English Version
This Site Is Available In English

نفکر تنها کافی نیست باید حرکت کنیم و برسیم

نفکر تنها کافی نیست باید حرکت کنیم و برسیم

چهاردهمین جلسه از دوره چهل و سوم کارگاه‌های آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی دانیال اهواز به استادی اسیستانت همسفر شهلا، نگهبانی همسفر فریبا و دبیری همسفر ملیکا با دستور جلسه «وادی پنجم و تاثیر آن روی من» روز دوشنبه ۳۰ تیر ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار نمود.


خلاصه سخنان استاد:

ممنونم از ایجنت محترم و مرزبانان و همه شما عزیزان که اجازه دادید امروز باشم، خدمت کنم و آموزش بگیرم. دستور جلسه امروز در رابطه با وادی پنجم و تاثیر آن روی من است. عنوان وادی این است که، تفکر در جهان ما قدرت مطلق حل نیست؛ بلکه توام با رفتن و رسیدن آن را کامل می‌نماید. آقای مهندس روز چهارشنبه در صحبت‌هایشان گفتند: تا وادی چهارم همه چیز تئوری بود و در ذهن بود و حول و حوش تفکر، جهان ذهن و این‌ها چرخید و همین مسئله باعث شد حرکتی به آن صورت انجام نشود و بیشتر آدم درون خودش فرو رفته بود؛ ولی در وادی پنجم به ما می‌گوید که باید حرکت کنید، می‌گوید تفکر تنها کافی نیست. ما در وادی اول تفکر را یاد گرفتیم. کسی که می‌خواهد از جهان تاریکی بیرون بیاید، حالا چه اعتیاد و هر ضدارزش دیگری که در آن گرفتار است؛ باید در ابتدا تفکر کند که ببیند کجای کار قرار دارد، می‌خواهد چیکار کند، نقشه راه را ترسیم کند و باید نقشه‌ای باشد که راه به عقب نداشته باشد. ما خیلی راه‌ها را برای درمان اعتیاد رفتیم؛ ولی برگشت می‌خورد و دوباره مجبور بودیم از اول شروع کنیم، ولی نقشه‌ای که اینجا ما می‌کشیم باید نقشه‌ای بدون برگشت باشد. وادی دوم به ما می‌گوید که بیهوده نیامده‌ای، برای یک کاری آمده‌ای و باید ماموریتت را به بهترین شکل انجام دهی. وادی سوم به ما می‌گوید که هیچکس به اندازه خودت نمی‌تواند به تو کمک کند و در واقع توانایی‌های ما برای ادامه مسیرمان می‌توانند برای ما کمک کننده باشند. وادی چهارم هم آب پاکی را روی دستمان ریخته است و گفته مسئولیت را به خداوند دادن، اشتباه است و باید خودمان مسئولیت کارهای خودمان را بپذیریم و وقتی شروع به حرکت کردیم و پذیرفتیم خداوند هم در این راه به ما کمک می‌کند. در وادی پنجم گفته شده که ما همزمان در سه جهان زندگی می‌کنیم، یکی جهان ذهن، یکی جهان خواب و دیگری جهان فیزیکی یا همان جهان خاکی که در آن زندگی می‌کنیم، این سه جهان باید به موازات هم و در یک راستا حرکت کنند؛ اگر جهان ذهن من به هم ریخته باشد، خواب درستی هم ندارم و اگر جهان ذهنم و خوابم درست نباشد در جهان خاکی نمی‌توانم کارهای روزمره را درست انجام بدهم؛ پس می‌بینیم که این سه جهان با هم مرتبط هستند و اگر من تلاش نکنم، که ذهن آرامی داشته باشم و افکار منفی را دور بیندازم، نمی‌توانم زندگی آرامی داشته باشم هر چقدر هم که بخواهم تلاش کنم.

من در کنگره یاد گرفتم؛ باید ذهنم آرام شود تا بتوانم درست فکر کنم، تصمیمات درست بگیرم، راه حل‌های خوب به ذهن من بیاید و تا زمانی که فکر من بهم ریخته باشد، راه حل در ذهن من نمی‌آید و مدام کلافه‌ام، مدام دنبال راه می‌گردم و پیدا نمی‌کنم؛ ولی اینجا ما یاد می‌گیریم که این سه جهان را آرام کنیم. خب با همان چهار وادی اول در واقع ما کمی به خودمان، تفکرمان، ذهنمان کمک کرده‌ایم و یک خرده به خودمان بها داده‌ایم و می‌دانیم که بیهوده نیستیم و باید تلاش کنیم. حالا می‌گوید که اگر می‌خواهیم به آن آرامش برسیم، یک سری پله‌ها هست که باید طی کنیم، این پله‌ها برای هرکسی در هر مرحله‌ای که قرار دارد، لازم است؛ تا بخواهد در نهایت به آن آرامش و آن آسایشی که مد نظرش هست برسد. خب اولین پله همان برگشت از ضدارزش‌ها است. در وادی نهم فکر می‌کنم یا شاید وادی دهم می‌گویند ما اگر بخواهیم از ضد ارزش‌ها دوری کنیم، نمی‌توانیم بگوییم که من دروغ را می‌گذارم کنار؛ ولی غیبت را نمی‌توانم و موقعیت که پیش بیاید باید انجام بشود و دست من نیست. ما یاد گرفتیم در همان وادی که درخت ضدارزش‌ها باید به یکباره میوه‌هایش شیرین شوند و ذره ذره اتفاق می‌افتد. منظورم از به یکباره یعنی همه میوه‌ها باید با هم شیرین شوند، نمی‌توانم بگویم دروغ را می‌گذارم کنار، حالا غیبت هست، پنهانکاری هست، ترس هست، اضطراب هست و کلی حالا اتفاق‌های دیگر. در مورد صبر، مخصوصا در مورد ما همسفران، من خودم اینطوری فکر می‌کنم، می‌گویم خیلی آدم صبوری هستم، خیلی آدمی هستم که می‌توانم همه چیز را تحمل کنم و می‌توانم بگذرانم و در خودم می‌ریختم و آن را صبر می‌دانستم؛ ولی اینجا به ما یاد دادند که صبر کردن همواره با تلاش باید باشد، من فکر می‌کردم همین که صبر می‌کنم می‌گویم خدایا کمکم کن، تو خودت یک راهی بیاور جلوی پای من، همین کافیست؛ ولی این کافی نبود و من باید موقعی که می‌خواهم مسئله‌ای را در زندگی‌ام حل بکنم، در جهت آن تلاش بکنم، راه حل را درست پیدا بکنم، حالا در کنار آن صبر هم؛ باید آرامش داشته باشم.

تحمل کردن یعنی یک باری را به دوش کشیدن؛ یعنی من دارم آن بار را هر روز با خودم حمل می‌کنم، حالا چه اتفاقی می‌افتد؟ چه کار باید بکنم؟ مدام کاسه چه کنم،چه کنم در دستمان هست. ما پله‌ها را یکی یکی و با آرامش طی کنیم و هیچ عجله‌ای هم نباید در این مسیر داشته باشیم، ذره ذره اتفاق می‌افتد، ذره ذره حال ما بهتر می‌شود. وقتی یک شخصی وارد می‌شود، حال خوبی ندارد، هیچ کدام الان نمی‌توانید بگویید وقتی آمدم حالم خوب بود و فقط برای مسافرمان آمدیم، آمدیم کم کم فهمیدیم خودمان درونمان به هم ریخته‌تر هست و باید درونمان آرام شود. پس انداز را یاد گرفتیم، مدیریت خانه را یاد گرفتیم، مدیریت بحران را یاد گرفتیم، سر بزنگاه حال ما هم مثل بقیه بهم می‌ریزد، ما هم مثل بقیه اگر اتفاقی بیفتد حادثه‌ای رخ بدهد، حالمان بد می‌شود؛ ولی فرق ما با بقیه کسانی که بیرون از کنگره هستند این است، که زودتر از دیگران خودمان را پیدا می‌کنیم به خاطر آن آموزش‌هایی که داریم و هر هفته سی‌دی‌هایی که آقای مهندس صحبت می‌کنند، آن توکل برای ما فقط در حد حرف نیست. آقای مهندس همیشه مثالی می‌زنند می‌گویند: شخصی که توکل را به دیگران درس می‌داد فرزندش در اتاق عمل بود، پشت درب اتاق عمل سکته کرد از اینکه نمی‌دانست چه اتفاقی قرار است بیفتد و آن توکل را در واقع به خوبی انجام نداده بود؛ پس ما اینجا یاد گرفتیم که اگر چیزی را یاد می‌گیریم و دانایی را کسب می‌کنیم؛ باید به مرحله عملی کردن هم برسانیم تا بتوانیم به آن آرامش دست پیدا کنیم. بخش دوم صحبت‌هایم امروز تودیع همسفر اعظم عزیز ایجنت محترم است. به ایشان خدا قوت می‌گویم و خیلی تشکر می‌کنم بابت زحمات ایشان فکر می‌کنم ۱۵ یا ۱۶ ماه شد، بسیار زحمت کشیدند هر کاری که می‌خواستند انجام دهند، مدام با من در تماس بودند و سعی می‌کردند که به بهترین شکل انجام داده شود و طبق قوانین باشد. همین جا از طرف خودم و همه عزیزان از ایشان تشکر می‌کنم و بهترین‌ها را برای ایشان می‌خواهم. امیدوارم که هر چیزی که خیر و خوبی است خداوند برای ایشان رقم بزند انشاالله برای خودشان و خانواده محترمشان. به همسفر نوریه عزیز خیلی خیلی تبریک می‌گویم، معارفه ایشان را و امیدوارم موفق باشند در مسیر پیش رو.

در ادامه شما را به دیدن تجلیل از ایجنت محترم همسفر اعظم عزیز و معارفه ایجنت جدید همسفر نوریه عزیز دعوت می‌کنم. با تشکر از زحمات بی‌دریغ همسفر اعظم و آرزوی موفقیت برای همسفر نوریه.


مرزبان کشیک: همسفر فروغ، مسافر مهدی
عکاس: همسفر زهرا رهجو راهنما همسفر زینب (لژیون یکم)
تایپیست: همسفر امل رهجو راهنما همسفر نوریه (لژیون دوازدهم)
ویراستاری و ارسال: همسفر ملیکا نگهبان سایت

همسفران نمایندگی دانیال اهواز

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .