English Version
This Site Is Available In English

کنگره رایگان است اما مفتی نیست

کنگره رایگان است اما مفتی نیست

جلسه سوم از دوره سیزدهم سری کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰ ویژه مسافران و همسفران نمایندگی صادق قم با استادی راهنمای محترم مسافر مهران و نگهبانی مسافر احمد و دبیری مسافر اسماعیل با دستور جلسه"وادی پنجم و تاثیر آن بر روی من و اولین تولد رهایی مسافر محمد حسن  "سه‌شنبه ۳۱ تیر ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۷ آغاز بکار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

خدا را شکرم که امروز توفیق من شد در این جایگاه آموزشی قرار بگیرم،تشکر می‌کنم از تمامی خدمتگزاران،ایجنت محترم و گروه مرزبانی بابت فراهم نمودن این بستر آموزشی.

دستور جلسه امروز شامل دو بخش است 

بخش اول، وادی پنجم و تاثیر آن بر روی من 

در بخش دوم دستور جلسه، تولد اولین سال رهایی مسافر عزیز محمد حسن راجشن می‌گیریم و امیدوارم کاسب باشیم و از مشارکت ها برداشتی داشته باشیم و بتوانیم مشکلات زندگی خود را حل بکنیم.

تمام وادی‌ها الفبای زندگی هستند یعنی جهان‌بینی زندگی ما هستند و چاره‌ای نداریم جز آموختن آنها هیچ راه دیگری جز این‌ها وجود ندارد،من اگر بخواهم با خودم رو راست باشم قبل از کنگره الفبای زندگی را نمی‌دانستم شاید یک سری درس ها را خوانده باشم و یک سری حفظیاتی داشته‌ام و یک سری جهان‌بینی‌ها اما عمیقاً آنها را درک نمی‌کردم،یعنی چه می‌گویند هر چه کنی به خود کنی گر نیک و بد کنی این را درک نمی‌کردم مانند تمام انسان‌های کره زمین چون اگر درک می‌کردند شرایط این چنین نبود.

قبل از کنگره خیلی چیزهای ساده و ابتدایی را ما بلد نبودیم به دلیل اینکه الفبای زندگی را بلد نبودیم،وادی پنجم یک شاه کلید است و فرقی هم ندارد چه برای مسافر چه برای همسفر وادی پنجم یک پیامی می‌دهد، «در جهان ما تفکر قدرت مطلق حل نیست بلکه توام با رفتن و رسیدن به آن می‌رسی» در ابتدای آن مشخص گردید و می‌گوید در این جهان در این جهان این قانون صادق است و شاید در جهان دیگر قوانین متفاوت باشد، اما در این جهان هر چقدر ما بنشینیم و فکر بکنیم، تصویری سازی بکنیم و یک ساختاری در ذهنمان شکل بدهیم اما حرکت نکنیم به نتیجه نمی‌رسیم و حرکت خالی هم به درد نمی‌خورد باید برسیم و آن رسیدن نتیجه است. 

یک سفر اولی ۷، ۸ ماه سفر می‌کند و طبق برنامه حرکت می‌کند متوجه می‌شود که خودش فهمیده و می‌داند راهنما چگونه پله کم می‌کند، یعنی این را می‌فهمد که ۲+ ۲ می‌شود ۴ و مسائل ابتدایی را متوجه شده و در میان سفر رها می‌کند و می‌رود، من قول می‌دهم که آن به حال خوش نمی‌رسد چرا به حال خوش نمی‌رسد؟چون این یک قانون است می‌گوید در جهان ما تفکر قدرت مطلق حل نیست بلکه توام و با رفتن و رسیدن به آن می‌رسی، شما نرفته‌ای تا به نتیجه برسی این قانون را اجرا نکرده‌ای. 

این وادی خیلی مطالب برای صحبت کردن دارد من فقط راجع به تیتر آن صحبت می‌کنم ما هر کاری بخواهیم بکنیم تفکر می‌کنیم، هر خواسته‌ای داریم قطعاً تفکر می‌کنیم، آقای مهندس هم بسیار زیبا در ‌سی‌دی برگشت می‌فرمایند سه ضلع باید در کنار هم قرار بگیرند خواست،نقشه،هزینه. بچه‌های کنگره گول رایگان بودن کنگره را می‌خورند، درست است کنگره رایگان است اما مفتی نیست یعنی ما باید هزینه آن را پرداخت بکنیم،هزینه آن چیست؟هزینه آن همین حال مسافر است در تعطیلات آیا می‌تواند هزینه آن را بدهد آیا می‌تواند خواب شب را تنظیم نگهدارد، آیا می‌توانیگد بعد از دارو نخوابیگد این‌ها همه هزینه است و اگر این‌ها را پرداخت نکنیم به حال خوش نمی‌رسیم و پیام وادی این است که ما باید تفکر بکنیم حرکت بکنیم و برسیم چون نتیجه در رسیدن است. 

قسمت دوم دستور جلسه:

اولین سال تولد محمد حسن عزیز 

پیام تولد محمد حسن عزیز: محمدحسن عزیز:

ما به سبب‌های بسیار،خواهان قرارگرفتن شمادرقله با پرچم سبزهستیم، البته به آرامی درآن قدم خواهی نهاد.

(اولین سال رهاییت پرشکون باد)

اولین سال تولد محمد حسن عزیز را به همه عزیزان تبریک عرض می‌کنم،به محمد حسن عزیز تبریک عرض می‌کنم و به اعضای لژیون سوم، خدمت ایجنت محترم گروه مرزبانی تبریک عرض می‌کنم.

رهایی محمد حسن عزیز به نام لژیون سوم ثبت شده اما در حقیقت اینگونه نیست تمام عزیزان نمایندگی صادق در این رهایی شریک هستند، همین دست زدن‌ها مشارکت کردن‌ها بودن‌ها انرژی شده به محمد حسن تا به مقصد رسیده. 

محمد حسن در اسفند ماه ۱۴۰۱ وارد لژیون شد با مصرف تریاک و در چهره‌اش کاملاً ناامیدی مشخص بود، بعد از چند هفته به من گفت که دارو هم مصرف می‌کنم گفتم چه دارویی مصرف می‌کنی؟یک سری داروهایی را گفت که من باور نکردم و به او گفتم نام این داروها را برای من پیامک بکن. نام یک سری داروها را فرستاد برای فشار خون، استرس، تپش قلب، اما محمد حسن تسلیم را کاملاً متوجه شد همین وادی پنجم را کاملاً متوجه شد،متوجه شد که اگر فرمان می‌آید برو به جهنم باید رفت و چون و چرا نیاورد، بسیاری از بچه‌ها تسلیم هستند اما تسلیم بر وقف مراد خودشان، برای مثال امروز روز سه شنبه است و اعضای لژیون سوم خدمتگزارند انتهای جلسه می‌خواهند سالن را نظافت بکنند می‌گویم می‌مانی سالن را طی بکشی می‌گوید خیر همسفرم در ماشین منتظر است،این تسلیم را متوجه نشده متاسفانه. تسلیم یعنی چه؟ داستان آب و آتش مولانا است کسی که می‌خواهد حالش خوب بشود اول باید وارد آتش بشود یعنی کسی که تسلیم می‌شود می‌رود به جهنم،سفر اول واقعا جهنم است بسیار سخت است مهمانی نروی ساعت خوابت را تنظیم بکنی اینا همه آتش است ولی محمد حسن وارد آتش شد و از آب سر درآورد. 

من واقعاً از او لذت می‌برم، پزشکان در درمان آن حیرت زده مانده‌اند، در اوایل سفرش تا سه ماه اول در یک گوشه می‌نشست و افسرده بود نه صحبتی می‌کرد نه حرکتی و یک حالت گیجی به او دست می‌داد،اما خدا را شکر رها شد و متوجه شد که درخت چنار نباشد. 

من همیشه به بچه‌ها می‌گویم سعی کنید در سفر دوم درخت چنار نباشید درخت چنار فقط سایه می‌دهد به خودش و اعضای خانواده خودش،باید سعی کرد درخت گردو بود درخت گردو هم سایه می‌دهد هم محصول می‌دهد برای دیگران تا استفاده کنند، و محمد حسن هم جزو آنها بود من واقعاً به او تبریک می‌گویم.

محمد حسن عزیز شال خوش رنگ مغز پسته‌ای راهنمای تازه واردین را قبول شد در لژیون جونز عضو شد و حدود ۱۸ کیلو وزن کم کرد، در لژیون سردار عضو شد، هزینه‌ها را پرداخت کرد این را متوجه شد که کنگره ۶۰ رایگان است اما مفتی نیست.

از اینکه به صحبت‌های من توجه کردید متشکرم.

اعلام سفر مسافر محمد حسن:

سلام دوستان محمد حسن هستم یک مسافر 

آخرین آنتی‌اکس تریاک

روش درمانDST

داروی درمان شربت OT

زمان سفر اول ۱۱ماه و ۱۸روز 

با راهنمایی راهنمای محترم آقا مهران 

رهایی یک سال در ادامه سفر سیگار داشتم 

مدت زمان سفر اول ۱۱ ماه و ۲۰ روز 

رهایی یک سال 

با راهنمایی راهنمای محترم آقا مجتبی

آرزوی مسافر محمد حسن: آرزو می‌کنم که تولد پنجمین سال رهایی‌ام را در کنار آقا مهران با شال نارنجی جشن بگیرم.

خلاصه سخنان مسافر محمد حسن:

در ابتدا تشکر می‌کنم از آقای مهندس و خانواده محترمشان بابت فراهم کردن چنین بستری، از تمام عزیزان مسافر و همسفر خدمتگزاران و تمامی حضار تشکر می‌کنم بابت این انرژی خوبی که در این روز خوب به من دادند، این انرژی قطعاً مال من نیست و برای تک تک ما است و امیدوارم سفر اولی‌ها این جایگاه را تجربه بکنند. تشکر بسیار ویژه‌ای دارم از آقا مهران راهنمای خوبم، ایشان فرمودند من بسیار سر به زیر بودم اما با این سر به زیری ایشان را خیلی اذیت کردم و ایشان با محبتشان من را به حال خوش رساندند و این حال را قطعاً مدیون ایشان هستم. تشکر می‌کنم از راهنمای محترم آقا هادی که راهنمای تازه واردین بنده بودند،من همیشه گفته‌ام و خواهم گفت پیوند محبتی که آقا هادی به من زدند من را در کنگره نگه داشت، من نیامده بودم بمانم فقط آمده بودم ببینم چه خبر است اما طوری با من رفتار کردن که من در کنگره ماندگار شدم. از خدمتگزاران کنگره و مرزبانان و ایجنت محترم تشکر می‌کنم بابت فراهم نمودن بستر این جشن، از مرزبان‌های دوره قبل و دو دوره پیش هم تشکر می‌کنم. تشکر می‌کنم از آقا مجید عزیز روز انتخاب لژیون من تولد یک سالگی آقا مجید بود، بر روی من این تولد بسیار تاثیر داشت و یکی از دلایل بزرگم برای انتخاب لژیون آقا مهران آقا مجید بود،تشکر می‌کنم از آقا مجتبی راهنمای درمان سیگارم که به بنده بسیار کمک کردند و یکی از پایه های سفر اولم شدند با محبت و عشق زیادشان خیلی ممنونم از ایشان. 

وارد لژیون شدم با آن حال بدی که داشتم در ظاهر چیزی نشان نمی‌دادم اما در صور پنهان حال بسیار بدی داشتم، زندگی من خیلی خراب شده بود آقا مهران به من فرمودند که همه چیز درست می‌شود به ایشان گفتم که من زندگی‌ام بسیار خراب است به بنده گفتن تو سفرت را انجام بده درست می‌شود و این اتفاق افتاد، و اگر من ماندگار شدم با آن حال بد و آن مریضی که داشتم به دلیل معجزه‌هایی بود که در کنگره دیدم، بعد از چند ماه سفرم زندگی‌ام درست شد.

بعد از یک هفته که وارد لژیون شدم رهایی آقا جواد بود و با آن اعلام سفری که کردند با آن همه آنتی ایکس با خودم گفتم من که در مقابل آن چیزی نیستم و امیدوار شدم، از تمام برادر لژیونی‌های عزیزم و تمام پیشکسوتان لژیون تشکر می‌کنم. 

تمام اعضای لژیون و تمام اعضای کنگره به بنده از روز اول سفرم انرژی دادند و امیدوارم بتوانم آن انرژی را برگردانم. 

آن معجزه‌هایی که می‌گویم در کنگره مانند عصای موسی نیست چیزهایی است که به چشمم دیده‌ام،آن داروهایی که مصرف می‌کردم برای خودم قابل باور نبود که دیگر این داروها را مصرف نمی‌کنم و مشکل اصلی من مواد مخدر نبود مصرف این داروها بود و کنار رفتن آن دارو ها به دلیل تسلیم شدن من بود. 

زمانی که من مصرف می‌کردم حالم خوب نمی‌شد حالم بد می‌شد، از مواد مخدر متنفر شده بودم و آن حال خوب و نعشگی برای من خیلی وقت بود تمام شده بود و فقط دنبال یک چیز می‌گشتم که من را از این شرایط رها بکند،کنگره این کار را برای من انجام داد و خیلی خوب هم انجام داد.

من چند ماه بود مانده بود که به کنگره وصل شوم یکی از عزیزانم را که خیلی دوست داشتم از دست دادم و از زمانی که خبر از دست دادن او را شنیدم پای بساط بودم تا روز خاکسپاری و حالم خیلی بد بود. 

آخرهای سفرم بود و اعلام کردند برای آزمون راهنمایی ثبت نام کنید و من امیدوار بودم آقا مهران به من نگوید برای ثبت نام، جلسه اول چیزی نگفتند اما جلسه دوم اشاره کرد و گفتند باید بخوانی و گفتم چشم با عزیزان شروع به خواندن کردیم در ابتدای آن همه چیز به شوخی و خنده بود اما آقا مهران گفتند به خاطر من این آزمون را بدهید و همه چیز از آنجا شروع شد و این آزمون باعث شد که من بمانم و خیلی چیزها را متوجه شدم اولین چیزی که متوجه شدم این بود که این رهایی اینگونه نیست که وقتی رها شدم همه چیز را ول بکنم و بروم، نیاز به مراقبت دارد و اگر خدمتی قرار است بکنم برای کسی قرار نیست این خدمت را انجام دهم برای حال خوش خودم است و توصیه‌ام برای سفر اولی‌ها این است که خدمت بکنند نه برای دیگران برای حال خودشان.

یک تشکر مجدد می‌کنم از آقا مهران به دلیل اینکه مرا در لژیون جونز پذیرفتند و نسبت به گذشته ۱۸ کیلو وزنم کم شده است و الان می‌توانم راه بروم ورزش بکنم اما قبل از آن نمی‌توانستم ورزش انجام بدهم و بعد از انجام ورزش حالم بد می‌شد.

من قبل از کنگره زندگی بلد نبودم اما الان آموخته‌ام و این را مدیون آقا مهران و آقای مهندس هستم و بسیار بسیار خوشحالم. 

از اینکه به صحبت‌های من توجه کردید متشکرم.

تایپ خبر: همسفر امیرمحمد 

عکاس: همسفر امیرمحمد 

ارسال خبر: همسفر امیرمحمد 

 

 

 

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .