آسمان کمکم رو به تاریکی میرود و تنها صدای ناامیدی بود که به گوشم میرسید و توان از پاهایم گرفته بود حس پوچی و بیهودگی مدام آزارم میداد تا حدی که از وجود خدا هم ناامید شده بودم که اگر صدایم را میشنود چرا ناجی و فریادرسی برایم نمیفرستد. هر تلاشی برای روشن شدن این تاریکی انجام میدادم، گویی بهسرعت تاریک شدنش میافزود و ناگهان نوری از روزنه تابید. من و مسافرم راهی را که سالها گم کرده بودیم را پیدا کردیم. در جهان ما تفکر، قدرت مطلق حل نیست؛ بلکه توأم با رفتن و رسیدن، آن را کامل مینماید.
وقتی به جهان اطرافمان نگاه میکنیم هر چیزی که میبینیم یک دنیا و یک جهانی برای خودش دارد، انسان هم همینطور است؛ وقتی به او نگاه میکنیم، فقط ظاهری از او میبینیم؛ ولی اگر بتوانیم به درون انسان نفوذ کنیم آنگاه عظمتی خواهیم دید که به تصور درنمیآید. در همین حیات زمینی چندین جهان دیگر نیز وجود دارد و ما انسانها در حال زیستن در آن هستیم. ۱) جهان خاکی که برای همه ما محسوس و قابلدیدن است. ۲) جهان خواب که ظاهراً به صورت ناخودآگاه در آن زندگی میکنیم. ۳) جهان ذهنی که مقدمه برنامهریزی برای چگونه زیستن در جهان خاکی و سایر جهانهاست.
وقتی تصمیم میگیریم عملی انجام دهیم دو نکته لازم و ضروری به نظر میرسد: ۱) تفکر و تشکیل ساختار مناسب ذهنی برای انجام آن عمل ۲) به اجرا درآوردن ساختار ذهنی آن عمل؛ بنابراین اگر نتوانیم ساختار ذهنی و ساختار تفکر خود را تبدیل به ساختار عملیاتی کنیم هیچگاه به نتیجه نمیرسیم؛ پس تمرین میکنیم ساختارهای تفکرات خود را از قوه به فعل دربیاوریم.
در این وادی سعی میکنیم سه اصل پندار سالم، گفتار سالم و کردار سالم را رعایت کنیم؛ چون وقتی اندیشه و تفکرات ما سالم باشد به صورت خودکار گفتار ما هم سالم خواهد شد و بهطرف کردار سالم و عمل سالم میرویم و اگر دانایی ما عملی نشود و نتوانیم از دانشی که در اختیار ما قرار میگیرد درست استفاده کنیم تبدیل به انسان بیتعادل، پوچ و بیهوده میشویم و برای تبدیل انسان بیتعادل و بههمریخته به انسان با تعادل تنها یکراه وجود دارد و آن هم تزکیه و پالایش است؛ یعنی دوری از ضد ارزشها و پرداختن به ارزشها.
در وادی پنجم ۷ پله بیانشده است: ۱) برگشت از ضد ارزشها: ضد ارزشها چه هستند؟ دروغ گفتن، دزدی کردن، رشوه گرفتن و ... هر کس به درون خود برود و تفکر کند بهدرستی میداند که چه عملی ارزشمند و چه عملی ضد ارزشی است. ۲) خودداری: گاهی هر چه تفکر میکنیم نمیدانیم که این عمل ارزشی است یا ضد ارزشی و عقل سالم حکم میکند که از انجام آن خودداری کنیم. ۳) قناعت: ما باید از طبیعت که حکم مادر ما را دارد درس بگیریم و از کمترین چیزها بهترین نتیجه را بگیریم و بهگونهای برنامهریزی کنیم که پایههای مالی خود را قوی کنیم.
۴) صبر: باز هم از طبیعت درس میگیریم. صبر عبارت است از پشت سر گذاشتن یا تحمل زمان همراه با تلاش و کوشش لازم برای رسیدن به اهداف تعیینشده و البته گاهی صبر بسیار سخت و طاقتفرسا است. ۵) تجسس، قضاوت و غیبت: ما باید یاد بگیرم دیوار و حریم خانه خود را بالا بیاوریم، در زندگی دیگران تجسس نکنیم و اجازه ندهیم در زندگی ما هم کسی دخالت کند که اگر تجسس کنیم حال خودمان خراب میشود و در ادامه میخواهیم قضاوت کنیم و بعد هم خودمان حکم صادر کنیم و غیبت کنیم و همه اینها حال خودمان را بد میکند و غیبت کردن هم مثل این میماند که ما اسید در دهان خود بپاشیم.
۶) پسانداز: دانهدانه غله است در انبار، مسیر زندگی مسیر پرپیچ و خم است و غیرقابل پیشبینی و برای تمام انسانها ضروری است؛ باید آن را بیاموزیم و به فرزندان هم بیاموزیم و چه چیز بهتر از طلا ۷) توکل، رضا و تسلیم: من حرکت میکنم و از من حرکت از خدا برکت و میگوییم خدایا توکل به خودت؛ البته با تفکر، تلاش و با قلب و زبان و عمل نسبت به هر آنچه از طرف قدرت مطلق برای من تقدیر میخورد رضایت دارم. حال اگر توانستیم از این دو مرحله گذر کنیم وارد مرحله تسلیم محض در قدرت مطلق میشویم که برای افرادی سهل و برای افرادی سخت است. در وادی پنجم بایستی ساختارهای فکری خود را به ساختارهای عملی و اجرایی تبدیل کنیم.
منبع: سیدیهای وادی پنجم
نویسنده: همسفرنسرین لژیون دوم
ویرایش و ارسال: راهنما همسفر سهیلا نگهبان سایت
همسفران نمایندگی فیروزآباد
- تعداد بازدید از این مطلب :
187