گزارشی از عملکرد لژیون ویلیام وایت با راهنمایی و استادی مسافر سیگار وحید با دستور جلسه «وادی پنجم و تاثیر آن روی من» که در روز چهارشنبه مورخ ۱ مرداد ۱۴۰۴ در نمایندگی ارتش برگزار شد.
.JPEG)
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان وحید هستم مسافر سیگار. انشاءالله که حال همه عزیزان خوب باشد و خدا را شکر میکنم که دوباره در لژیون پربار ویلیام وایت شرکت میکنیم.
دستور جلسه این هفته وادی پنجم است. در این وادی انواعواقسام مثالهای مختلف زده میشود و تصویرسازی انجام میشود تا بتوانیم تجسم کنیم و تمرین کنیم تا آرامآرام از تجسس وارد وادی تجربه شویم و بتوانیم در دنیای فیزیکی به آن عمل کنیم. در این وادی یک سری شاهکلید به ما داده میشود که اگر بتوانیم آنها را درک کنیم و بهموقع از آنها استفاده کنیم، ما را نسبت به خیلی از مسائل محافظت میکند.
باید برای ما سؤال شود که چرا در این وادی از ارتباط بین جهانهای مختلف صحبت میشود؟ اینکه ما درآنواحد در سه جهان مختلف زندگی میکنیم، چه ارتباطی با بحث مواد مخدر دارد؟ اگر دنیای درون، ذهن، افکار و اندیشه ما خراب باشد یا به بیان دیگر اگر تفکر ما ناسالم باشد میتواند جسم ما را هم خراب کند. علاوه بر ذهن و دنیای درون ما، جسم ما هم باید آرامش داشته باشد و بهموازات این دو، جهان خواب ما هم آرامآرام متعادل میشود. پس این سه مورد با یکدیگر در ارتباط هستند.
سیستم بیوشیمیایی یک فرد مصرفکننده توسط مواد مخدر، سیگار، اضافهوزن و سایر مواردی که در کنگره بهعنوان ضدارزش و آنتی ایکس شناخته میشوند، خراب میشود و تعادل شخص را از بین میبرد و توازن بین جهانهای مختلف که در آن زندگی میکند برهم میزند. پس با پیداشدن راه، مرحله اول برای ما این است که جسم خودمان را سالم کنیم. اساس زندگی همه ما ابتدا بر مبنای جهان فیزیکی است. به همین دلیل شخصی که دنداندرد دارد یا خمار است، زن و زندگی و کار برایش معنایی ندارد!
قبل از این وادی ما به مرحلهای میرسیم که فکر ما سالم شده و با گذراندن چهار وادی قبل، برای ما آمادهسازی شده است و مسئولیت خود و خدا را فهمیدهایم و حالا باید حرکت کنیم. اگر ما تا درب کنگره بیاییم و بدانیم بستر درمان در اینجا مهیا است ولی برای سفرکردن نیاییم چه اتفاقی میافتد؟ هیچچیزی نمیشود! باید حرکت کرد یعنی از یک نقطه معلوم به نقطه معلوم دیگری که همان مبدأ و مقصد هستند حرکت کنیم.
پروسه درمان سیگار هم واضح است و همه ما میدانیم که باید به این لژیون باور داشته باشیم اما باور آرامآرام ایجاد میشود یعنی با الگو و خروجی و نتیجهای که داریم میبینیم. امکانات، روش DST، مبدأ و مقصد مشخص و مهیا است و حالا باید حرکت کنیم. حرکتکردن هم ابزار میخواهد و این ابزار، هشت موردی هستند که در وادی درباره آنها صحبت میشود. بحث برگشت از ضدارزش، بحث تجسس، بحث قناعت، پسانداز و غیره همگی شاهکلیدهای مدیریتی هستند!
در بحث قناعت مطرح میشود که باید بتوانیم از کمترین امکانات، بیشترین خروجی و بهترین کارایی را داشته باشیم. درست مثل طبیعت که با کاشت یک بذر در آن و دادن کمی آب و آفتاب، درخت عظیمی رشد میکند که میتوانیم از میوه، سایه و درخت آن بهره ببریم. در بحث پسانداز هم دو قسمت گفته میشود. اول اینکه باید به امورات مالی دقت کنیم و آنها استحکام ببخشیم و قسمت دوم پساندازکردن انرژی است. سفر اولی و سفر دومی باید انرژی خودشان را مدیریت کنند.
همه این موارد که انجام شد به مرحله توکل میرسیم. رضا، توکل و تسلیم یعنی باید حرکت کنیم و بگوییم خدایا من شما را وکیل میگیرم؛ یعنی من کار خودم را انجام میدهم و تلاش میکنم پس توکل بر خدا و از هر اتفاقی که بی افتد راضی هستم. هرچه آگاهتر و داناتر باشم، آرامآرام وارد وادی تسلیم در برابر قدرت مطلق میشوم. شاید الان نباید پول دست من باشد یا با فلان شخص ازدواج کنم و یا فلان چیز را صاحب شوم چراکه اگر بشوم حال من خراب میشود.
ممنون که به صحبتهای من گوش کردید.
تایپ، ویرایش و ارسال: مسافر محمدرضا
نمایندگی ارتش
- تعداد بازدید از این مطلب :
42