم. موضوع جلسه وادی پنجم است که به ما چه میگوید؟ و از ما چه میخواهد؟ در جهان ما تفکر قدرت مطلق حل نیست، بلکه توأم با رفتن و رسیدن آن را کامل مینماید.
بحث این است زمانی که ما مصرف میکردیم دائماً در حال فکر کردن و برج ساختن بودیم و در افکارمان زندگی قشنگی برای خودمان درست میکردیم در حقیقت به هیچ کدام از اینها دست پیدا نمیکردیم، حالا که به کنگره ۶۰ آمدیم از وادی اول تا چهارم که میگوید راهها و نوع نگرش ما را عوض میکند، میگوید فقط این نیست که ما بنشینیم و فکر کنیم. فکر کنیم که یک عمری از زندگی عقب افتادیم! حالا باید راهمان را عوض کنیم و فقط فکر کردن نیست.

بهترین راه این است، هم قشنگ فکر بکنیم و هم عمل کنیم. از زمان زرتشت همین پندار نیک گفتار نیک و کردار نیک بوده و وقتی میگوید پندار نیک یعنی فکر قشنگ و گفتار نیک یعنی با بزرگترهایمان، با راهنما مشورت کنیم و بعد کردار نیک و آن فکر و مشورتی که کردی و راه حلی که پیدا کردی به آن عمل کنیم. این نباشد که بگویم اینقدر قشنگ فکر میکنم و زندگی را دارم درست میکنم ولی هیچگونه حرکتی در زندگی انجام ندهم. در وادی پنجم که میگوید، در جهان ما تفکر قدرت مطلق حل نیست بلکه توأم با رفتن و رسیدن آن را کامل مینماید. وقتی قشنگ فکر کنیم و مشورت کنیم و به نتیجهای که از نظر افکارمان برسیم باید به آن راه که در ذهنمان پروراندهایم عمل کنیم. زمانی یادم میآید مینشستم به کارهایی که اصلاً به من ربطی نداشت دخالت میکردم؛ پدرم میگفت: وقتی این فکر قشنگ را عملی کردی درست است ولی همان ابتدای کار میگفتم ببخشید کار من نیست. این کار که پای بساط نیست که برای همدیگر تئوری میدهیم، دکتر یا مهندس میشویم؛ طرحهای خوبی در باغ رفقا میدادیم ولی اگر بیل را دست من میداد باید خداحافظی میکردم. اینها افکار زمان مصرفمان بود در کنگره به ما میگوید در وادی اول که با تفکر ساختارها آغاز میشود اگر فکر و ایده قشنگی داریم اول برای خودمان باشد و نیاییم دیگران را نصیحت کنیم. خیلیها هستند زندگی قشنگی دارند ولی زبان به نصیحت باز نمیکنند. در زمان مصرف ما هم نصیحت خوب میکردیم هم تهمت و هم قضاوت خوب میکردیم ولی الآن دیگر اینطوری نیست متوجه شدم که دوربین را فقط باید روی خودم زوم کنم. خدا را شکر راهنماهای خیلی عالی داریم که با آنها مشورت میکنیم و اینها را باید در زندگی عملی بکنیم.
من در ۳۵ سال زندگی مشترک نانوایی را بلد نبودم یک روز نانوایی رفتم و قیمت نان را پرسیدم طرف گفت چند وقت است به شهر نیامدی ولی الآن خدا را شکر آمدیم کنگره نمیگویم ۱۰۰ درصد ولی داریم چند قدم مثبت برمیداریم و اگر الآن با بچهام بنشینم صحبت کنم او استفاده میکند و حرفهایم را باور میکند.
از اینکه به صحبتهای من گوش کردید از همه شما متشکرم.
پیادهساز و تایپ مطلب: مسافر حسین
عکاس: مسافر رضا
ویراستار: مسافر حمید
تنظیم و بارگذاری: مسافر حجت
مرزبان خبری: مسافر محمد
گروه سایت مسافران نمایندگی خمین
- تعداد بازدید از این مطلب :
114